تاریخ سند: 1 خرداد 1344
موضوع ـ تقدیم عریضه زندانی گزارش
متن سند:
از: بازداشتگاه موقت تاریخ: 1 /3 /1344
به: ریاست اداره زندان شماره: 44-355-12
موضوع ـ تقدیم عریضه زندانی گزارش
محترما به عرض میرساند حبیباله عسگراولادی فرزند حسین که با قرار شماره 6394 /38091 /7 /11 - 29 /12 /43 شعبه 7 بازپرسی دادستانی ارتش به گناه معاونت در قتل بازداشت میباشد شرحی معروض داشته و تقاضا نموده برای تنظیم وکالتنامه و وصیتنامه1 با شماره تلفنی که در نامهاش ذکر نموده، دو برادرش را به زندان احضار نمایند عین مشروحه وی به پیوست تقدیم میگردد.
از طرف رئیس دائره بازداشتگاه موقت سرگرد محرری
...1- به آقای بازپرس مربوط است
2- مراقب او باشید 4 /3
______________________
1. درخواست آقای عسگراولادی برای تنظیم وکالتنامه و وصیتنامه از آن جهت بود که ایشان و برخی از اعضای هیئتهای مؤتلفه اسلامی گمان میکردند آنها را نیز به اعدام محکوم خواهند کرد، لذا در نظر داشت هر چه زودتر برادران خود را ببیند و وصایا و سفارشهای لازم را در مورد خانواده و برخی کارها به آنها بنماید. آقای اسدالله عسگراولادی در خاطرات خود از آن روزهای پرالتهاب میگوید: «روزهایی که حاج حبیبالله زندان بود، نمیدانستیم که او باز میگردد یا اعدام میشود. این بلا تکلیفی همۀ ما را نگران کرده بود. از میان متهمان تعدادی محکوم به اعدام شده بودند و دستگاه برای ما روشن نکرده بود که حاج حبیبالله هم به حبس ابد میرود یا اعدام میشود. یک شب پیش از اعدام چهار نفر از محکومان، ما همه به زندان رفتیم و با آنها ملاقات کردیم. البته به ما گفته بودند که فردا عدهای را اعدام میکنند و نگفته بودند دقیقاً چه کسانی اعدام میشوند. به همین دلیل ما به زندان رفتیم تا با اخوی ملاقات کنیم. به ما گفته بودند از میان کسانی که حکم حبسابد گرفتهاند، شاه از دو نفر هم ناراضی است و باید اعدام شوند. این نقل قول ما را به شدت نگران کرده بود...» (فرجام بازار، صفحه 16)
منبع:
کتاب
حبیبالله عسکراولادی به روایت اسناد ساواک صفحه 137