صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : آقای سیدمحمود طالقانی واعظ

تاریخ سند: 25 مرداد 1340


درباره : آقای سیدمحمود طالقانی واعظ


متن سند:

از : شهربانی کل کشور (اداره اطلاعات) به : ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور شماره : 35617 / ه س پیرو شماره 35091 / ه س ـ 21 /5 /40 طبق گزارش قسمت مربوطه ساعت 21 روز 19 /5 /40 نامبرده بالا در اتحادیه صنف قهوه چی ها واقع در میدان بهارستان به منبر رفته ضمن سخنرانی مذهبی بیان داشته (آقای نخست وزیر در مورد برنامه هفت ساله می گوید اگر به اتمام نرسیده مانعی ندارد یک صفر جلو او می گذاریم می شود 70 ساله جلوی برنامه را خود دولت گرفته است 5 سال است یک صفر می گذاریم می شود 50 سال و اگر فلان شخص دزدی می کند ما نباید بپرسیم مانعی ندارد اگر نفت ما را ببرند مانعی ندارد اگر ناموس ما را گرفتن مانعی ندارد اگر ما را به سازمان امنیت بردند و جلو خرس گذاشته مانعی ندارد و اگر پول مملکت ما را به بانکهای خارج می سپارند مانعی ندارد و کسی نباید ادعا کند آقایان رجال مملکت ما چون به فکر استفاده و عیاشی و از هیچ کار فروگذار نمی نمایند نباید انتظار داشت که برای آب و خاک ما خدمت نمایند در صورتی که خودشان دزد هستند و با دزدها هم شریکند و همه وعده سر خرمن به ما می دهند) جلسه سوگواری ساعت 22 خاتمه یافته است.
رئیس شهربانی کل کشور.
سرلشگر مبصری1

توضیحات سند:

