صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : فعالیت های حاج اکبر حسینی صالحی و مرتبطین وی

تاریخ سند: 15 تیر 1357


موضوع : فعالیت های حاج اکبر حسینی صالحی و مرتبطین وی


متن سند:

به : عرض میرسد از : کمیته عملیاتی مستقر در اوین نوار شماره: 1192 1ـ شخص ناشناسی ضمن تماس با حاج اکبر حسینی صالحی و احوالپرسی اظهار نموده، امضاء اصلی1 آن آمده است و توسط برادر زاده ام تلفنی با مرکز تماس گرفتم و قرار شده با استاد اکبر در میان گذارده شود.
حاج اکبر تأکید کرد برای او فرستاده شود تا به ارباب کل ارائه گردد.
شخص مذکور در پاسخ گفت استاد میخواهد برای او بفرستم تا تکثیر نماید.
حاج اکبر گفت فوری بیاور تا به پسره بدهم که امشب کار کنند و تا ساعت 3 بیاید بیرون و سرانجام قرار شد شخص مذکور متن مورد بحث را به حاج اکبر برساند تا پس از تکثیر مقداری هم در اختیار ناشناس گذارده شود.
2ـ حاج اکبر حسینی صالحی پس از مکالمه فوق با اکبر پور استاد تماس و از او سئوال کرد بیداری.
پور استاد گفت همه بیدارند که حاج اکبر افزود پس من آمدم و پور استاد در پاسخ گفت فوری بیا و خداحافظی نمودند.
3ـ شخصی بنام محمود کاشانی با حاج اکبر حسینی صالحی تماس و اظهار نمود آنجا نرو من گیر آوردم و برای تو هم میآورم.
حاج اکبر در پاسخ گفت کی میآوری و چندتاست که محمود جواب داد حدود دویست سیصد عدد است و بعد از ظهر بمغازه میآورم.
ملاحظات : 1ـ منظور از امضاء اصلی و ارباب کل، آخرین اعلامیه خمینی بمناسبت تحریم جشنهای سوم و پانزدهم شعبان است که بوسیله اکبر صالحی و مرتبطین او تکثیر و توزیع شده است.
ضمنا منظور از ارباب کل احتمالاً سید علی اندرزگو (شیخ عباس تهرانی ـ عضو مسلح و متواری سازمان مجاهدین) می باشد.
2ـ بر اساس گزارش همکار افتخاری «فراز» اکبر حسینی صالحی از مرتبطین سید علی اندرزگو (از اعضای مسلح و متواری سازمان مجاهدین خلق) بوده که از مغازه لبنیات فروشی او واقع در میدان خراسان بعنوان محل واسطه استفاده میشده است.
بدنبال وصول گزارش مذکور از تاریخ 22 /12 /36 بوسیله منبع 1585 نسبت به کنترل تلفن مغازه وی و استفاده از دستگاه شماره گیر اقدام گردیده و طی اینمدت تعدادی از مرتبطین وی که از اعضای سابق هیئت مؤتلفه میباشند منجمله عباس بهشتی، اکبر پور استاد، محمود کاشانی، مهدی شاه آبادی2 و عده ای دیگر که شماره تلفن محل کار و یا سکونت آنان در دست است مورد شناسائی قرار گرفته اند.
3ـ فعالیت این عده در جریان تظاهرات و اغتشاشات عناصر مذهبی در تهران و شهرستانهای مختلف شامل تهیه و توزیع اعلامیه های متعدد خمینی و روحانیون مخالف بوده و در چند نوبت نیز اقداماتی در زمینه تهدید تلفنی بازاریان تهران جهت بستن مغازه هایشان در روزهائیکه اعتصاب عمومی اعلام شده بود، انجام داده اند.
اخیرا نیز اکبر صالحی و اکبرپور استاد ضمن تماس تلفنی با سید عبدالرضا حجازی3 وی را تهدید نموده اند که از شرکت در مجالس مربوط به میلاد حضرت امام حسین خودداری نماید.
4ـ شخصی بنام یاوری هر چند روز یکبار از مغازه صالحی با دفتر داریوش فروهر تماس و از او در مورد مراجعه بدفتر یا ملاقات حضوری و شرکت در جلسات و یا بدست آوردن اطلاعات مورد نظر فروهر در زمینه فعالیت های مذهبی کسب دستور می نماید.
5ـ با توجه به درگیریهای منبع 4120 و موقعیت خاص مغازه صالحی تا کنون فرصتی برای استفاده از این منبع بوجود نیامده و با توجه به اینکه باحتمال قریب به یقین اعضای این گروه با سایر دستجات در حال فعالیت منجمله گروه «فجر اسلام» در ارتباط باشد و عواملی نیز در شهرستان ها داشته باشد.
بهمین مناسبت ضمن تقدیم یک نمونه از اعلامیه اخیر خمینی مستدعی است اجازه داده شود فعلاً از دستگیری اعضای گروه فوق تا انجام شناسائیهای کامل خودداری گردد.
بدیهی است طرح عملیاتی لازم بمنظور نفوذ منبعی در گروه موصوف و کسب اطلاعات کاملتر در دست اجرا بوده و نتیجه متعاقبا بعرض خواهد رسید.

