تاریخ سند: 10 بهمن 1346
موضوع: فرج اله میزانی (نام مستعار جواد جوانشیر)1 پیرو: 2404 ـ 15/7/46(315)
متن سند:
از: آلمان
به: کل هشتم شماره: 3785
مهندس فرجاله میزانی را برای نخستین بار در تابستان سال 1957 در پلنوم چهارم وسیع کمیته مرکزی حزب توده دیدم.
او تازه از ایران آمده بود و به عنوان تنها نماینده سازمان حزب در ایران در پلنوم شرکت داشت.
به قراری که شنیدم مهندس میزانی و متقی و روزبه هیئت سه نفری بودند که کارهای حزب را در آن زمان اداره می کردند و مسئله عمده در پلنوم اختلافات درون کمیته مرکزی بود که مهندس میزانی به عنوان نماینده آن هیئت سه نفری که در ایران کار میکرد نظر میداد و در بسیاری مسائل نظر او و متقی مخالف نظر خسرو روزبه بود و او هر دو نظر را در مورد اشخاص بیان می کرد.
مسائل کار در ایران و غیره را در جلسات پلنوم وسیع مطرح نمی کرد و شاید فقط در جلسات محدود کمیته مرکزی مطرح می نمود بطورکلی خط مشی او در پلنوم به گروه کامبخش و کیانوری نزدیک بود.
به قراری که شنیدم از راه بلژیک و آلمان شرقی به مسکو آمد و در پلنوم شرکت نمود.
پس از پایان پلنوم مخالفین او ازجمله رضا روستا چنین شایع کردند که گویا او با سرهنگ زیبایی در ایران دوستی داشته و حتی بسیار نزدیک بود دستگیر شود که گویا سرهنگ زیبایی به او کمک کرد و وسایل فرار او را فراهم نمود.
آنها می خواستند چنین وانمود کنند که مهندس میزانی با سازمان امنیت ارتباطهایی داشته است.
در آن موقع چون بنده در چین بودم اطلاع دقیقی از وضع اتهام و دفاع از او ندارم ولی پس از چندی معلوم شد که شورویها اجازه ندادند میزانی به ایران بازگردد.
او را به مدرسه حزبی در مسکو فرستادند در همان موقع شورویها به تشکیل دستگاه رادیوی مخفی صدای ملی در مسکو دست زدند و مهندس میزانی را که از ابتدای ورود، خود را به نام مستعار جواد جوانشیر معرفی کرده بود در آن به کار گماردند.
همسر او خانمی به نام آذر است که نام فامیلش را نمیدانم او گویا در سال 1958 از ایران به شوروی آمد و از آن وقت با هم زندگی می کردند و تاکنون هم میکنند.
دختری دارند به نام سوسن که در مسکو متولد شد.
مهندس میزانی پس از پایان تحصیل در مدرسه حزبی وارد آکادمی علوم اجتماعی شد و گویا دو سال قبل از رساله علمی خود در رشته تاریخ دفاع کرد.
وی در پلنوم چهارم و بعداً هم در پلنوم هفتم کمیته مرکزی حزب توده به سمت عضو مشاور کمیته مرکزی منصوب شد و تاکنون نیز این سمت را داراست.
او از ابتدای امر تاکنون همچنان در رادیوی صدای ملی مشغول فعالیت و از گردانندگان آن است.
در کمیته مرکزی خط مشی او بیشتر به کامبخش و کیانوری نزدیک است و بارها از رادمنش و بخصوص از دکتر حسین جودت به عنوان عنصر فاسد بدگویی کرده است.
بطورکلی شخصی است خوددار و آنچه را که بخواهد از دیگران پنهان می دارد.
خیلی تظاهر به حزبیت و وفاداری به اصول حزبی می کند.
به قراری که شنیده ام گویا شورویها از او سوالاتی درباره گذشته اش در ایران کردند و گویا او توانست آنها را قانع کند و به قراری که شنیدهام مورد اعتماد آنها است.
درآمد میزانی به قراری که احمد طباطبایی یکی از کارمندان سابقش در رادیوی صدای ملی می گفت در حدود نهصد تا هزار روبل در ماه است.
شماره تلفن او در مسکو 70460 است.
