تاریخ سند: 15 بهمن 1338
موضوع : فعالیت های مضره
متن سند:
شماره : 2 ـ 3 /67
امیدوار کارمند آژانس یهود اظهار داشته اخیرا یکی از اولیای آژانس مذکور
که با آقای علی اصغر حکمت 1 وزیر امور خارجه دارای روابط نزدیکی میباشد
با ایشان تماس گرفته و اخبار و اطلاعاتی در مورد فعالیت محرمانه عمال ملا
مصطفی2 بارزانی و طرفداران عبدالکریم قاسم3 در نقاط کردنشین ایران و
پخش اسلحه توسط آنان بین
عشایر ایران در اختیار آقای
وزیر امور خارجه گذارده
است.
315الف م ـ و
اصل روی پرونده آژانس یهود و
رونوشت در پرونده ملامصطفی
بارزانی ضمیمه و بایگانی شود.
21 /1 /38
رونوشت برداشته شد.
22 /1
بایگانی شود.
22 /1 /38
توضیحات سند:
1ـ علی اصغر حکمت فرزند
میرزا احمد علی مستوفی
(حشمت الممالک) در سال
1272 ش در شیراز متولد شد.
تحصیلات علوم قدیم را در
مدرسه منصوریه شیراز گذارند
و سپس به تهران آمد و فقه و
فلسفه را نزد مرحوم میرزا طاهر
تنکابنی فرا گرفت سپس به
مدرسه امریکایی تهران رفت و
از آن مدرسه دانشنامه متوسطه
گرفت.
در سال 1297 ش به
خدمت وزارت معارف در آمد و
عهده دار ریاست کارگزینی و
بازرسی گردید.
در سال 1304
به نمایندگی مجلس مؤسسان از
طرف مردم جهرم برگزیده شد.
پس از آن به مساعدت علی اکبر
داور به وزارت عدلیه منتقل شد
واز طرف او برای ادامه تحصیل
به فرانسه و انگلستان رفت و از
دانشکده ادبیات پاریس در سال
1311 ش موفق به اخذ لیسانس
شد و هنگامی که در شهریور
1312 ش به سمت کفیل وزارت
معارف انتخاب شد به تهران
بازگشت و در سال 1313 به
سمت وزارت معارف منصوب
گردید و تا سال 1317 در این
پست باقی ماند.
کتابخانه ملی و
موزه ایران باستان و فرهنگستان
ایران در زمان وزارت او
تشکیل شد.
مدت کوتاهی نیز در
تغییر کابینه محمود جم که در
یازدهم آذر 1314 تشکیل شد،
عهده دار وزارت کشور شد،
ولی بعد مجددا به وزارت
معارف بازگشت.
علی اصغر
حکمت روز 23 تیر ماه 1317
مورد غضب رضا شاه واقع شد و
از بر کار کنار گردید.
علت
برکناری او را مخابره دو
تلگراف به وزیر کشور فرانسه
بدون جلب نظر رضا شاه
گفته اند.
پس از چند ماه خانه
نشینی مجددا به دربار احضار
شد و پست وزارت کشور در
کابینه متین دفتری به او واگذار
شد (بهمن 1318).
در ضمن
عهده دار بودن شغل وزارت از
1314 تا 1317 ش، ریاست
دانشگاه تهران را نیز به عهده
داشت.
پس از شهریور 1320 در
دولت محمد علی فروغی مدتی
وزیر بهداری بود و پس از آن در
28 بهمن 1321 در کابینه علی
سهیلی، وزیر دادگستری و در 28
خرداد 1326 در کابینه احمد
قوام، وزیر مشاور و در 30 آبان
1327 در کابینه محمد ساعد،
ابتدا وزیر خارجه و سپس وزیر
مشاور گردید.
حکمت از سال
1332 تا 1336 ش سفیر کبیر
ایران در دهلی نو بود.
