صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

من امروز عازم به صحبت نبودم صبح نامه ای بمن دادند با امضاهای زیادی منظور این بود که شما الآن مکلف هستید به حفظ دین الآن یک طوری است که اگر سست حرکت بکنید بسا که مأذون نباشید و باید که حسن المعذور در حفظ دین جدی باشد و مطالب دیگر اطمینان دارم که صاحبان امضاء ولو من نشناختم ولی برحسب عادت الآن اینجا هستند خواستم جواب آنها را عرض کنم اولاً تشکر میکنم از شما که تذکر داده اید که لازم است حفظ دین و کاشف از اینستکه شما خودتان هم به این هم اهمیت بدهید و فرمایش یا تذکر یا هر چه ما را متذکر کرده اید1 البته و طبقه مؤمن است بالخصوص2 روحانی که تا مقداری که متوجه باشد بهرنحو شده است حفظ دین خودش را بکند و این مطلب هم مسلم است که شبه دین جامعه به اینست که روحانیت خودش را اصلاح بکند ـ جامعه هم اصلاح میشود (اذاصلح العالم صلح العالم) اولاً تشکر میکنیم از روحانیت شیعه نه فقط در این زمان از زمان پیش روحانیت شیعه همیشه به وظیفه خود عمل [کرده] است با اینکه نوعا زمان مساعد با اینها نبوده است حفظ احترام اهل بیت را نموده اند و بالخصوص بعد از مشروطه تاکنون در ایران ابتلائی پیدا شده است که حالا یا بواسطه دسیسه اجانب بوده است که بعد از موضوع تنباکو در مقام برآمده اند که روحانیت را تضعیف کنند و کاری بکنند که اینطور نفوذ نداشته باشند که اگر یک حکمی برخلاف کفار بکنند فوری انجام بشود در مقام بودند که روحانیت شیعه را لکه دار بکنند و اسبابی هم فراهم آورده اند که از آنزمان هر که تاریخ را خوانده باشد و ملتفت باشد تا حالا بوسائل عدیده این مطلب را تعقیب کرده اند ولی بحمداله دامن روحانیت آلوده نشده و حفظ خودشانرا کرده اند البته مقام قدرت ظاهری این میزان نیست بواسطه اینکه زمان ائمه هم قدرت ظاهری بعد از زمان امیرالمؤمنین با ائمه نبود در مقام قدرت ظاهری آنها ساکت بودند دستشان روی دستشان بود اما در مقام اعتقاد و حقیقت همیشه حقیقت شیعه محفوظ بود و ائمه ای هم که اعمال قدرت ظاهری بر حسب امر الهی نکردند و مأمور نبودند طوری بود که همه میدانستند که عقیده آنها چیست و آن مطلبی را که آنها قرار میدادند یعنی آنهایی که قدرت ظاهری دستشان بود اعمال میکردند.
باعث این شد که بتوانند احکام الهی را درش خدشه1 بکنند یا اینکه مثلاً ارتباط را برخلاف ارتباط واقعی نسبت بدهند نه به ائمه نه به علمای وقت که اینها حفظ حیثیت خود را کردند ولیکن قدرت ظاهری برحسب اقتضای زمان و مصالح خداوند عالم یک وقتی دست آنها میداد یک وقتی است دیگری در این روایت شخصی از امام (ع) سئوال میکند که چطور است بیشتر در دنیا قدرت بدست یا کفار و یا فساق و غیر اطاعت کننده ها است و مؤمنین حقیقی قدرت ظاهری ندارند امام (ع) میفرماید که اصل خلقت اینطور است که خدا خبر میدهد و قلیل من عبادی الشکور.
اصلاً اونیکه خلق شده است طاهره و مطهر و مؤمن و...
...
