صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: علی بزرگی فرزند احمد ساکن بابل امیرکلا

تاریخ سند: 6 دی 1357


درباره: علی بزرگی فرزند احمد ساکن بابل امیرکلا


متن سند:

شماره: 5161 /2ﻫ 1 تاریخ: 6 /10 /1357
از: سازمان اطلاعات و امنیت مازندران
به: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت بابل
درباره: علی بزرگی فرزند احمد ساکن بابل امیرکلا

1ـ خبر واصله از ضد اطلاعات وابسته به ناحیه ژاندارمری مازندران حاکیست نامبرده بالا ساکن امیرکلای بابل محله چهل ستون نزد اشخاص اظهار داشته به وسیله‌ باروت و فتیله مواد آتش زا تهیه و با انداختن آن به داخل پاسگاه و منازل پرسنل ژاندارمری مبادرت به آتش سوزی خواهد نمود.
2ـ ضداطلاعات وابسته به ناحیه ژاندارمری مازندران طیّ نامه شماره 1019 /02 ـ 501 ـ 5 /9 /1357 سه برگ اعلامیه مضره که روی دیوارهای بخش امیرکلای بابل نصب گردیده بوده به این سازمان ارسال و اظهار نظر نموده امکان دارد دو نفر به نامان [نام‌های] 1ـ علی بزرگی فرزند احمد محصّل ساکن محله چهل ستون امیرکلا 2ـ علی اصغر جبّاریان فرزند مختار محصّل ساکن محله‌ چهل‌ستون امیرکلا مبادرت به نوشتن اعلامیه و نصب آن بر روی دیوارها نموده باشند. علی‌هذا یک نسخه اعلامیه موصوف به پیوست ارسال می‌گردد. خواهشمند است دستور فرمائید با استفاده از کلیه امکانات نسبت به شناسائی و مراقبت از افراد مذکور اقدام و نتیجه را به این سازمان اعلام دارند.1 رئیس سازمان اطلاعات و امنیت مازندران رخشا
آقای ذکریایی از امیرکلا وضع این افراد را سوال کنید 7 /10 /1357

توضیحات سند:

1. امروز ( 6 /10 /1357 ) هم چنین مرتضی کردی در بابل به شهادت رسید. شهید مرتضی کردی سال 1341 ش در روستای حاجی‌کلای لاله آباد از توابع شهرستان بابل در خانواده‌ای پرجمعیت چشم به جهان گشود. از همان دوران کودکی وقار و متانت مثال زدنی داشت. افراد تحت تکفل خانواده را سه برادر و هفت خواهر تشکیل می‌دادند. پدرش روح الله نام داشت و کشاورز بود و با سختی و مشقت همه توان و همت خود را به کار می‌بست تا آبرومندانه از عهده مخارج زندگی خانواده پر تعدادش برآید. تحصیل در کلاس یازدهم دبیرستان شهید با راهپیمایی و قیام مردمی‌علیه رژیم همزمان گردید و شهید که در محیطی مذهبی ودر خانواده‌ای معتقد و عاشق امامان همام رشد و پرورش یافته بود در فعالیت‌های سیاسی و مذهبی شرکتی فعالانه داشت. در همان ایّام مفتون جلوه شخصیتی حضرت امام بود و سخت به آن حضرت عشق می‌ورزید و در مقابل هرگونه جسارت به حضرتش تاب تحمل از دست می‌داد و به شدت بر می‌آشفت. گویی قبل از شهادت به سرانجام رستگار خویش آگاه بود. دوستان و اقوام شهید در آن زمان به خوبی دگرگونی و تحول شخصیتی‌اش را مشاهده می‌نمودند. قبل از رفتن به تظاهراتی که به شهادتش آنجامید گفت: «برای من گریه نکنید چون این راه خداست راه الله است.» برگرفته از بایگانی بنیاد شهید مازندران

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران (بابل)، جلد 2 صفحه 588

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.