1ـ محسن مبصر، فرزند عبدالعلی، در سال 1296 ش.
در تبریز به دنیا آمد.
در سال 1315، دبیرستان نظام را در تبریز به پایان رسانید و پس از طی دانشکده افسری در سال 1317، با درجه ستوان دومی رسته توپخانه، وارد ارتش شد.
او، فعّالیت اطّلاعاتی خود را، در مقام افسر رکن دوم ستاد لشکر دوم آغاز کرد.
سپس افسر دایره تجسّس ستاد ارتش شد.
در جریان غائله آذربایجان، رئیس رکن دوم تیپ مهاباد (لشکر 4 رضائیه) و ستاد نیروی آذربایجان شد.
مبصر ـ که افسر اطّلاعاتی فعّالی بود ـ در همین سالها، مورد توجّه سرویس جاسوسی انگلستان و عوامل آن در ارتش، قرار گرفت و راه تصدّی مشاغل حسّاس، به رویش گشوده شد.
ابتدا رئیس رکن سوم ستاد لشکر نوزدهم (اهواز) و سپس رئیس بازرسی صنایع نظامی شد و پس از آن، در پست حسّاس ریاست تجسّس و اطّلاعات رکن دوم ستاد ارتش، قرار گرفت.
سرگرد مبصر، در توطئه کودتای 25 ـ 28 مرداد 1332، از مهره های موثّر بود.
یکی از دلایل حساسیّت نقش وی، اعتمادی بود که سرتیپ ریاحی، رئیس ستاد ارتش مصدّق، به وی داشت.
معهذا، وی، در جریان عملیات، لو رفت و دستگیر شد.
پس از کودتا، مبصر ریاست ستاد فرماندهی نظامی تهران و راه آهن را به دست گرفت و در کنار تیمور بختیار، در سرکوب نیروهای ضدّرژیم، نقش فعّال داشت و به علّت این «خدمات»، در 15 /5 /1333، در درجه سرهنگی، آجودان مخصوص شاه شد و در 8 /7 /1335، به تقاضای تیمور بختیار، به ساواک مامور شد و ریاست حفاظت ساواک را به عهده گرفت.
مبصر، سپس در مقام رئیس هیئت وابستگیهای نظامی ایران در کشورهای عربی، به بغداد رفت و تا بهمن 1337، در این سمت حسّاس اطّلاعاتی، در منطقه جای داشت.
او، این نقش را به عبدالعلی منصورپور (سرلشکر) تحویل داد و در بازگشت به تهران، پس از مدّتی رئیس پلیس تهران و سپس معاون شهربانی کلّ کشور شد و پس از مدّت کوتاهی، بعد از نصیری، به ریاست شهربانی کلّ کشور رسید.
مبصر حدود 6 سال (1343 ـ 1349) در این سمت بود.
او در مقام ریاست شهربانی، در 25 /12 /1345، به درجه سپهبدی رسید.
نکته جالب در زندگی مبصر، درگیریها و خصوصیات اخلاقی ویژه اوست.
مبصر، در دوران ریاست شهربانی، با پرویز خسروانی و نعمت اللّه نصیری، درگیری داشت.
در سال 1342، سرلشکر خسروانی، فرمانده وقت ناحیه ژاندارمری تهران، به شدّت علیه نصیری، رئیس شهربانی، توطئه می کرد تا خود به ریاست شهربانی دست یابد.
معهذا، با انتصاب نصیری به ریاست ساواک (بهمن 1343)، این آرزوی خسروانی تحقّق نیافت و مبصر (معاون شهربانی)، جایگزین نصیری شد.
این حادثه، بر خسروانی گران بود و او، به توطئه علیه مبصر پرداخت و در این راه، با سرتیپ عبداللّه وثیق، رئیس پلیس تهران ـ که با مبصر، دشمنی دیرینه داشت ـ همدست شد.
طبق اسناد ساواک، در سال 1344، خسروانی و وثیق، به شدّت به زدوبند پرداختند تا به هر طریقی، موجبات تعلیق مبصر را فراهم آورند.
آنها، به دلیل مغضوب شدن تیمور بختیار، یار دیرین مبصر، به ارائه گزارشهائی علیه وی، پرداختند و از جمله، برادر او را، واسطه «کارهای بسیار خصوصی ریاست کلّ شهربانی و عوامل خارجی او» معرفی نمودند.
شاه، به این گزارشها وقعی نگذارد و توطئه خسروانی ـ وثیق شکست خورد.
ولی دیری نپائید که خود مبصر، از سال 1346، حرکتی آغاز کرد که به سقوط او در سال 1349 انجامید و آن، تشدید تعارض با نصیری، رئیس ساواک، و دسیسه برای برکناری نصیری و رسیدن خود به ریاست ساواک بود.
در آذرماه 1346، متعاقب صدور اطّلاعیه دادرسی ارتش، مبنی بر توقیف اموال سپهبد تیمور بختیار، عمّال مبصر، شایعه گسترده ای به راه انداختند که به زودی، پس از مراسم تاجگذاری، نصیری از ریاست ساواک برکنار و ژنرال آجودان شاه خواهد شد و سپهبد مبصر، ریاست ساواک را به عهده خواهد گرفت.
در نتیجه این تحریکات، نصیری و عوامل او، بشدّت به ارائه گزارش علیه مبصر دست زدند و سوابق دوستی او را با بختیار، به میان کشیدند.
از جمله، در 15 /9 /1346، ساواک طی گزارشی مدعی شد که میان بختیار و مبصر، در اروپا و آمریکا ملاقاتهایی رخ داده و حتّی مبصر، از بختیار بسته ای برای سپهبد مرتضی یزدان پناه، به تهران آورده است.
ساواک، همچنین افشا نمود که مبصر، یکی از ایادی خود را، به نام سرتیپ بیگلری، به ریاست گمرک مهرآباد گمارده و از رشوه های او، مقادیر قابل توجهی حق و حساب دریافت می کند.
شاه، از طریق فردوست، متوجّه کُنه قضایا بود و لذا به گزارشهای نصیری علیه مبصر، اعتنا نکرد.
سپهبد مبصر، در تیرماه 1347، به دعوت محرمانه شهربانی اسرائیل، به آن کشور رفت که نشانه اعتماد شاه به او بود.
معهذا، در نیمه سال 1349، مبصر، از ریاست شهربانی برکنار شد.
عامل اصلی این برکناری، اشرف پهلوی بود؛ ولی در پس ماجرا، دسیسه های نصیری، بی تأثیر نبوده است.
در 16 /7 /1349، منبع خبری ساواک، شایعات موجود پیرامون علّت برکناری مبصر را، چنین اطّلاع داد : دکتر مهدی عبده، در مورد برکناری مبصر، در یک محفل خانوادگی اظهار داشت که مدّتها بود که به شهربانی، در مورد کارهای خلاف عفت گزارش می رسید که در ـ کی کلاب که متعلّق به والاحضرت اشرف است ـ عدّه ای از جوانان عیاش جمع می شوند و اعمال خلاف اخلاق و عفّت می کنند.
بالاخره، تیمسار مبصر، تصمیم گرفت که جلو این اعمال را بگیرد و دستور صادر کرد که جلو جوانان و شرکت کنندگان در کی کلاب گرفته شود.
در این اوضاع و احوال، والاحضرت اشرف به ایشان دستور داده بود که در این کارها دخالت نکند.
ولی تیمسار مبصر، می گفت: من به فرمان شاهنشاه مشغول به کارم و اگر جلو این اعمال کثیف گرفته نشود، دستور می دهم در کی کلاب را ببندند...
تیمسار مبصر، دستور داد عدّه ای از افراد پلیس در حدود 30 ـ 40 نفر، به کلوب وارد شوند و افراد را در آنجا دستگیر کنند و سرشان را از ته بتراشند که در بین ایشان، والاگهر شهرام بوده اند.
بعدا کی کلاب بسته و تیمسار مبصر، احضار شد...
این دست اقدامات مبصر ـ که به خصوصیّات اخلاق سنّتی آذربایجانی او، مربوط می شد طبعا با فرهنگی که شاه و دربار مروج آن بود، همخوانی نداشت.
اهالی تهران و شهرستانها، به یاد دارند که در سالهای 1348 ـ 1349، به دستور مبصر، شهربانی به جمع آوری جوانان «بیتل» از خیابانها می پرداخت و پس از یکی دو شب بازداشت، آنان را با سرهای تراشیده رها می ساخت! به هر روی، شاه، مبصر را برکنار کرد.
نخست او را موقتا به ریاست هیئت مشاوران ستاد بزرگ ارتشتاران گمارد و کمی بعد، در خرداد 1351، به معاونت نخست وزیر و سرپرستی سازمان دفاع غیرنظامی منصوب کرد و بالاخره در 29 /6 /1352، او را بازنشسته نمود.
مدّت کوتاهی بعد، در 19 /7 /1352، ساواک تصمیم گرفت که تلفن سه تن سپهبدی را ـ که به تازگی بازنشسته شده بودند (عزیزاللّه پالیزبان، جعفرقلی صدری و محسن مبصر) ـ کنترل کند؛ زیرا نارضایتی آنان را محتمل می دانست.
ولی بالاخره تنها تلفن سپهبد صدری، به مدّت 3 ماه کنترل شد.
ارتشبد فردوست، در کتاب خاطرات خود، وضع مبصر را در انقلاب و پس از آن، بیان داشته است.

منبع:

کتاب آیت‌الله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 77

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.