واقعی کسی است از اول خلقت تا آخر خلقت بالخصوص بعد که دیگر و قلیل من اللّه کم است اصلاً و هم میفرماید یک وقتی بود که در روی زمین فقط یکنفر خداپرست بود آنهم اهل زمانش جمع شدند انداختنش تو آتش آنهم حضرت ابراهیم بود که یک کسی همه اونها بت پرست بودند فقط حضرت ابراهیم بود که خداپرست بود و میگفت اینهایی که بدست خودتان میتراشید چرا عبادتش را میکنید و آنها هم1 اتفاق کردند و انداختنش در آتش منتهی البته خداوند متعال قدرت دارد که بآن یکنفر هم حجت را بر همه خلق تمام کند مثلاً اگر چنانچه حضرت ابراهیم وقتیکه دعوت میکرد یک جمعی باش موافقت میکردند و مشغول میشدند به تبلیغ آیا اینقدر اثر داشت که هیچکس باهاش موافق نباشد و بالاخره قرار بگذارند و او را بیندازند2 تو آتش وقتی بیندازند تو آتش آتش بر او سرد3 و سلامت بشود خوب این اثر تبلیغی اش خیلی بیشتر است که فرض کن ده نفر بیست نفر سی نفر با حضرت ابراهیم موافقت بکنند و با مردم محاجه کنند خدا قدرت دارد که اگر بخواهد به آن یکنفر هم حجت را بر مردم تمام بکند مقصود اینست که قدرت ظاهری نداشتن غیر از این است که حیثیت معنوی را از دست داده باشند بحمداله روحانیت شیعه آن معنویت را از دست نداده است و هر چه از زمان خلفای جور محرمات پیدا میشد چه آنها را بعنوان حکم تلقی میکردند منتهی هر وقتی یک جوری است مثلاً حالا اگر بنا باشد بخواهند قوانین برخلاف قرآن جعل کنند می نشینند توی مجلس و قانون درست میکنند ولیکن آنوقت میتراشیدند اشخاصی را که جعل روایت از پیغمبر میکردند و حکم درست میکردند و آنرا تقویت میکردند و آنهایی را که مقابل ائمه قرار داده بودند تقویتشان میکردند و آنوقت حکم آنها میشد مثل قانون حالای ما مثلاً که گاهی از اوقات مثل همین روایاتی4 که دیروز میخواندیم که امام فرمود بآن فاسقی که در قبال امام میفرمود که چطور شد که شما در سایه بیت و سباء و جدال را اشکال نمیکنید برای محرم اما رفتن قمه1 زدن سر مثلاً محمل را و زیر سایه محمل نشستن را اشکال میکنید حضرت فرمود شما احکام خدا را تغییر داده اید و برخلاف سنت پیغمبر عمل کرده طلاقی که خدا فرموده شاهد برایش قرار بدهید شما جعل کردید فتوا دادید شاهد ندارد نکاحی را که خدا فرمود شاهد لازم نیست شما گفتید باید شاهد داشته باشد حالا ما میخواهیم مطابق قول پیغمبر رفتار کنیم ما می بینیم پیغمبر (ص) حج میکرد و در حالتی که در محمل بود سایه برای خودش قرار نمیداد اما وقتیکه پیاده میشدند منزل همه توی خانه میرفت و با اینکه محرم بود هم زیر خیمه میرفت هم سایه دیوار می نشست و ما میخواهیم آن کاری را بکنیم که پیغمبر کرده و آن قولی را بگوییم که پیغمبر فرموده ولی شما برای خودتان احکام آنرا تغییر دادید.
