متن سند:
دکتر رادمنش نیز جزو 53 نفر زندانیانی بوده که در زمان اعلیحضرت فقید مدت شش سال و اندی زندانی بوده ودر شهریور 1320 پس از آزادی از زندان به فعالیت سیاسی پرداخته است وی صاحب امتیاز روزنامه مردم- رهبر سیاسی حزب- دبیر سیاسی- عضو کمیته سندیکای جهانی- عضو کمیته مرکزی سازمان جوانان- رهبر کل حزب- مسئول کلاس انتظامات- و از اعضاء فراکسیون حزب توده در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی بوده است.
در واقعه بهمن سال 27 غیاباً محکوم به اعدام گردیده.
نامبرده در سال 31 در سازمان کمنیفرم عضویت داشته و نیز در برنامههای فارسی رادیو بادکوبه مامور اجرای برنامه بوده است.
در سال 30 در کنفرانسی که از نمایندگان تشکیلات کمونیستی کشورهای خاورمیانه که در یکی از شهرهای قفقاز تشکیل شد شرکت داشته و نیز در تشیع جنازه استالین حضور داشته است.
در سال 27 وی را در ایران دیده اند بنا به گفته سید محمود شروقی که یکی از روضه خوانها است نامبرده در شمیران (در اوشان) مخفی بوده و به احتمال قوی در سال 28 رادمنش و رضا روستا و کشاورز از مرز باجگیران به روسیه رفته اند مشارالیه در هشتمین کنگره حزب کمونیست چین که در نیمه دوم سپتامبر 1956 در شهر پکن تشکیل شد شرکت نموده و نطقی ایراد کرده و نیز در پخش برنامه رادیو برلن سخنرانی مهمی ایراد و در آن مردم ایران را به انقلاب تحریک نموده است.
روزنامه سکوت سمان چاپ انگلستان درباره وی چنین می نویسد: رادمنش دبیر اول حزب توده ایران که فعلاً مقیم آلمان شرقی است به علت اینکه نتوانسته هنگام شورش حکومت دکتر مصدق شورش سال 1952 را مانند انقلابیون عراق انجام دهد مورد سرزنش و توبیخ می باشد و نیز به وی گفته شده که باید دنبال این نقشه را داشته باشد که به موقع دیگری به اجرا بگذارد.
نامبرده برای شرکت در کنگره حزب کمونیست آلمان شرقی در برلین بوده به قرار اطلاع وی از آلمان شرقی مسافرتی به وین نموده و در یکی از اجتماعات کمونیستی شرکت کرده و باز مراجعت نموده است.
مشارالیه در کنگره 21 حزب کمونیست شوروی شرکت داشته و به قرار اطلاع وی در سال 37 در بغداد دیده شده رادمنش در دی ماه 37 به بصره رفته و در متینگ ها و تحویل اسلحه های روسی به کشور عراق دخالت داشته و نیز در کنفرانس سالیانه آلمان که در لایپزیک تشکیل گردید به عنوان ناظر شرکت نموده.
خانم نامبرده دختر محمد یزدی است وی با دو فرزندش تنها در برلن شرقی زندگی می کند.
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در آلمان شرقی به روایت اسناد ساواک صفحه 200