تاریخ سند: 28 فروردین 1344
موضوع: جلسه حوزهاى سوسیالیستها (نیروى سوم)
متن سند:
شماره: 210 /20 الف تاریخ: 28 /1 /44 0128
موضوع: جلسه حوزهاى سوسیالیستها (نیروى سوم)
ساعت 1000 روز سهشنبه 24 /1 /44 جلسه حوزهاى جامعه سوسیالیستهاى نهضت ملى ایران (نیروى سوم)1 در منزل محمدرضا گودرزى عضو حوزه دانشجوئى جامعه سوسیالیستها واقع در خیابان سمنگان خیابان مسعود سعد دستچپ خیابان خاکى پهن و بزرگ بنام میدان، دست راست پلاک شماره 525 تشکیل گردید.
افراد شناخته شده عبارتند از اصغر طالبى، اسمعیل حمیدى، نظام خلیقى، حسین رمضانى و مطالب زیر در این حوزه بمورد بحث گذاشته شد و تمام وقت حوزه درباره حادثه دربار و سایر مطالب سپرى شد و وقتى براى تدریس مارکسیسم و دمکراسى نوین باقى نماند. ابتدا بحث اخبار توسط محمدرضا گودرزى شروع شد و اظهار داشت واقعه تیراندازى بشاه را رفقا میدانند و تا آنجائی که میتوانم اطلاعات در اختیار رفقا بگذارم اینست که اگر این تیر بهدف میخورد در شرایط بسیار خوبى بود زیرا نیروهاى ملى آمادگى کامل دارند و در هر حال به نتیجه مطلوب میرسید.
حمیدى سئوال کرد این حرف شما نظر جامعه است؟ (جامعه سوسیالیستها) گودرزى جواب داد نظر جامعه تا این حد است که گفتم. طالبى گفت چگونگى جریان را نمیدانید؟ گودرزى گفت بیش از این مجاز نیستم حرف بزنم. خلیقى سئوال کرد آنچه براى افراد قابل اهمیت است اینست که بدانند آخر چگونه شما میفرمائید اگر این تیر بهدف میخورد در شرایط بسیار خوبى بود و نیروهاى ملى آمادگى دارند؟ بفرمائید کدام نیروها؟ اگر ما هم جزء نیروهائی که شما میفرماید هستیم بایستى بفرمائید که آمادگى ما چیست؟ و چگونه ما آمادگى داریم؟ الساعه ما آمادگى نداریم که چهار نفر دور هم جمع شده و درد دلهایمآن را بکنیم آن وقت شما میگوئید آمادگى داریم کدام آمادگى؟ کدام جانشینى؟ نیروهاى ملى چه کسى را براى به دست گرفتن امور تعیین نمودهاند؟ من معتقدم که بایستى این مسائل روشن شود. ما در این موقعیت اختناقآمیز دور هم جمع نمیشویم که یک مشت حرفهاى مبهم و غیرقابل تفهیم بهم بزنیم. نیروهاى ملى یعنى چه؟ من نیروهائى نمىبینم که شما همیشه دم از نیروها میزنید. ما یک سئوال را از حزب میکنیم دو ماه طول میکشد تا بما جواب بدهند این شد نیرو؟ حال اگر نیروئى سراغ دارید که ما از آن اطلاع نداریم آن چیز دیگرى است.
گودرزى در اینجا تغییر رنگ داده و شروع کرد از خلیقى تجلیل کردن و با کلمات قاطع و جدى اظهار داشت با سئوالات رفیق خلیقى وقت جلسه امروز ما براى تدریس مارکسیسم و غیره را نمیدهد و پیشنهاد میکنم تمام وقت جلسه را به تجزیه و تحلیل اوضاع اختصاص دهیم.
