تاریخ سند: 1 اسفند 1346
موضوع : جلسه روضه خوانی منزل سید جعفر بهبهانی
متن سند:
به : 316
از : 20 ه 3 شماره : 37654 /20 ه 3
در جلسه منزل سیدجعفر بهبهانی1 که ساعت 9 صبح روز
26 /11 /46تشکیل گردید حدود 150 نفر از علماء و طلاب و وعاظ و افراد
شخصی شرکت داشته در این موقع آقا جعفر بهبهانی از شیخ غلامحسین
جعفری2 خواست که به منبر برود.
لذا نامبرده به منبر رفته و در اطراف شخصیت
امام رضا (ع) و رفتار مامون خلیفه عباسی مطالبی اظهار داشت پس از وی
شیخی به نام واعظی خراسانی به منبر رفته و ضمن بحث پیرامون توحید و
خداشناسی شدیدا به دولت و مامورین حمله نمود و اظهار داشت موقعی که چند
سال پیش علیه بی دینی این دستگاه مبارزه می کردم عده ای از کارمندان دولت که
حاضر بودند مجلس را ترک می کردند از آنها پرسیدم علت رفتن شما چیست
زیرا اگر بخواهند اذیت کنند برای من که گوینده هستم گرفتاری ایجاد خواهد شد
آنها در پاسخ گفتند که ما از این دولت استفاده می کنیم به همین جهت نمی توانیم
در این گونه جلسات بنشینیم و به انتقادات شما علیه دولت گوش کنیم.
ناطق
اضافه نمود باید به این نا مسلمان ها گفت شما در مقابل استفاده ناچیزی که از
دولت می کنید حاضر نیستید کلماتی را که علیه دولت است گوش کنید، پش شما
چگونه حاضر هستید این دستگاه نسبت به دین اسلام و خداوند بزرگی که شما را
آفریده و این همه نعمت در اختیار شما گذاشته توهین نماید.
سپس شرح مفصلی درباره نقش علماء در رهبری مردم و اینکه اگر علماء نباشند
نظام زندگی فردی و اجتماعی مردم مختل خواهد شد بیان داشت و اضافه نمود به
همین علت است که در درجه اول هر مخالفی که از داخل یا خارج می شود متوجه
علماء می گردد.
ولی علماء نماینده انبیاء هستند و تا سر حد کشتن و نابودی
حاضر نمی شوند زیر بار ظالم و ستمگران بروند بعد سرگذشتی از زنان [زمان]
محمدشاه قاجار بیان داشت که در جنگی که محمدشاه قاجار با حاکم کرمان
نمود پیروز شد و عده ای از مردم کرمان را اسیر کرده و دستور داد همه آنها را
بفروشند در این موقع یکی از علماء گمنام به نام ملا احمد نراقی که در اصفهان
ساکن بود چون دید فروختن مردم مسلمان بر خلاف دستور دین است تصمیم
گرفت شاه را ملاقات نماید لذا مستقیما به دربار رفت.
چون آن روز علماء مانند
امروز این قدر خوار و ذلیل نشده بودند.
مامورین محافظ جلو ملا احمد را
نگرفتند ملا وارد دربار شد مشاهده نمود شاه تنها نشسته و به فکر فرو رفته است.
جلوی شاه رفت و دو بار جریان را به وی تذکر داد ولی شاه چیزی در پاسخ
نگفت در مرتبه سوم ملا احمد دست هایش را به ریش شاه رسانید و گفت آقا شاه
به تو می گویم فروختن مردم مسلمان کرمان خلاف دین است.
محمدشاه
خونخوار دیکتاتور تحت تاثیر قرار گرفت و دستور داد اسرا را آزاد ساختند.
ناطق سپس به صحبت خود خاتمه داد.
جلسه در ساعت 1100 پایان یافت.
توضیحات سند:
1ـ سیدجعفر بهبهانی فرزند
سیدمحمد بهبهانی، متولد
1293 در تهران.
بعد از
تحصیلات متوسطه وارد
دانشکده حقوق دانشگاه تهران
شد، درجه لیسانس گرفت و پس
از اتمام تحصیل سردفتر اسناد
رسمی گردید.
در حوزه بازار
محضری دائر کرد و با استفاده از
موقعیت و نفوذ پدرش توانست
به کار خود رونق زیاد بدهد و از
این راه عایدی خوبی نصیبش
شود.
سیدجعفر بهبهانی در
دوره های هیجدهم و نوزدهم و
بیستم وکیل تهران شد.
از 1340
به بعد از سیاست کناره گرفت
غالبا در منزل خود از دوستان و
ارباب رجوع پذیرائی می کرد و
در عین حال به کسانی که در
دولت نفوذ داشتند و با وی آمد و
شد می کردند، نظرهای مشورتی
می داد وی در سن 73 سالگی
درگذشت.
2ـ در تاریخ مزبور آیت الله
جعفری در عراق به سر می برده.
منبع ساواک نام سخنران را
اشتباه درج نموده است.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ غلامحسین جعفری همدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 238