غرض2 تغییر احکام هم اگر آنهایی که قدرت دستشان بود بوسائل مختلفه که هر وقتی یک نحوی هست وسیله این طوری نبود که ائمه احکام را بدست آنها بدهند احکام دست خودشان بود از همین مقداری هم که در مملکت ما نباشد از زمان مشروطه به بعد به تضعیف روحانیون بحمداله هر بلائی آوردن سر مردم یا هر بلائی آورد سر روحانیون اینها اول مطلب معنویت و احکام شیعه را از دست ندادند و هر چقدر اینها وسائل فراهم آورده اند چه بعنوان قانون و چه بعنوان عمل خارجی که وسائل خلاف شرع را فراهم کردند معذالک حکمش بحمداله معلوم است مثلاً اگر در ممالک اسلامی شرابی که حرام است رسمیت داشته باشد و جواز داشته باشد و ازش باندرول بگیرند و آزاد باشند در فروختن هیچ شبه ندارد که شراب حرام است جوری نشده که بتوانند این خلاف شرع را به مردم تحمیل کنند که اینها بگویند که این حلال است این عین معنای حفظ استقلال است که شیعه و روحانیین حفظ حیثیت خود را کرده اند و ملکوک نشده اند بواسطه این وسائل خارجیست و خیلی جای تشکر است اعتقاد مردم هم بهمین جهت است که باز به روحانیین محفوظ مانده و بدین محفوظ مانده [ناخوانا] یا رفته باشند اروپا و اونها یک عقایدی را بر اینها تزریق کرده باشند یا معاشر با اونها باشند بحمداله باز بله وجهه مملکت وجهه دینی است و احکام را نتوانسته اند تغییر بدهند و امیدوار هستیم که اوضاع هم تأثیری نکند و مسلم است که ما و شما چه اشخاصی که نوشته اند و چه اشخاصی که حاضرند چه نیستند چه اینجا چه جاهای دیگر چه در سایر ممالک اسلامی روحانی و چه عده ای که وظیفه دار هستند از برای بیان احکام و حفظ احکام بوظیفه خودشان عمل کنند و حتی المقدور کوتاهی نکنند و تا بشود همچنانیکه تا به الآن شده است حفظ حیثیت و استقلال مذهب و استقلال روحانیت و استقلال اسلام را ندهیم و ندهند و ندهید انشاءاله امیدوار هستیم که با کمال جدیت و ایمان حقیقی در مقام حفظ ایمان و حفظ استقلال روحانیت شیعه و حفظ استقلال مذهب شیعه همه ما...
و همه مسلمین کوشش داشته باشند.
خواستم که جواب عرض کنم که این مطلبی را که شما نوشته اید این اصلاً آرزوی ماهاست و تصمیم ما هست و هدف ما همین معنا هست که باشد تا بتوانیم در مقام حفظ احکام الهی کوشش داشته باشیم و اگر هم گاهگاهی شده است که اشخاصی فرض بفرمائید کنار رفته باشندو خارج شده باشند از این معنا آنها از اول یا نبودند روحانی یا اینکه اگر بودند هم از اول ایمان نبوده است والا کم شده است که روحانی باشد و وارد شده باشد برخلاف چیزی که خداوند فرموده باشد و الآن هم امید ما همین است که همه روحانیین حتی اصاغر طلاب طوری باشند که بجز در مقام حفظ دیانت هدف دیگری نداشته باشند و اگر خدای نخواسته اینها میخواستند هدف مادی داشته باشند یا بقول بعضی عوام دکان داشته باشند که دین1 را دکان خودشان قرار بدهند وارد میشدند در رشته آنهایی که قدرت بدست آنهاست وقتی وارد میشدند الآن داریم از این طلاب معاصر که خودشان در این رشته ها وارد شده اند حالا خیلی خیلی مقامات ظاهرشان بالا رفته این ها2 با هم همدرس بودند ولی این هنوز تو مدرسه است و اول رفته است اگر میخواستند مادیت را محافظت بکنند که برایشان سهل بود وارد میشدند وقتی در آن رشته میرفتند کاملاً به آمال