رأى گرفتند تصویب شد و گودرزى شروع بپاسخگوئى نموده و با همان هیجان اظهار داشت اولاً من دستور داشتم این موضوع را بکسى نگویم ما حس میکنیم در رفقا یک نوع یأس به وجود آمده و رفیق با ارزش ما خلیقى خیلى ناامید هستند خیلى خیلى محرمانه میگویم که ابداً نبایستى کسى از این مطلب آگاه باشد جبهه جدید در ظرف چند روز موجودیت خود را اعلام خواهد نمود. خلیقى گفت این حرفى است که یکسال است میگویند. گودرزى جواب داد تمام کارها آماده است فقط مانده بود مخالفت نهضت آزادى آن هم حل شده و قرار است در ظرف چند روز یا نماینده نهضت آزادى موافقت خود را مبنى بر اعلام وجود جبهه جدید اعلام دارد یا این که اعضاء جبهه نهضت آزادى را کنار بگذارند ولى آنچه مسلم شده فروهر از زندان پیغام داده که دست به دست نکنید و مردم را دلسرد نکنید و هرچه زودتر وجود جبهه را اعلام دارید که این موضوع باحتمال قوى تا آخر این ماه عملى میشود. مطلب دیگر این که ما خیال میکنیم مردم خاموش هستند در صورتی که من چند روز است با چند نفر معلم در مدرسه روبرو شدهام واقعاً اقرار میکنم که ما در مقابل آنها صفر هستیم و در حقیقت هم از لحاظ تئورى و هم از نظر فداکارى بیشتر از ما هستند و ما اینها را میگوئیم نیروهاى عملى و در صورت آماده شدن مسائل براى انقلاب کاملا آمادگى دارند.
خلیقى گفت پس تنها کسى که در میان نیروها آمادگى ندارد ما سوسیالیستها هستیم؟ گودرزى جواب داد ما هم آمادگى داریم ولى نمیخواهیم دستگاه ما را عامل بشناسد این بتجربه رسیده است که در جبهه جدید ما رل عمده را داریم ولى توانستهایم مسئولیت را بیشتر متوجه دیگران سازیم از نظر دستگاه مثلا در ماهنامه شماره 13 سوسیالیسم هم دکتر مصدق و هم سوسیالیستهاى ایرانى مقیم اروپا تشکیل جبهه جدید را تبریک گفتهاند ولى ما نگذاشتیم این موضوع بگوش سازمان امنیت برسد زیرا اگر این تبریک را میدانستند دست ما را میخواندند. دیگر این که دستور حزبى اینست که امکان تغییراتى در دستگاه حاکمه میرود و افراد موظفند کاملا براى روزهاى انقلابى آمادگى داشته باشند.
خلیقى سئوال کرد دستور حزبى یعنى چه؟ چه کسى از اهمیت اجرائیه مسئولیت این دستور را بعهده گرفته است؟ گودرزى جواب داد هیئت اجرائیه همانها هستند که میشناسید و من که رابط تشکیلاتى بشما هستم از حزب این دستور را دارم که بافراد مورد ارتباط و اعتماد خودم بگویم در این روزها آمادگى داشته باشید و علتش هم اینها است که گفتم و خواهم گفت.
ناطق ادامه داد موضوع بسیار جالب آنست که احمد آرامش با کمال شهامت و شجاعت نامهاى بجانسون نوشته و تمام عیوب کار را براى رئیس جمهورى امریکا شرح داده و نوشته است ما انتظار داشتیم دخالت شما در ایران یک ثبات سیاسى و اقتصادى را به وجود آورد. ما قبل از دخالت شما در کارهاى داخلى کشورمان همیشه بممالک خارجى گندم میفروختیم و وضع اقتصادى متوازنى داشتیم ولى باصطلاح کمکهائیکه شما باسم ملت ایران میکنید مبلغ زیادى از این پولها اصولاً به ایران نمیرسد و در بانکهاى امریکا بحساب شاه دررأس کار گذاشتهاید (شاه) اعمال دیکتاتوریش بجائى رسیده که من و امثال من در داخل خانههاى خود نمیتوانیم مطالعهاى بکنیم یا از اخبار دنیا مطلع شویم یاچیزى را بنویسیم در هر حال من این نامه را به هزار زحمت توسط سفیر شما برایتان مینویسم و میگویم نارضایتى ملت ایران به خصوص کادر ادارى بجائى رسیده که نشانهاش ترور منصور بود آقاى جانسون من از شما سئوال میکنم تیرى که بمنصور خورد روزى بمغز آدمک شما (شاه) خواهد خورد آن وقت است که امریکائیهاى مقیم ایران را بدریا خواهند ریخت. ناطق ادامه داد از 28 مرداد به اینطرف شجاعترین شخصیتى است که مطالب را اینطور واضح براى امریکائیها نوشته و اثرش هم فوراً معلوم شد و آن نطق دینراسک بود که چند روز پیش گفت در تمام کشورهاى عضو سنتو از نظر اجتماعى و اقتصادى تغییراتى داده شده ولى در ایران همان رویه دوران حکومت منصور اعمال میشود.
