صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: شیخ طبسی 1 شغل واعظ

تاریخ سند: 12 اسفند 1347


موضوع: شیخ طبسی 1 شغل واعظ


متن سند:

رونوشت قسمتی از گزارش خبر شماره 17270 /9 ﻫ – 12 /12 /47 ساواک خراسان
موضوع: شیخ طبسی 1 شغل واعظ

به قرار اطلاع نامبرده بالا که از وعاظ مشهد می‌باشد، اخیراً ضمن عزیمت به لبنان با سپهبد بازنشسته تیمور بختیار2 ملاقات و مذاکره می‌نماید. بختیار ضمن انتقاد از وضع ایران اظهار داشته دولت ایران نمی‌تواند او را تحویل بگیرد، سپس شیخ طبسی با اشاره به اعمال گذشته بختیار افزوده شما عبدالحسین واحدی3 سردسته تروریست‌های فدائیان اسلام4 را کشته اید و بعد شایع کرده اید که چون در بین راه قصد فرار داشته، لذا مأمورین او را کشته اند.
بختیار در پاسخ اظهار نموده: در گذشته در بعضی امور مرتکب اشتباهاتی شده و اکنون پشیمان است.
به استحضار ریاست بخش مستقل 302 برسد. رئیس اداره یکم عملیات و بررسی ثابتی 17 /12
از نمایندگی تحقیق شود.

توضیحات سند:

