متن سند:
از: ژاندارمری
بسم الله الرحمن الرحیم
مذاکراتی که باید حضوری به عرض رئیس سازمان اطلاعات و امنیت اراک برسانم:
1ـ راجع به شخصی که کارمند پست و تلگراف و تلفن فرنق است و میگویند پسر خواهر خمینی میباشد و با اتفاق همکارش علی شاهی در اداره پست وتلگراف و با عده دیگر افراد شرور و ماجراجو، چاقوکش و دزد در قریه فرنق که موسومند.
1ـ نصرت اله فرزند علی شهرت شاه محمدی و2و3 یداله و روح اله فرزندان ولی اله شهرت اخشمد و آقا علی فرزند اسفندیار شهرت شاه محمدی که ...
.
خوردند و به شاهنشاه آریامهر و شه بانو فحاشی نمودند و تابلو و عکس شاهنشاه را خورد[خرد] و له نمودند.
2ـ مجددا در مورخه 19 /9 /47 به تحریک نجفی خواهر زاده خمینی نصرت اله شاه محمدی به اتفاق علی پدرش و علی اصغر و حشمت اله برادران نصرت اله و حاج محمد فرزند فتح اله آقاجانی سرباز فراری در ارتش و اکبر فرزند محمود شهرت برقی در مدرسه فرنق رفته سپاهی دانش ماشااله نعیمی را کتک زده و برای او چاقو کشیده و با کمال بی شرمی در مدرسه عکس شاهنشاه را خورد [خرد] نموده و نیمکت و دفتر و بخاری و شیشه مدرسه را خورد [خرد] نموده و زبانم لال به شاهنشاه آریامهر و شه بانو فحاشی نموده که چه عرض نمایم.
3ـ شکایتی با خط خود ماشاء اله نعیمی در خانه انصاف مسترد که عین شکایت را از دفترخانه انصاف به طور مخفی از رفقا برداشته و حضور شما ارائه میدهم چنانچه لازم باشد فتوکپی فرمایید برای دلیل.
4ـ صورت مجلس رئیس خانه انصاف قریه فرنق خانه انصاف و رئیس انجمن ده و اعضاء او تنظیم که الساعه صورت مجلس در دست رئیس خانه انصاف میباشد و از ترس علی و پسرهایش قدرت نکرد به دادگاه بفرستند اگر مایل باشید ممکن است به طور مخفی او را مامور فرستاده ملاحظه تا در موضوع این افراد شرور و اهانت به ساحت مقدس شاهنشاه آریامهر اطلاع کامل حاصل فرمایید.
5ـ ریاست محترم اطلاعات و سازمان امنیت اراک شما را به جان شاهنشاه آریامهر عزیزم قسم میدهم اگر از این افراد شرور که آلت دست افراد مذکور شده و قرار گرفته اند جلوگیری به عمل نیاید عاقبت باند این افراد به کثیری مبدل میشود و وخامت این موضوع را به آن ریاست اعلام میدارم و بنده زیادتر از این طاقت دیدن ندارم و از طریقی فردی هستم کشاورز و زور محلی هم ندارم و چند مرتبه در پیشگاه مبارک همایونی شرفیاب و از فرمایشات حکیمانه آن شاهنشاه محبوب برخوردار شده ام و حاضرم جان خود و نه پسر کوچکم که محصلند در راهش فدا سازم و الساعه که دارم این نامه را مینویسم بغض شاه دوستی و وطن پرستی گلویم را گرفته و از حال طبیعی خارج لیکن چاره ندارم.
مدارکی راجع به سوابق خود در مراحل جشنها و میتینگها دارم چنانچه احتیاج باشد به ارائه آنها حاضرم.
7ـ با امتحانات لازمه و وجدان پاک خودم نسبت به شاهنشاه آریامهر و موافقت آن ریاست محترم این سازمان حاضرم افتخاری در این امر مقدس تا سر حد امکان یا دستورهای لازم در آن سازمان محترم انجام وظیفه در محل و سامان خودم نموده تا موقعیکه سر و جان خودم و فرزندانم در این وظیفه مقدس فدا شود.
1ـ ماشااله نعیمی مدیر و سپاهی دانش مدرسه خواجه نصیر فرنق در مورد کتک کاری که وسیله علی شاه محمدی و نصرت اله شاه محمدی و علی اصغر شاه محمدی به تحریک خواهرزاده خمینی به نام نجفی و اهانت به مقدسات ملی و مملکتی و.
.
.
شده به خانه انصاف ارائه و صورت مجلسی هم وسیله امضاء انجمن قریه و خانه انصاف تهیه لیکن به واسطه وحشت و شرور دسترسی که این اشخاص شرور در محل از آنان دارند جرات رد کردن پرونده را ندارد برای صحت و سقم چگونگی کار 1ـ اعضاء خانه انصاف و رئیس خانه انصاف کلیه تحقیق گردد 2ـ از آموزگاران به نام نعیمی و ذبیح اله نجفی فراش و غیاثی آموزگار و صالحی آموزگار 3ـ محمدرضا داوودی 4ـ حاج رحمان احمدی 5ـ از کلیه محصلین که در حدود 300 نفر بودند شاهد فحاشی و کتک کاری به سپاهی و درب و پنجره و نیکمتهای مدرسه و اهانت به مقدسات ملی.
8ـ سروان هماهی سرپرست سپاهی بهداشت قریه دهنوز[دهنو[ خمین که ناظر و شاهد جریان بوده و نعیمی را از محاصره نجات داده.
9ـ طبق اطلاع رسیده غلامعلی حاجی رضا و همچنین ولی اله نجفی پارآبالام آلمانی و رندل ولیاله سلطانی ـ حیدر محمد ابراهیمی و همچنین علی شاه محمدی تک لول داوود زاده شش لول.
آقای شکوری
مراتب به ساواک اراک اعلام و خواسته شود سریعاً در این زمینه تحقیق و دستور اعلام نمایید.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مرکزی، کتاب 1 صفحه 178