اسمعیل حمیدى سئوال کرد که بالاخره ما نفهمیدیم موضوع تیراندازى بطرف شاه اساسش چه بوده؟ اگر بشاه آسیبى نرسیده چرا سلام عیدقربان را خصوصى اعلام نمودند؟ گودرزى اظهار داشت بنده عرض میکنم بیش از آنچه گفتم مجاز نیستم حرف دیگرى بزنم ولى شرح مختصرى از نتایج سودمند این حادثه میدهم. به طوری که گفتم همه نیروها با این موضوع موافق بودند که اگر این تیر کار خودش را میکرد یک اوکازیون بسیار ذیقیمتى به نفع نیروهاى ملى پیش آمده بود و بالاخره یا امریکائیها جمهورى اعلام میکردند و یا یک ترتیبى داده میشد ولى نیروهاى ملى معتقدند که مسئله جانشینى بعد از انقلاب باید حل شود.
خلیقى سئوال کرد تکلیف هرج و مرج چه میشد؟ و ناامنى که بدون تعیین جانشین و با توجه به اختلاف نظرها به خصوص در میان نیروهاى ملى به وجود مىآمد گناهش بگردن که بود؟ گودرزى جواب داد ما این اصل را قبول داریم که در مواقع کودتا و انقلاب مقدارى قربانى لازم است پس هرج و مرج اشکالى نداشت ولى نتایج که گفتم در هر حال براى اذهان عمومى و براى افسران گارد و براى ارتش به طور کلى این مسئله پیش آمده که به آنها نیز اعتمادى نیست و این خود از نظر روانى یک شوکى است براى افسران ارتش به خصوص افسران گارد سلطنتى که این خود بخود به نفع نیروهاى ملى تمام میشود و نیروها بتمام قوا بایستى از این نابسامانى فکرى افسران استفاده کنند. نتیجه دومش این است که سیاست خارجى در هر حال توجهش بنارضایتى مردم معطوف میشود و خلاصه ناگزیر بایستى فکرى بکنند و این فکر نیز بعقیده ما اینست که ممکن است سیاست خارجى دست بطرف نهضت ملى دراز کند.
گودرزى گفت خبر دیگرى دارم که روزنامه (شعله خوزستان) که تودهایها در اهواز انتشار میدهند قرار شده براى ما بیاورند و ما هم ماهنامه سوسیالیسم و از نشریات خودمآن را براى آنها بفرستیم و امروز نیز ساعت چهار مقدارى از روزنامه مزبور براى من خواهد رسید. در صورتی که تشکیلات صلاح بداند براى رفقا تقدیم میشود.
سپس اسمعیل حمیدى گفت یکى از کارمندان وزارت دارائى که نمیخواهم اسمش را ببرم راجع بحادثه دربار اظهار داشت دستگاه اولاً از وجود جبهه ملى با اطلاع شده. ثانیاً در ارتش هم میخواهند تجزیهاى به وجود آورند و ممکن است چند نفر از امراى ارتش را مثل چند سال گذشته دستگیر و به سرنوشت قرهنى و غیره دچار نمایند. لذا این تراژدى را به وجود آوردهاند و اگر دقت شود این ترور هم درست مثل 15 بهمن سال 27 بود یعنى منبع تحقیق را از بین بردند کما این که هم تیرانداز اولى و هم تیراندازان دومى و هم باغبانى که ناظر جریان بوده از بین رفته یعنى نتیجه این میشود که خواستهاند آثار تحقیق و علائمى باقى نماند و به همین دلیل اگر این موضوع ریشه ملى داشت نقشه صحیح تنظیم میشد. در هر حال آینده نشانخواهد داد که این فرضیه درست است یا خیر و تا با رهبران نیروهاى ملى چه معاملهاى بشود و در مورد فرماندهان ارتش تصمیماتى گرفته شود. در هر حال طبق گفته آنمقام این موضوعات ـ بىارتباط با مسافرت شاه باطریش و لندن و تضادهاى سیاسى انگلستان و امریکا نیست.
ساعت 1130 جلسه ختم و جلسه آینده بروز سه شنبه ساعت 1930 در منزل اصغر طالبى موکول شد.