ظاهری دنیوی نائل میشدند و چه بسا استعداد اینهایی که برای رضای خدا ترک آن مقام دنیوی را کرده اند و آمده اند با این وضع اقتصادی روحانیت ساخته اند استعدادشان خیلی بهتر از آنها هم بوده است که اگر این میرفت اونها حالا اونی که باین مقام رسیده است خوب بود مقامش دون مقام این باشد ولی معذالک برای رضای خدا روحانیت حفظ میکند مقام ایمان را و به اینکه اگر من بروم کار دیگری بکنم کاسب بشوم غیر کاسب بشوم جاهای دیگر بروم باین مطلب نمیآید دست از ایمانش بردارد و فرض بفرمایید وارد در آن رشته ها بشود و این باز کمال تشکر است که بحمداله خداوند عالم توفیق داده است و نمیتواند آدم چطوری شکر بکند که خداوند عالم این ایمان را عطا فرموده است که اعتنا نکنیم بدنیا و زرق و برق دنیا و در مقام حفظ دین و ارشاد و هدایت باشند و آنچه که میتوانند مقام آخرتی تحصیل بکنند و کاری نداشته باشند بمقام دنیا پس از این حیث این هدف ما هست که ما بخواهیم حفظ دین بکنیم نه این باشد که محتاج به تذکر هم باشیم بلکه بله خوشوقتیم از تذکر شما ولیکن محتاج به تذکر نیستیم بلکه وظیفه ما است که ما تذکر بدهیم این مطالب را بگوییم مهیا باشید از برای حفظ دین و در پیش آمدهای دنیا نه از جهت مال دنیا نه از جهت مقام دنیا نه از جهت اذیت و صدماتی که در دنیا برای اشخاصی که در مقام حفظ دین هستند وارد میشود شما نباید در این مقام کوتاهی بکنید و نگرانی داشته باشید و ناراحتی داشته باشید خیلی خیلی باید شکر بکنید که خدا ما را قرار داده در همچه زمانی که زمان حرمت اسلام است و ما تا این مقدار حالا یا از جهت لطف خداوند عالم بوده است یا از جهت معاشرت با مربیان مان بوده است که جوری ما را پرورش کرده اند و پرورش شده ایم در محیطی واقع شده ایم که الآن ارتباط به خدا داریم و اعتقاد به معاد داریم و در مقام حفظ دین هستیم و همه وقت زمان اینجور فراهم نمیشود که حفظ دین مشکل باشد تا اینکه کسیکه در این مقام باشد بدرجات عالی برسد مثلاً از اول حالا قطع نظر از اول دنیا بخواهیم بگوییم از اول اسلام تا الآن برای اشخاص وسیله سعادت مثل زمان حضرت سیدالشهدا نسبت به اصحابش فراهم نشده بود همه وقت که اینجور نمیشه که یک حسینی پیدا بشود و بخواهد حفظ دین بکند و آنوقت کسی نباشد الا چند نفر آنوقت به بینید این چند نفر چقدر سعادت داشتند که در آن موقع واقع شدند و باین فیض نائل شدند حالا انسان اگر صدماتی اینها که صدمه ای نیست که انسان مثلاً صدماتی که فعلاً در نظر ما هست اینها صدمه ای نیست اگر ما بتوانیم در این مقام صبر کنیم و حفظ دینمان را بکنیم و حفظ استقلال روحانیین را بکنیم و نظر بمادی نداشته باشیم و در خانه دیگران نرویم و از دیگران مال طلب نکنیم و مال حرام تصرف نکنیم چیزهایی که قطعا حرام است ما از آنها مجتنب باشیم یک مطالبی هست که مشکوک نیست حرمتش انسان بخواهد آنها را مثلاً الآن شاید وسیله یک راه امتحان برای یک اشخاصی که اینها خدای نخواسته ضعیف الایمان باشند یا ضعیف باشد جهت مادیات بخواهند اینها را مثلاً تطمیعشان کنند که مثلاً فلان مقدار بشما میدهیم آنوقت در فلان محل بیایید شما کمک ما بکنید خوب این یقینی است که مطالب حرام یقین را آدم بخواهد نقض حکم را بکند سفارش کنید به یک اشخاصی