تاریخ سند: 1 تیر 1349
موضوع: پرویز نیکخواه
متن سند:
به: 311 تاریخ: 1 /4 /49 13490401
از: 20 ه8 شماره: 68349 /20 ه 8
موضوع: پرویز نیکخواه
آقاى منوچهر صمصامى کارمند مؤسسه اطلاعات در یک صحبت کاملاً خصوصى راجع به پرویز نیکخواه که چندى قبل مصاحبه مطبوعاتى به عمل آورده اظهار داشت با توجه به مطالبى که در جراید و رادیو و تلویزیون عنوان گردیده اتفاقى که در بیست و یکم فروردین در کاخ مرمر رخ داد بدون ریشه بوده و تنها یک مامور گارد بدون هرگونه تبانى و دخالت افراد دیگر این عمل را نموده ولى چون نمیتوانستند به اطلاع عموم برسانند که یک مأمور گارد اقدام به این عمل نموده این کار را به پرویز نیکخواه و عده دیگر که سابقه سیاسى داشتند بستند. اکنون بعد از مدتى پس از تعلیمات لازمه او را وادار به مصاحبه میکنند و بعد هم به عرض شاهنشاه میرسانند که ایشان را مورد عفو ملوکانه قرار دهند و بعد او را عفو کرده و موضوع منتفى میکردهاند.
نظریه منبع: نظر اکثر دوستان. همکاران و برخى از افراد بر این است که نیکخواه را تحت فشار قرار دادند تا این مصاحبه مطبوعاتى و تلویزیونى را به عمل آورد.1
نظریه رهبر عملیات: تعیین صحت و سقم گزارش فوق مورد تردید است.
نظریه 20 ه 8: نظریه رهبر عملیات مورد تأیید است.
لطفا کلاسه تعیین فرمائید.
در پرونده شخصى 9862
توضیحات سند:
1 ـ مسعود بهنود در کتاب خود «از سید ضیاء تا بختیار» در مورد همکارى نیکخواه با رژیم شاه در سال 49 چنین مىنویسد:
«در سال 49 نقشه شاه براى حضور نیروهاى ایران در خلیجفارس و به عهده گرفتن مسئولیت تأمین این آبراه حیاتى، نقشهاى پرخرج بود. درآمدهاى نفتى ایران که در آغاز این دوران به 1711 میلیون دلار رسیده بود ـ 135 میلیون بیش از سال قبل ـ هر سال مىبایست فزونى گیرد، تا جواب پیشبینى آن طرح را بدهد. «هویدا» در مجلس گفت: «جهان تا 5 سال دیگر براى پاسدارى از صلح منطقه به ایران متکى خواهد بود.» علاوه بر این، «علم» یک خرج چند میلیاردى هم براى سال آینده تراشیده بود: جشن دو هزار و پانصدمین سال شاهنشاهى ایران. آنچه شاه را به انجام تمام رؤیاهائى که چند سال پیش رسیدن به آنها غیر ممکن مىنمود، امیدوار مىساخت، حضور نیکسون و کسینجر در کاخ سفید بود. مشاور حیلهگر و سیاس نیکسون که پس از سالها تدریس مسائل سیاسى در «هاروارد» و تربیت سیاست پیشگان مشهور فرصت یافته بود تا تئوریهاى خود را به عمل نزدیک کند، دنیا را همچون کره جغرافیایى که در گوشه اتاق خود داشت، کوچک و قابل دگرگونى مىدید. او براى اجراى نقشههایى، به حاکمیت آمریکا راه یافته بود که از پیش براى شاه نقش مطمئن و بزرگى در آنها پیش بینى شده بود. در تمهید مقدمات بخش اقتصادى طرح جامع کسینجر که مىبایست خروج آمریکا از گرداب ویتنام را چندان ممکن سازد که صدها هزار تنى که در صنایع اسلحهسازى آن کشور مشغول به کار بوند، پس از پایان آن جنگ، بیکار نشوند. کشورهاى عضو اوپک، زمزمه بالا بردن قیمت نفت را آغاز کردند. شاه رهبرى گروه خلیجفارس را در سازمان اوپک، به عهده گرفت. زمینههاى پیروزى او قبلاً آماده شده بود. نتیجه آن که در یک نمایش حساب شده و پر زرق و برق، وزیران اوپک در تهران گرد آمدند. در پایان مذاکرات با مدیران شرکتهاى نفتى، همه با هم یکصدا شدند تا رهبریهاى شاه را بستایند. فرصتى بىنظیر در اختیار رسانههاى گروهى جهانى قرار گرفت تا با روزنامهها و رادیو تلویزیون ایران همصدا شده، تملق شاه را بگویند. «پرویز نیکخواه» تئوریسین گروهى که قصد کشتن شاه را داشتند روى پرده تلویزیون تأکید کرد که این پیروزى به مراتب از پیروزى در «ملى کردن صنعت نفت» مهمتر است. نشریات آمریکایى شاه را تندروترین رهبر منطقه معرفى مىکردند!»
مسعود بهنود، «از سید ضیاء تا بختیار» چاپ پنجم، ص 549 و 550
منبع:
کتاب
ترور شاه / حادثه کاخ مرمر به روایت اسناد ساواک صفحه 319