نظریه منبع ـ مطالب این گزارش صد در صد از هیئت اجرائیه جامعه سوسیالیستها سرچشمه گرفته و دستور دهنده نیز سرشار میباشد1 ولى موضوع قابل توجه براى ما اینست که محمدرضا گودرزى رفته رفته اعتمادش جلب میشود. زیرا گفت در نظر داریم در این منزل که طبق نظر رفقاى دانشجو تغییر دادهایم بجاى دورترى کارهائى انجام دهیم و لازم میدانند در شرایط مناسب پسر دکتر متین دفترى (منظور هدایتاله متین دفترى2) و باقر کاظمى3 را با شما آشنا سازم چون ممکن است به وجود رفقا در مواقع ضرورى احتیاج داشته باشیم در هر حال جریانات به نفع ما که با گودرزى بایستى در تماسها نزدیک باشیم پیش میرود و در عین این که مطالب مهم میباشد و گودرزى در کارهاى مهمى دست دارد. اقدام بایستى طورى صورت گیرد که مأمور حفظ شود و شناخته نشود. این نکته نیز لازم بتوضیح است که سایر افراد حوزه آدمهاى باصطلاح ساده و خنگى میباشند لذا اگر چیزى از مطالب این گزارش ظاهر شود جریان به طور کلى روى مأمور دور میزند.
نظریه رهبر عملیات ـ اقدام مستقیم در مورد این خبر باحتمال قوى باعث شناسائى منبع مربوطه خواهد گردید.
312-313-322-304
اداره یکم 1 ـ بخش 312 ـ 313 هر یک طرح نیازمندى لازمه را تهیه و ارائه دهند با توجه به دستوراتی که دادهاید
2 ـ یک نسخه به بخش 322 داده شود تا 322 طبق دستور عمل کرده طرح لازم ارائه دهد.
3 ـ یک نسخه به بخش 304 (مستقل انتظامى) واحد شخصاً بخش انتظامى طرح لازم ارائه نمایند.29 /1
بخش 312 فورى در اجراى امر اقدام فرمائید.
29 /1
توضیحات سند:
1 ـ جریان «جامعه سوسیالیستها...» ریشه در انشعاب خلیل ملکى از حزب توده در سال 1326 داشت. پس از کودتاى 28 مرداد 1332، خلیل ملکى و هوادارانش در ایران و خارج با نام «حزب زحمتکشان ملت ایران (نیروى سوم)» فعالیت کردند، بعداً این گروه به سه جناح منشعب شد. گروه خلیل ملکى «جامعه سوسیالیستهاى نهضت ملى ایران» را تشکیل داد. حسین ملکى (برادر خلیل ملکى در اروپا «جامعه سوسیالیستهاى ایرانى در اروپا» را به راه انداخت و گروهى نیز به رهبرى خنجى «حزب سوسیالیست» را ایجاد کرد. این سه گروه در عین آنکه از نظر مبانى تئوریک با هم خویشاوند بودند، ولى در عین حال اختلافاتى نیز داشتند.
از کتاب سیاست و سازمان حزب توده، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى، جلد اول، ص 300و299
2 ـ میرحسین سرشار عضو فعال کمیته مرکزى جامعه سوسیالیستها بود و در جامعه مذکور نفوذ زیادى داشت. مشارالیه سابقا از رهبران حزب توده بود و مدتى با انور خامهاى کار مىکرده است.
برگرفته از پرونده عباس عاقلىزاده در ساواک، ش 23371، جلد 1، ص 197 و 233
3 ـ هدایتاللّه متین دفترى: هدایتاللّه متین دفترى نوه دخترى دکتر محمد مصدق در سال 1312 ه. ش متولد شد. پس از تحصیلات متوسطه در تهران به انگلستان رفت و در سال 1335 مدرک کارشناسى حقوق و اقتصاد گرفت. در سال 1339 به عنوان یکى از دوستان آمریکا، بورس همکارى افتخارى با کنگره را دریافت کرد. متین دفترى در سال 1321 عضو کمیته انتشارات جبهه ملى بود. وى پس از انقلاب اسلامى جبهه دمکراتیک ملى را تأسیس کرده که جمعیتى ناشناخته بود و به همین دلیل دوام چندانى نیافت. وى پس از فرار از کشور به عضویت شوراى مقاومتملى در خارج از کشور پیوست و علیه انقلاب اسلامى فعالیتکرد.
یاران امام به روایت اسناد ساواک (شهید آیتالله محمدرضا سعیدى)، مرکز بررسى اسناد تاریخى، وزارت اطلاعات، ص 284
4ـ باقر کاظمى (مهذبالدوله): وزیر کشور، وزیر فرهنگ و وزیر خارجه در فاصله سالهاى 1325 تا 1331، وزیر دارائى و نایب نخستوزیر از 1331 تا 1332، عضو شوراى جبهه ملى دوم. از کتاب تاریخ شفاهى انقلاباسلامى ایران، به کوشش ع. باقى، ص 549
منبع:
کتاب
ترور شاه / حادثه کاخ مرمر به روایت اسناد ساواک صفحه 123