اگر پیدا میشود گمان نمیکنم پیدا بشود که خدای نخواسته بخواهند از این اوقاف فعلی استفاده بکنند معلوم است که پولهایی که اینها بدست میآورند همه اش حرام است خودشان هم می گویند میدانیم حرام است وقتی خودشان میگویند حرام است حرام است شما می توانید1 حلال کنید اون خودش میداند که متولی شرعی نیست و برخلاف وقف دارد عمل میکند آنوقت بشما بدهد یعنی العیاذباله به شما که نمیگویم بکسی بدهد آقایان طلاب که ساحتشان مبرا است از این چیزها لکن اگر کسی پیدا شد که خدای نخواسته اینها خواستن اغفالش بکنند خواهش میکنم آقایان معرفی اش بکنند تا هم ما بوظیفه خودمان عمل بکنیم هم اونها مطلع بشوند و اینجور نشود و اینکه معرفی نکنند و بگویند این وصله بد میشود این ضربه به اسلام است بگویید تا ما اقلاً مال امام زمان را دیگر ندهیم دست عمال ظلمه مقصود اینکه اگر انسان بخواهد مادی را تقویت بکند همینطور است که ملاحظه میفرمایید ولی بحمداله آقایون همه حفظ حیثیت خود را کرده اند و شاید آدم یقین نداشته باشد به همچی چیزهایی ولی چون در السنه متداول است من سابقا هم گفتم که هر کس در آن اداره بخواهد مامور باشد اطلاع بدهید که ما دیگر اقلاً یک وقت از ما میخواهند که یک کسی امام جماعت میخواهند ما ندانسته اینها را معین نکنیم یا فرض بفرمایید قبوض سهم میآورند ما ندانسته اینها را درست نکنیم این هرکس که بداند و معرفی نکرده تقصیر کرده اگر میدانید بگویید اگر نمیدانند خب دیگر آدم نباید بی جهت مؤمن را متهم بکند.
مقصود اینکه خواستم جواب بدهم برای این آقایی که کاغذ نوشته بود که نه مطمئن باشد هم وظیفه ما است هم وظیفه شما یک مطلب هم حالا که دیگر صحبت کردیم وظیفه خودمان و شما است بین خود و خدا که مادامیکه ما قصدمان قربت باشد آنچه که اعتقاد خود بنده هست این است که خداوند عالم هم نصرت میدهد و یاری میکند لکن اگر خدای نخواسته مثل اینکه در روایات بعضی ها را مذمت میکند و حتی تغیر میکند باینکه میفرماید اینها مستعطی به قرآن هستند خوب مطلب معلوم است دیگر یعنی اگر یک کسی قرآن را وسیله برای اکل قرار بدهد و نه وسیله برای نیل به مقامات اخروی باشد نه وسیله برای ترویج باشد نه وسیله برای نصرت دین باشد اگر قصدمان همیشه بشود که خدای نخواسته به قرآن یا به اخبار آل محمد یا باین درس خواندنمان نظرمان استیکال باشد این خود آدم باید بترسد از عمل خودش نباید ما از کفار یا از فساق یا از اشخاصیکه بوظیفه دین عمل نمیکنند ترس داشته باشیم کسیکه از خدا بترسد از غیرخدا نباید بترسد ولی اگر آدم از خدا نترسد و نظر داشته باشد در همین مقصدی که عرض کردم در مقصد درس خواندنش در مقصد اخبار در مقصد قرآن اگر این نظرش غیرخدا باشد و خدای نخواسته از خدا نترسد دیگر باید از همه چیز بترسد ولی اگر خدا حفظ نکند قدرتی ندارد انشاءاله که در مقام حوادث خودش را حفظ کند اینقدر حادثه برای انسان هست که هر یک قدرت اینرا دارد که انسانرا نابود بکند خدا حفظ میکند همین نفس میرود و دیگر بیرون نمیآید اگر خدا حفظ نکند تا مقداری را که خدا مقدور فرموده که ماها عمر بکنیم ما قدرت اینرا نداریم که اگر عمر نداد ما خودمان بتوانیم این را درست بکنیم هی برویم پیش طبیب و هر کاری بکنیم نتیجه ای ندارد دیگر انالله