تاریخ سند: 19 فروردین 1337
دفتر اسناد رسمی 130 تهران
متن سند:
شماره : 35410
دفتر خانه اسناد رسمی شماره 130 حوزه ثبت تهران.
موکل والاحضرت
شاهدخت اشرف پهلوی به شناسنامه شماره 5 دربار شاهنشاهی ایران دختر
شادروان اعلیحضرت فقید رضا شاه کبیر وکیل آقای دکتر غلامحسین پور
صالحی(1) بشناسنامه شماره 469 صادره از شهسوار فرزند علی.
ساکن تهران
خیابان بوذرجمهری ـ کوچه
حمام مرمر ـ کاشی 23.
مورد وکالت در موضوع 6
دانگ یک قطعه زمین
مزروعی و غیر مزروعی
واقع در شمال غربی اراضی
مشاعی طرشت پلاک شماره
2395 بخش 10 تهران که
بموجب سند شماره 35405
این دفتر خانه وکیل مزبور
بموکل فوق انتقال قطعی داده
و وکیل مزبور حق دارد پس
از خاتمه جریان ثبتی آن پنج
دانگ مشاع از ششدانگ را
به هر کس و از شخص خود و
بهر[به هر] مبلغ و بهر [به هر]
کیفیت که صلاح و مقتضی بداند انتقال قطعی با اسقاط کافه خیارات داده و قیمت
آن را دریافت نماید و ضمن عقد خارج لازم موکل مزبور وکیل نامبرده دارای
مدت 10 سال خورشیدی وکیل بلاعزل قرار داده بالجمله وکیل مزبور جهت
فروش و انتقال قطعی پنجدانگ مشاع از ششدانگ قطعه زمین مزبور بهر کس و
بهر [به هر ]مبلغ و بهر [به هر ]عنوان و لو بصلح در مقابل یکصد گرم نبات دارای
اختیارات تام بوده و از هر حیث قائم مقام قانونی موکل است.
حدود اختیارات
در کلیه تشریفات اداری و دفاتر رسمی هر نوع اقدام و امضاء وکیل
جهت انجام مورد وکالت به منزله اقدام وامضاء خود موکل است و در تمامی
اختیارات حق وکالت در توکیل غیر ولو کرارا و عزل و نصب آنها را دارد بتاریخ
نوزدهم اسفند ماه 1337 خورشیدی برابر...
...
.
و آقای پور صالحی که زمین مزبور را متصرف بوده طی شماره های 25 /9 /3732145
و24 /10 /3736186 برای آنها بدایره غرب ثبت تهران تقاضای ثبت داده است.
محترما بعرض رسید.
4 /3
توضیحات سند:
1ـ غلامحسین پور صالحی
فرزند علی شماره شناسنامه
469 صادره از شهسوار نامبرده
طی نامه ای به فرح نسبت به
تقسیم املاکش در مازندران بین
زارعین و تصاحب زمینش از
طرف سازمان اوقاف به اسم
اراضی موقوفه و تقسیم بین
کارمندان و زد و بندهای
سازمان اوقاف با اشخاص و
ایادی خود در این رابطه، و
همچنین تصرف اراضی وی در
طرشت از طرف عده ای از
بازنشستگان ارتش...
اعتراض
نموده و خواهان پیگیری و
استرداد آنها می باشد.
وی در
این نامه خود را اینگونه معرفی
نموده است.
«جان نثار دکتر غلامحسین
صالحی اهل کلاردشت که سالها
مبارزه شدیدی بر علیه حزب
منحله و منفوره توده و حکومت
پوشالی مصدق نموده و با
انتشار پیگیر و بی امان روزنامه
«عشایر ایران» به مدیریت و
سردبیری جان نثار ماهیت
عوامل و سیاست بیگانه را تا حد
امکان بر ملا ساخته و از رسوخ
و نفوذ تبلیغات زهر آگین بیگانه
به کشاورزان ساده لوح تا حد
امکان جلوگیری نموده ام (برای
نمونه چند نسخه از روزنامه به
پیوست تقدیم می گردد)...
سنوات گذشته نه بسیار دور که
اجدادم اکثر از روسای ایل
سلحشور خواجه وند بوده اند در
راه عظمت و حفظ حدود و ثغور
این مرز و بوم با نثار خون خود
شاهنشاهی با عظمت ایران را
آبیاری نموده اند...
در زمان
حکومت دکتر مصدق به نشر
روزنامه هایی تحت عنوان
«عشایر کلاردشت» و روزنامه
[دیگری به نام ]«عشایر
ایران» که حاکی از شاهدوستی
و مبارزه با خرابکاران داخلی و
خارجی بوده و به همین علت در
دوران حکومت مصدق مورد
غضب ایشان و اعوان وی قرار
گرفتم تا آنجا که دفتر روزنامه ام
را به آتش کشیدند...
جان نثار
مفتخر به دریافت مدال 28
مرداد نیز گردیده ام...
.
»
[ر.ک.
پرونده انفرادی در
ساواک]
منبع:
کتاب
زنان دربار به روایت اسناد ساواک - اشرف پهلوی صفحه 31