صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجویی

بازجویی


متن سند:

بازجویی

آقای هرمز داورپناه رابط هیأت اجرائیه سازمان انقلابی و منطقه غرب آمریکا در بازجویی مورخه مرداد ماه سال ۱۳۵۰ در پرونده ۹۸۵۹۹ اعتراف نموده است.
در سال 1964 با شخصی به نام مصطفی چمران ساوه‌ای آشنا شدم که می‌گفت محلی برای تمرین جنگ‌های پارتیزانی می‌شناسد و قول داد که ما را در این راه کمک کند البته خودش می‌گفت که افراد دیگری را نیز می‌شناسد که همکاران وی هستند که گروه بزرگی دارند که اسم این گروه وی سماع نام داشت لذا قرار شد ابتدا خود چمران به مصر برود و به ما هم آدرس بدهد که بعد با او و گروهش ملحق شویم من در پاییز سال 1964 برای تهیه مخارج راه چند ماه کار کردم و سپس به قصد محل تعلیمات که نمی‌دانستم کجاست به شیکاگو رفتم قرار بود با آدرسی در جنوب ایلنویز تماس بگیرم و یکی از دوستان چمران که در آنجا بود اطلاعات لازم را برای سفر به من بدهد کوثری هم قرار بود مدتی بعد به من ملحق شود و با یکدیگر به مقصد برویم من از شیکاگو به آدرس دوست چمران که در شهر اوبانا بود تماس گرفتم و او تعدادی عکس از من خواست که برای تهیه مدارک لازم بکار ببرد.
در حدود دو ماه بعد از سفر من به شرق امریکا کوثری نیز به من ملحق شد در این موقع من در واشنگتن بودم و بعد از آمدن کوثری به قصد آلمان حرکت کردم قرار بود یکی دیگر از افراد گروه چمران ما را در فرانکفورت ملاقات کند در فرانکفورت به ما اطلاع دادند که مقصد ما مصر است این موضوع را دوست چمران که در فرانکفورت بود به ما گفت، ما دو پاسپورت مصری نیز داشتیم یعنی آنها را برای ما درست کرده بودند. در موقع ورود به مصر (قاهره) یکی دیگر از دوستان چمران به پیشواز ما آمد ما را به خانه‌ای برد که در آنجا چمران و دو نفر دیگر را ملاقات کردیم و چمران به ما گفت که تا چند هفته بعد برای دریافت تعلیمات نظامی خواهیم رفت چمران ضمناً به ما اطلاع داد که یک سازمان انقلابی دیگر دارد که دارای اساسنامه هم می‌باشد و تشکیلات منظم دارد و ما هم باید تابع اساسنامه و نظامنامه آن باشیم از همان موقع بر سر همین موضوع با چمران اختلاف پیدا کردیم چون وی خیلی مذهبی بود و دارای تعصبات مذهبی عمیق بود اختلاف با چمران و دوستش به زودی بالا گرفت به طوری که ما یعنی من و کوثری به زودی تصمیم به جدا شدن از آنان را گرفتیم اما قبلاً تصمیم گرفتیم یک دوره تعلیمات نظامی بینیم چمران و دوستانش هم با آن موافقت کردند.
دوستان چمران هم اسامی مخفی داشتند و کسی دیگری را به اسم خود صدا نمی‌کرد. اسم شخص چمران جمال بود و اسم یکی از دوستانش جلال و اسم من هم کریم و اسم کوثری ناصر بود ما در حدود ۶ هفته به تعلیمات نظامی در یک کمپ نظامی مشغول شدیم من و کوثری و دو نفر از دوستان چمران که گویا از انگلستان آمده بودند بعد از پایان این دوره چمران از ما خواست که به همکاری با وی ادامه بدهیم ولی ما به او گفتیم که قصد جدایی از او را داریم و بالاخره موافقت کرد و مقداری خرج سفر نیز در اختیار ما گذاشت البته مقدارش کم بود و برای بازگشت ما به آمریکا کافی نبود ما از سفر به آلمان برگشتیم و به فرانکفورت رفتیم مدتی طول کشید تا پول مراجعت، فراهم شد یعنی مقداری از آن را خسرو کلانتری فرستاد و مقدار دیگری نیز مجدد چمران برایمان فرستاد چمران به آمریکا رفته بود زیرا تا ما به آمریکا رفتیم او در آنجا بود.1

توضیحات سند:

_____
1. این سند تا حدودی کیفیت فعالیت دکترچمران در زمینه آموزش نظامی در مصر و تشکیل گروه‌های مخفی و چگونگی آمد و شد وی بین آمریکا، اروپا و مصر را در آن دوران نشان می‌دهد.
آنچه روشن است فعالیت دکتر چمران صرفاً بر روی دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا متمرکز نبوده است و از اروپا نیز افرادی در دوره‌های آموزشی مصر شرکت داشته‌اند.

منبع:

کتاب شهید سرافراز دکتر مصطفی چمران به روایت اسناد ساواک صفحه 192


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.