و اناالیه راجعون اگر آدم از خدا بترسد آنوقت دیگر نباید از کس دیگر بترسد خداوند عالم حفظ میفرماید از همه جهات اما اگر آدم از خدا نترسد و قصدش در کارهاش قربت نباشد این بترسد که خودش خودش را از بین برده است مانعی ندارد که خداوند عالم نعوذباله وقتی که غضب کرد بر یک قومی بواسطه معصیبت اسباب فراهم بیاورد که اینها از بین برود تا ما و شما حقیقتا دستمان خدا باشد نترسید استقلال از بین نمیرود ـ و خدا هم حفظ میکند و کسی در قبال خدا قدرت ندارد مشیت خدا را تغییر بدهد وقتی که خدای نخواسته ما کاری کردیم که اراده خدای تعلق گرفته به افناء ما دیگر هیچ چیز حافظ ما نیست پس باید قصد را قربت کرد باید با خدا معامله کرد که من از امروز دیگر نظر بهیچ امری غیر از امر خدا ندارم و غرضم را خدا قرار میدهم روزیم را هم از خدا میخواهم هر چه می خواهم از خدا میخواهم جز ما اگر کسی قصدش اینطور باشد خدا هم از همه آفات و بلیات حفظش میفرماید چه از آفات و بلیات خارجی و چه از آفات و بلیاتیکه از طرف بندگان عاصی (جمله عربی) واللّه یعصمک من الناس.
وقتیکه خدا به پیغمبر ما که با اوضاع آنوقت ملاحظه میفرمود که من اگر امیرالمؤمنین را امارت باو بدهم و بیان وصایت و خلافتش را بکنم مردم شاید قبول نکنند و مورد شکنجه و زحمت از طرف مردم باشم خدا میفرماید تو حرف خدا را اطاعت بکن واله یعصمک من الناس.
شما هم امروز همینطور هستید شما اوامر الهی را اجرا کنید واله یعصمک من الناس چه از ناس باشد چه از غیرناس باشد پس ما و شما وظیفه مان اینست که نظرمان خدا باشد و نظرمان اجراء اوامر الهی باشد و الآن در همه این بلادیکه شما با فضل الهی خدا بتون این توفیق را داده است و آزادانه تشریف میبرید در بلاد برای تبلیغ بحمدالله این یک سعادتی است که خدا بشما داده است که الان روایاتی که میفرماید مدادالعلماء افضل من دماء1الشهدا الآن این حرکت شما که میروید برای تبلیغ احکام و ارشاد جاهل و تنبیه غافل و مسائل دین را برای مردم قرائت میفرمایید این یک سعادتی است که عینا مثل مجاهدین زمان پیغمبر آنهایی که در رکاب پیغمبر مجاهده میفرمودند و آنهایی که در رکاب امیرالمؤمنین جهاد میکردند آنها شمشیر میزدند برای دین شما هم میروید با زبان دین را ترویج میکنید و اثر این زبان شما الآن بهتر از اثر شمشیر است و مردم را سوق بدیانت میکنید و منحرفین را جلوشان را می گیرید و مؤمنین را از شبهات نجات میدهید از شبهات ابلیس و از شبهات الخناس الذی یوسوس فی صدورالناس من الجنت والناس شما اینها را نجات میدهید چه سعادتی بالاتر از این است اگر آدم قدر خودش را داشته باشد که پیغمبر میفرموده آه شوقم ده اخوان آخرالزمان که اصحاب میگفتند مگر ما اخوان شما نیستیم میفرمودند شما اصحاب من هستید این اشخاص که در این زمان دین را حفظ میکنند و ترویج میکنند بهر نحوی که متمکن باشند همین اشخاصند که پیغمبر اکرم (ص) به اینها اظهار عنایت میفرمودند و خبر میدادند که میآیند در آخرالزمان یک اشخاصیکه ایمانشان همین است که بروی کاغذ نوشته هائی را می بینند و قرآن یا اخبار یا چه و اینها باو ایمان میآورند و بآنها خیلی اظهار عنایت میفرمایند چه سعادتی است بالاتر از اینکه خدا امروز بشما این منصب را داده است و باید انسان