تاریخ سند: 11 مهر 1336
گزارش
متن سند:
دکتر صدرالدین نبوی عضو مؤثر حزب مردم از قول پرفسور عدل1 می گفت
حزب مردم با مراجعت آقای علم از اروپا فعالیت مؤثری نخواهد داشت و نظر
اعلیحضرت همایون شاهنشاه نیز بر اینست که تا مراجعت آقای علم از توسعه
تشکیلات و تشدید فعالیت حزب مردم خودداری شود و روی این اصل در چند
روزه اخیر از فعالیت
تبلیغاتی حزب کاسته شده
است.
دکتر نبوی از قول پرفسور
عدل اضافه نموده چون به
علت عدم حصول توافق بین
دو سیاست انگلیس و
آمریکا دولت تاکنون
نتوانسته نسبت به انتخاب
64 نفر بقیه نمایندگان
مجلس شورای ملی
تصمیمی اتخاذ کند از طرف
حزب هم در این مورد به
سکوت برگزار شده است و
فکر انحلال مجلس هم که
بیشتر بر اثر تلقین مقامات
آمریکائی قوت گرفته بود از بین رفته و گمان نمی رود که تا پایان دوره 19
هیچگونه اقدامی در این باره به عمل آید.
منبع ـ موثق
ارزش خبر ـ تأیید شده
16 /5 ـ دائره 4
توضیحات سند:
1ـ پروفسور یحیی عدل فرزند
یوسف (مکرم الملک) در
1287 ش در تهران متولد شد.
پس از پایان تحصیلات ابتدایی،
برای ادامه تحصیل عازم فرانسه
شد.
دوره متوسطه را در دو
رشته فلسفه و ریاضی به پایان
رساند سپس وارد دانشگاه شد و
در رشته پزشکی به تحصیل
پرداخت.
در 1318 به ایران
مراجعت و در دانشکده پزشکی
به عنوان استاد به تدریس
پرداخت و ریاست بخش جراحی
بیمارستان سینا را به عهده
گرفت.
مشاغل وی عبارتند از :
سناتور انتصابی و رئیس هیئت
مدیره باشگاه ورزشی
شاهنشاهی و همچنین دبیر کل و
سپس رئیس کل و رئیس دفتر
سیاسی حزب مردم، مؤسس و
ریاست سازمان مالکین
آپارتمانها و واحدهای
ساختمانی سامان، او دارای
تألیفات پزشکی بوده و همسرش
فرانسوی است.
او از
سهامداران عمده کارخانه
سیمان تهران بوده و در بانکهای
پاریس و داخل کشور وجه نقد
بسیاری داشته است.
طبق
گزارش ساواک در سال 39 یاد
شده تمایل انگلیسی داشته ولی
در عین حال با آمریکائی ها هم
مربوط بوده است.
او دوست و هم بازی قمار شاه
بود.
عدل که دکتر جراح بود، جز
بازی رفت و آمد زیادی در
دربار نداشت.
او برای ایفای
نقش رهبری حزب اقلیت یعنی
حزب مردم در مواقع لازم
استفاده می شد.
او معمولا
سناتوری آلت دست شاه بود و
شاه پروفسور عدل را برای
خالی نبودن عریضه به جای علم
به دبیر کلی حزب مردم
انتخاب کرد.
(پس از سقوط، احمدعلی
مسعود انصاری)
(مجله دنیای علم، شماره 11،
1345 ش ؛ اطلاعات ش
11185، 1342 ش ؛ پرونده
یحیی عدل در ساواک)
منبع:
کتاب
حزب مردم به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 43