در کابینه
دکتر منوچهر اقبال، از بیستم
اردیبهشت 1337 تا بیست و
دوم خرداد 1338 ـ مجددا
عهده دار پست وزارت خارجه
شد.
حکمت سرانجام در اوایل
شهریور 1359 ش در تهران
فوت کرد.
2ـ در تابستان 1337 با سرنگون
شدن رژیم سلطنت در عراق و
روی کار آمدن حکومتی متمایل
به بلوک شرق به رهبری
عبدالکریم قاسم، فرصتی که ملا
مصطفی انتظار آن را داشت فرا
رسید و او از ایران به عراق رفت
و علم خود مختاری را برافراشت.
عبدالکریم قاسم که نخست
امیدوار بود از طریق مذاکره و به
روش صلح جویانه ای قضیه
کردها را فیصله بدهد در 1340
ناچار متوسل به جنگ شد و
مخاصمه ای را آغاز کرد که نه
سال به طول انجامید و نه او و نه
جانشینانش هیچ یک نتوانستند
که سلطه حکومت بغداد را بر
مناطق کردنشین شمال عراق
مستقر کنند، تا سرانجام حکومت
به دست احمد حسن البکر و حزب
بعث افتاد و این حکومت جدید
در 1349 خود مختاری کردها را
به رسمیت شناخت و بر پای سند
آن امضا نهاد.
با این همه بر سر
اجرای این قرار داد چهار سال
بعد باز جنگ در گرفت که تا سال
1354 با شدتی هر چه تمامتر
ادامه داشت.
تنها هنگامی به
آتش بس انجامید که محمدرضا
پهلوی و صدام حسین معاون
شورای انقلاب در الجزایر با
یکدیگر کنار آمدند و قرار شد
عراق از ادعاهای مرزی خود
صرف نظر کند و ایران نیز از
کمکهایی که در سال های اخیر با
صوابدید امریکا به کردها
می رساند دست بر دارد.
بدین
ترتیب ملا مصطفی و یارانش و
عده زیادی از قبایل کرد عراق به
ایران پناهنده شدند.
سپس ملا
مصطفی از ایران عازم امریکا
شد و سرانجام در سال 1357 در
امریکا در گذشت.
او وصیت کرده
بود جنازه اش را در «اشنویه» به
خاک بسپارند.
3ـ عبدالکریم قاسم در سال
1941 میلادی متولد شد.
وی
رهبر عراق در سالهای 63 ـ
1958 بود.
پدرش مقصود قاسم
در 1914 از موصل در برابر
قوای انگلیس دفاع کرد.
عبدالکریم قاسم وارد خدمت
نظام شد، در جنگ با کردهای
عراق و در نبرد 1948 فلسطین
شرکت کرد و به اخذ نشان های
لیاقت نایل آمد.
او حتی فرمان
آتش بس دولت عراق با اسرائیل
را برای چند ماهی ناشنیده گرفت.
در کودتای نظامی 14 ژوئیه
1958 فیصل، نوری السعید و
عبدالاله را کشت و اعلام
جمهوری کرد.
قاسم خود را
نخست وزیر و فرمانده کل قوا
خواند.
روابط با عبدالناصر تیره
شد و عراق را از پیمان بغداد
خارج ساخت.
با شوروی و دیگر
کشورهای کمونیست رابطه فعال
بر قرار نمود و به کمونیست های
عراق نیز آزادی فراوانی داد.
دوست و همکارش عبدالسلام
عارف و رشید عالی گیلانی را از
کار بر کنار و زندانی نمود و
شورش 1961 کردهای عراق را
سرکوب کرد.
در همان سال مدعی
حاکمیت عراق بر کویت شد و
خلیج فارس را خلیج عربی نامید.
او موفق شد 5 /99 در صد از
اراضی تحت امتیاز شرکت نفت
عراق را از آن شرکت پس بگیرد.
وی سرانجام در کودتای 8 فوریه
1963 به رهبری عبدالسلام
عارف کشته شد.
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 1 صفحه 114