1. منظور، شیخ حسین طبسی، برادر بزرگتر آیت‌الله طبسی می‌باشد.
2. تیمور بختیار، در سال ۱۲۹۳ ش در یکی از ایلات بزرگ بختیاری چشم به جهان گشود. پدرش فتحعلی بختیار از خوانین بزرگ بختیاری و نیای بزرگ او جعفر قلی‌خان بختیاری بود. بختیار تحصیلات خود را تا سیکل در اصفهان گذراند و سپس همراه با شاهپور بختیار برای ادامه‌ی تحصیلات به بیروت رفت.
بعداز پایان تحصیلات مقدماتی یک سال دوره‌ی مهندسی دید و سپس برای تحصیل در مدرسه‌ی نظامی (سن سیرو) به فرانسه رفت. در سال بعد این مدرسه را با درجه‌ی ستوان دومی ترک کرد و به ایران بازگشت و در هنگ حمله‌ی جمشید آباد تهران مشغول به کار شد. تیمور بختیار بعد از مدت کوتاهی برای ادامه‌ی خدمت به زاهدان منتقل شد. مقارن جنگ جهانی دوم وی به اصفهان منتقل شد و سپس در سال ۱۳2۲ با درجه‌ی سروانی به تهران بازگشت. در دوران جنگ جهانی دوم و حوادث مربوط به فرقه‌ی آذربایجان از جمله افرادی بود که علیه تجزیه طلبی فرقه مبارزه کرد و به طور داوطلب برای سازماندهی نیروهای پارتیزانی علیه حکومت آذربایجان و کردستان به منطقه‌ی خمسه زنجان که زیر نفوذ برادران ذوالفقاری بود اعزام شد. تیمور به خاطر اقداماتش به درجه‌ی سرهنگی و اخذ نشان نایل شد، سپس برای ادامه‌ی تحصیل به دانشگاه جنگ رفت و در سال ۱۳۲۹ با احراز شاگرد اولی وکسب نشان درجه‌ی اول دانش به سمت رئیس ستاد لشکر گارد شاهنشاهی تحت فرماندهی سرتیپ حسین منوچهری ( بهرام آریانا) مشغول کار شد. به دنبال غائله‌ی ابوالقاسم خان بختیاری -عموی تیمور بختیار -از خوانین با نفوذ ایلات که موفق شده بود در سال ۱۳3۱ تیپ اعزامی را خلع سلاح کند و هرازگاهی علیه حکومت می‌آشوبید، دکتر محمد مصدق نخست وزیر وقت سرهنگ بختیار را مامور سرکوب غائله‌ی ابوالقاسم خان کرد. وی این ماموریت را با موفقیت به انجام رسانید و به فرماندهی یکی از تیپ‌های تهران رسید ولی با تصمیم دکتر مصدق مبنی بر انحلال لشکر گارد و انجام تغییراتی در پادگان‌ها سرهنگ بختیار به فرماندهی تیپ زرهی کرمانشاه منصوب شد. در جریان کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ تیپ زرهی کرمانشاه به فرماندهی بختیار عازم تهران شد. در تاریخ 5 /10 /1332 به عنوان فرماندار نظامی تهران انتخاب شد و از تاریخ سوم مهرماه ۱۳۳۵ به عنوان معاون نخست وزیر و رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور فعالیت کرد. بختیار در دوران فرمانداری نظامی و ریاست ساواک از هیچ جنایتی فروگذاری نمی‌کرد. در سال ۱۳3۸ به درجه‌ی سپهبدی رسید و سرانجام در تاریخ اول فروردین1340 از کار برکنار و در اول مهرماه1340 بازنشسته شد و در ششم بهمن ماه سال 1340 ایران را ترک کرد.
بختیار پس از ترک ایران اقداماتی را علیه شاه آغازکرد به همین جهت در سال ۴۶ طی حکمی به کلیه‌ی ادارات تابعه‌ی سازمان اطلاعات و امنیت دستور بازداشت او و همسرش در صورت مراجعت به کشور صادر شد و بلافاصله حکم مصادره‌ی اموال و دارایی‌های وی از سوی ادار‌ه‌ی دادرسی نیروهای مسلح ارتش صادر شد.
بختیار در دوران اقامت خود در سوییس - ژنو اقدامات خود علیه شاه را شدت بخشید و در فروردین ماه 1347 به لبنان رفت و در فرودگاه بیروت به اتهام حمل اسلحه دستگیر شد و این فرصتی فراهم آورد تا دولت ایران از دولت لبنان تقاضای استرداد وی را بنماید که بی‌نتیجه ماند و منجر به قطع روابط دولتین شد و بختیار مجبور به ترک لبنان گردید. بختیار پس از سپری کردن دوران بحرانی در لبنان با گذرنامه‌ای عراقی به آن کشور رفت و با استقرار در بغداد تلاش کرد تا شاید سازمان‌های دانشجویی فعال در اروپا را به سوی خود جلب کند، اما نه تنها در این امر موفقیت کسب نکرد، بلکه این سازمان‌ها بختیار را آماج حملات خود قرار دادند. بختیار در دوران اقامت در عراق به لطایف‌الحیل تلاش کرد تا به امام خمینی(ره) نزدیک شود، ولی امام (ره) با شناخت عمیقی که از ماهیت بختیار داشتند هیچگاه به وی روی خوش نشان ندادند و حتی به نمایندگان کنفدراسیون فرمودند: «. .. اگر قرار باشد روزی بختیار در ایران زمام امور را در دست بگیرد، وظیفه‌ی مسلمین است که با او مبارزه کنند و از رسیدن او به قدرت جلوگیری کنند.»
بختیار در این ایام برای کسب قدرت به آب و آتش می‌زد، غافل از آنکه ساواک کلیه‌ی فعالیت‌ها و مکاتبات او با سران ایلات را تحت کنترل دارد. تیمور بختیار به موازات این قبیل فعالیت‌ها علیه شا،ه با گروه‌های مسلح مستقر در خاک عراق نیز روابطی برقرار کرد. از این رو ساواک مصمم شد تا وی را حذف کند. بر این اساس با سود جستن از نفوذی‌های خود که از نزدیکان بختیار بودند، او را به بهانه‌ی شکار در 16 مرداد 1349 به منطقه دیاله برده و به قتل رساندند.
3. شهید حجت‌الاسلام سید عبدالحسین واحدی، فرزند آیت‌الله سید محمدرضا قمی، در سال 1308 ﻫ ش در کرمانشاه متولد شد. در نوجوانی جهت تحصیل به قم رفت و از آنجا جهت تکمیل و ادامه درس راهی نجف اشرف گردید. در سال 1325 پس از کشته شدن احمد کسروی‌، با نواب صفوی در نجف آشنا شد و تصمیم گرفت که در قم ادامه تحصیل دهد. وی به عنوان یکی از اعضا فدائیان اسلام با نواب صفوی به همکاری پرداخت و سخنرانی‌هایی علیه دولت و حکومت انجام داد‌. در سال 1329 در پی هماهنگی و قرارهای پنهانی فدائیان اسلام با اعضای جبهه ملی و آیت‌الله کاشانی‌، رزم آرا به عنوان مهمترین مانع بر سر راه ملی شدن صنعت نفت مطرح شد و یکی از اعضای فدائیان اسلام مسئولیت ترور او را بر عهده گرفت. متعاقب این تصمیم در 11 اسفند 1329 در میتینگی که در مسجد شاه برگزار شد، واحدی بیش از دو ساعت سخنرانی کرد و به تهدید رزم‌آرا پرداخت. در 16 اسفند 1329 رزم آرا توسط طهماسبی به قتل رسید. در سال 1330 واحدی به همراه عده‌ای دیگر از اعضا فدائیان اسلام بازداشت و پس از چند ماه آزاد گردید. واحدی که مرد شماره 2 فدائیان بود نقش خود را در طراحی و تهیه نقشه ترور فاطمی ایفا کرد که در پی آن در 23 بهمن 1330 فاطمی توسط محمد‌مهدی عبد خدایی نوجوان 15 ساله ترور و مجروح شد.
عبدالحسین واحدی در 1344 به همراه فردی به نام خطیبی کوشید تا در آبادان و سپس عراق علاء را بکشند، اما بازداشت و روانه تهران شد. وی در دفتر تیمور بختیار به ضرب گلوله به شهادت رسید. جراید وقت کشته شدن وی را در نتیجه اقدام وی به فرار در مسیر جنوب به تهران عنوان کرده بودند.
4. فدائیان اسلام، نخستین گروه مبارز اسلامی بود که رهبری آن را روحانی شجاع‌، شهید سیدمجتبی نواب صفوی برعهده داشت‌. فدائیان اسلام، مشی مبارزه مسلحانه را برگزیده و طی دوران فعالیت خود، موفق به اعدام انقلابی چند تن از مهره‌های اصلی رژیم شاه از جمله: سپهبد رزم آرا نخست وزیر و عبدالحسین هژیر وزیر دربار و نیز احمد کسروی شدند. سرانجام حجت الاسلام نواب صفوی به اتفاق خلیل طهماسبی، سیدمحمود واحدی و مظفر ذوالقدر در بیدادگاه رژیم محاکمه و در سحرگاه 27 دی ماه سال 1334 تیرباران شدند. شهیدآیت‌الله سیدمحمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک‌، ص 14 ـ 15

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ عباس واعظ طبسی به روایت اسناد ساواک صفحه 237

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.