قدر خودش را بداند که در این منصب خدای نخواسته جوری نکند که ملحوظ بشود و خواهی نخواهی سلب توفیق بشود و امام زمان عزلش کند از نوکری عزل کردن امام زمان (ع) این نیست که مثل نوکرهای اربابهای فعلی مثلاً بگویند این دیگر ممنوع الخدمت شد و اخبار بدهند حبس کند اول اینست که مثل نوکرهای اربابهای فعلی مثلاً بگویند این دیگر ممنوع الخدمت شد و اخبار بدهند حبس کند اول اینست که توفیق را از شما سلب کنند توفیق که سلب شد تمام میشود میرود پی کارش حالا یکوقت می بینی توفیق سلب شدن باین می شود که آدم ناخوش می شود یا گرفتار زن و بچه شود یا گرفتار چه میشود یکوقت هم خدای نخواسته معاشرت میکند با یک رفقائی که اینها برش میگردانند این عزل امام زمان است که این برگشته او نخواسته که این نوکرش باشد نه اینکه این نخواسته که نوکرش باشد وقتی امام زمان دیده بنده یا شما قابلیت نوکری او را نداریم اسبابش فراهم میشود یک اشخاصی می آیند معاشرت میکنند کار بجایی میرسد که از نوکری عزل میشود آنوقت خدای نخواسته دشمن امام زمان می شود اول نخواسته که شما دیگر پشت سرش باشید پس این است که آدم باید حفظ حیثیت خودش را بکند که اقلاً مردود خدا نشود از همه آقایان التماس دعا دارم در این مسافرتها که میکنند خیلی خیلی مفید باشند احکام الهی را بیان کنند همینکه عرض کردم ولو شراب مرسوم است اما حالی مردم شده است که حرام است سایر امور هم همینطور خیال نکنید که بمردم حالی کنید که گفتم اسلام اسلام نمیشود باید هم اعتقاد آدم داشته باشد هم باحکام عمل کند اگر هیچ عمل احکام را نکند این نمیشود گفت که البته شهادتین اگر بگوید آدم به حسب ظاهر مسلمان است نمیشود گفت که مسلمان نیست ولی تا عمل نکند نتیجه از اسلام نمیگیرد عمل هم نتیجه دارد و بالخصوص همه احکام اسلام را باید اعتقاد داشته باشیم در روایات عدیده هست که پیغمبر اکرم میفرماید که اگر کسی یک حکم مرا قبول نداشته باشد همه احکام مرا قبول نکرده چرا بجهت اینکه معنی پیغمبر قبول داشتن این است که قولش را بداند که این (.
.
ــ عربی) حالا اگر همه اش را قبول داشته باشد فقط اینکه علی ابن ابی طالب را بجای خودش قرار نداده این را قبول نداشته باشد یک قولش را که رد کند مثل اینست که مابقی اقوالش را رد کرده چون معنایش اینست که این یکی ان هو الاّ و حی یوحی1 نیست دیگر بعضی وقتها هم غیر وحی است این دیگر معنی پیغمبری نمیشود پیغمبر اینست که هر چه را میفرماید قبول بکنی اگر میدانی پیغمبری هست و حرف را زده است قبولش نکنی این معنای انکار پیغمبر است حالا اگر کسی جاهل باشد نداند کاری نداریم اما اینکه آدم بخواهد یکی از احکام مسلم مثلاً قرآن که دیگر یقین است که اگر کسی در قرآن هم خدشه2 بکند معناش اینست که من قبول ندارم حالا همه چیزش را قبول دارم فقط این آیه حجابش را قبول ندارم این نمیتواند اینکار را بکند که بگوید آیات حجاب درست نیست نعوذباله یک وقتی خیلی سال قبل رفته بودیم یک دکتری این میخواست اظهار فضل بکند میگفت که پیغمبر اکرم (ص) بی لطفی فرموده که موسیقی را حرام کرده (خنده حضار) عجب آدمی من دیگر از آنروز متارکه کردم حالا الحمداله اینجا نیست ولی من تا این حرف را زد من دیگر متارکه کردم معلوم میشود این دیگر ایمان ندارد.