مهندس میزانی پس از رفتن آراداشس آوانسیان به پراگ در منزل او سکونت کرد و تاکنون نیز درمنزل او است البته منزل دیگر به آرداشس تعلق ندارد.
اصل در پرونده 81095
در پرونده عبدالصمد کامبخش ضمیمه گردد.
توضیحات سند:
1 .
فرج اللّه میزانی فرزند اصغر در سال 1305 ﻫ ش در تبریز به دنیا آمد.
از دوره دبیرستان جذب فعالیتهای حزب توده شد و در سال 1324 به عضویت حزب درآمد.
او در سال 1328 از دانشکده فنی دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و در این زمان جانشین دبیر کمیته حزبی دانشگاه تهران بود.
در سال 1329 مسئول کمیته حزبی شهر بابل و در سال 1331 عضو کمیته ایالتی مازندران گردید و در همین سال به آذربایجان رفت.
در سال 1335 دستگیر شد و با دادن قول همکاری رهایی یافت.
وی در بهار سال 1336 به مسکو گریخت.
میزانی در پلنوم چهارم (1336) شرکت داشت و در پلنوم هفتم (1339) عضو مشاور کمیته مرکزی شد.
مسأله دستگیری میزانی، به عنوان جاسوس حزب را حساس کرد.
ولی بعدها به وی اطمینان نمود و میزانی نیز تعهدات سنگینی به «ک.
گ.
ب» سپرد و توسط فردی با نام مستعار «یوری» به عنوان رابط اطلاعاتی وارد سازمان جاسوسی شوروی شد و از آن پس راه صعود را در حزب پیمود.
او در بدو تأسیس رادیو «صدای ملی ایران» در مسکو، مدتی گرداننده این رادیو شد و در پلنوم دوازدهم (خرداد 1347) به عنوان عضو مشاور هیأت اجراییه برگزیده شد و تا پلنوم شانزدهم (1357) در این سمت باقی ماند.
وی پس از مجید صفری مسئول رادیو پیک ایران گردید.
با صعود کیانوری به دبیر اولی، میزانی به عنوان یک مهره مورد اعتماد «ک.
گ.
ب» عضو هیأت دبیران جدید شد و در اسفند 57 برای سازماندهی گروه های داخل کشور به ایران آمد.
وی دارای تألیفاتی در زمینه مارکسیم بود و پس از کیانوری مهمترین مهره مورد اعتماد «کا.
گ.
ب» در ایران به شمار می رفت.
میزانی در سال 1361 پس از دستگیری کیانوری مسؤولیت حزب را عهده دار بود و در ضربه دوم به حزب توده در سال 62 دستگیر شد.
کیانوری در این باره چنین توضیح می دهد: فرج اله میزانی پیش از تشکیل پلنوم چهارم (تیرماه 1336) وارد مسکو شد و جریان ملاقات با سرهنگ زیبایی را که برادر میزانی بدون اطلاع او ترتیب داده بود عیناً بیان کرد.
گرچه بعضی از اعضای کمیته مرکزی نسبت به او ابراز تردید می کردند ولی اکثریت به گفتههای او باور داشتند.
به همین دلیل او در پلنوم چهارم به عنوان یکی از 12 عضو ناظر کمیته مرکزی که حق شرکت در پلنوم ها را داشتند برگزیده شد.
(خاطرات نورالدین کیانوری ص 351).
اما ایرج اسکندری او را مشکوک میدانست او میگوید: میزانی هم که من نسبت به او اصلاً تردید دارم که این آدم عامل کیست ...
او با ماموریت معینی داخل حزب توده شده است.
در جریان دستگیری خسرو روزبه، من اصلاً به او شک دارم به کمک سازمان امنیت رل خیلی مهمی بازی کرده است (خاطرات ایرج اسکندری ص 636).
اسکندری همچنین می افزاید که در آستانه انقلاب اسلامی هنگامی که افسران تودهای از زندان آزاد شدند توسط گاگیک آوانسیان به وی پیغام دادند که رفقای ما در زندان دلایلی به دست آورده اند و به نظرشان می آید که این میزانی آدم مشکوکی است و گفته اند شما به او اعتماد نکنید.
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در آلمان شرقی به روایت اسناد ساواک صفحه 191