توضیحات سند:

1 ـ پیام امام خمینی به امت مسلمان ایران در خصوص اعیاد مذهبی.
(جشنهای سوم و و نیمه شعبان) تاریخ 13 /4 /57 بسم اللّه الرحمن الرحیم کرارا از ایران نظر اینجانب را درباره مراسمی که به عنوان جشنهای سوم و نیمه شعبان بر پای شده خواسته اند، مع الاسف رژیم منحط برای مسلمین ایران عیدی نگذاشته است دست شاه تا مرفق به خون ملت ایران فرو رفته و در حال حاضر ملت عزیز در عزای عزیزان خود نشسته، چگونه ممکن است کسی نظر دهد که جشن بگیرند و شادمانی کنند، شادمانی بر روی اجساد به خون خفته فرزندان اسلام؟! شادمانی در برابر افراد شریفی که در سیاهچالهای زندان زیر سخت ترین شکنجه های جهنمی دژخیمان بسر می برند؟! شادمانی در مقابل تبعیدیانی که بر خلاف تمام موازین انسانی و قانونی از اوطان خود بیرون رانده شده اند؟! ما که هنوز مادرهای داغدار جوانانمان سیاهپوشند، ما که هنوز شاهد صدمات جانکاه شاه به اسلام بزرگ و کشورهای اسلامی هستیم جشنی نداریم، ما که در هر فرصت مدارس و مساجد و دانشگاه هایمان مورد هجوم مامورین شاه است چطور ممکن است چراغانی کنیم.
ملت ایران بداند که دست پلید دولت در فعالیت است که سیر نهضت اصیل و شکل گرفته و عمومی ایران را تغییر دهد و یکی از شاهکارها همین دامن زدن به لزوم جشن است که در پرتو آن خون پاک ملت اسلام را لوث کند و نهضت عظیم اسلامی را به سستی بکشد و یا خدای نخواسته محو کند، ملت ایران بیدار است و راه خود را یافته و با هوشمندی می داند که هر نغمه یا مراسم که او را از مسیر خود که قیام ضد شاهی است منحرف کند شیطانی است اگر چه با اسم قرآن مجید و یا ولی اللّه اعظم عجل اللّه فرجه باشد ما روزی را عید می گیریم که بنیان ظلم و ظالم را منهدم کنیم و دست دودمان ستمکار پهلوی را از ایران قطع نمائیم و آنروز انشاء اللّه تعالی نزدیک است و روز عید اسلامی و عید ولی عصر عجل اللّه فرجه اکنون لازم است در این اعیادی که در سلطنت این دودمان ستمگر برای ملت ما عزا شده است بدون هیچگونه تشریفات که نشانگر عید و شادمانی باشد در تمام ایران در مراکز عمومی مثل مساجد بزرگ اجتماعات عظیم بپا کنند و گویندگان شجاع محترم، مصائب وارده بر ملت را به گوش شنوندگان برسانند و هر چه بیشتر کارهای ضد اسلامی و قانونی رژیم را افشا کنند و خوف را که از جنود ابلیس است از دل بیرون کنند و در ادامه نهضت که موافق رضای خداوند تعالی و ولی عصر است کوشش کنند و این چراغ فروزنده هدایت را روشن و روشنتر نگه دارند و با اعتماد به خداوند تعالی مطمئن باشند که ملت پیروز است از خداوند تعالی عظمت اسلام و مسلمین و قطع ایادی اجانب و وابستگان به آنها را خواستارم.
والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته.
روح اللّه الموسوی الخمینی ر.ک: صحیفه نور، ج 2، ص79.
2ـ حجت الاسلام والمسلمین مهدی شاه آبادی در شهریور ماه سال 1309 ه ش در قم متولد شد وی تحصیلات متوسطه را در تهران به پایان برد و پس از آذر سال 1332 به تحصیل علوم دینی روی آورد.
و دو سال در مدرسه مروی تهران به آموزش پرداخت.
سپس راهی قم شد و نزد اساتید وقت تا نائل شدن به درجه اجتهاد به فراگیری علوم دینی پرداخت.
فعالیتهای سیاسی ایشان در سال های 41 و 42 اوج گرفت و پس از تبعید امام خمینی (ره) به نجف رفت.
حجت الاسلام شاه آبادی اولین بار در سال 1352 دستگیر شد و سپس تا سال 1357 متناوبا پنج بار توسط عوامل رژیم پهلوی بازداشت شد و به زندان افتاد.
ایشان در سال 1355 نیز به حکم کمیسیون امنیت اجتماعی رژیم به شهر بانه تبعید شد.
وی در آستانه سقوط رژیم پهلوی از زندان آزاد شد و پس از انقلاب اسلامی از طرف مردم تهران به نمایندگی مجلس شورای اسلامی انتخاب شد.
حجت الاسلام شاه آبادی در سال 1363 هنگام بازدید از جبهه جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به دیدار خدا شتافت.
3 ـ سید عبدالرضا حجازی فرزند محمد طاهر در سال 1313 ه ش در شهرضای اصفهان متولد شد علوم حوزوی را در اصفهان و قم و مدارج دانشگاهی را در تهران و آنکارا سپری کرد، بنابر سوابق موجود از سال 1334 همزمان با شهادت نواب صفوی، گرایشات سیاسی پیدا کرد و در سخنرانی های خود بر علیه رژیم موضع گرفت و بر همین اساس، مورد حساسیت ساواک قرار گرفت تا اینکه در تاریخ 1 /2 /1343 دستگیر و حدود سه ماه زندانی شد.
حجازی در طول دوران مبارزه روشی یکسویه نداشت و طبق اسناد موجود بی ثباتی وی موجب شده بود که در عین گرفتن تذکر از عوامل امنیتی رژیم شاه، و یا مؤاخذه و دستگیری، همکاری با ساواک را نیز تجربه کند که همین تذبذب از او چهره ای منفی ساخت تا اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی با پیوستن به کودتاچیان و دستگیری توسط دولت کریمه جمهوری اسلامی به اعدام محکوم شد.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام سید علی اندرزگو به روایت اسناد ساواک صفحه 347


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.