که میگوید پیغمبر بی لطفی کرده موسیقی را حرام کرده پس اگر این بی لطفی است که همه شهوات را جلووش را گرفته پس این بی لطفی است زنا را هم که حرام کرده.
همینطور است اگر بشما لطف داشته باشد بگوید هر کاری میخواهی بکن این چه ایمانی شد ایمان معنایش این است که جمیع احکام را قبول داشته باشد در هر حال به مردم ابلاغ کنید که اگر مسلمان هستید باید همه احکام الهی را قبول داشته باشید و همه احکام الهی را عمل کنید و عمل هم دخالت دارد اگر شما فقط شهادتین بگوئید و عمل نکنید از اسلام بهره ایکه میبرید حفظ خونتان است در ظاهر همین بهره اسلام است که در ظاهر خونش محترم است پاک است زن مسلمان میتواند بهش شوهر کند اما مقام آخریتش اثری نیست اگر آدم هیچ عمل نکند شما آیه را میدانید که میگوید چرا ما را در جهنم جا دادند وقتی میگویند چرا رفتی در جهنم میگوید مثلاً نماز نمیخواندیم.
صدقه نمیدادیم چه نمیکردیم احوال را باید ملاحظه کرد به مردم همه این مطالب را شما مأمور هستید بگویید تا احکام مخفی نماند همچنانی که مثال زدم گفتم شرب خمر متداول است و حکمش مخفی نمانده سایر احکام هم همینطور حکمش مخفی نماند معلوم باشد این مطلب همین اشخاصی که من نوشتم که مثلاً خریدن وقفی [مال ]حرام است حالا اینهایی که خریدن بدانند حرام است و خریدند خیال نکنند حلال شد همینقدر که گفتند حلال شد حلال نشد مثل اینهایی که میدانند حرام است و شراب میخورند اگر خدای نخواسته انکار بکنند حکم مسلم خدا را بکفر منجر میشود امیدوار هستیم بخدا که شما را موفق بدارد بوظیفه.
دعا...
...
.
به آنکه اخبار صحیح برای مردم بگویید و اخبار را به رأی خود نفرمایید بلکه احکام را از روی کتاب و رساله بفرمایید و اخبار را هم از روی کتب معتبره و مسامحه در این دو مطلب نفرمایید بعنوان اینکه منبر روز باید باشد و هرچه آدم میخواهد بگوید اگر این دو جهت مراعات شود که اخبار صحیحه و مسائل وقایع1 را واقعا اگر تفسیر میخواهید بکنید مطابق تفسیر اخبار اگر این مراعات نشود این زحمات هدر میرود و اجر ندارد باید همه این جهات رعایت بشود با قصد قربت تا اجر شما زیاد بشود.
دعا...
.

توضیحات سند:

1ـ اصل : متذکر داده اید.
2ـ اصل : بالاخصوص.
1ـ اصل : ختشه.
1ـ اصل : آنهم.
2ـ اصل : بیاندازند.
3ـ اصل : صبر.
4ـ اصل : لاوایاتی.
1ـ اصل : قبه.
2ـ اصل : قرض.
1ـ اصل : این.
2ـ اصل : اینهم.
1ـ اصل : می دانید.
1ـ اصل : جهاد.
1ـ اصل : ان هو و حی یوها.
2ـ اصل : ختشه.
1ـ اصل : وقایات.

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 128









صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.