تاریخ سند: 4 شهریور 1348
موضوع : آیت اله گلپایگانی
متن سند:
از : 21
به : 316 شماره : 2484 /21
ساعت 11 صبح 2 /6 /48 آیت اله گلپایگانی در
اطاق خود با شاکری و سیدمهدی پسرش و یک
طلبه اصفهانی که هویتش معلوم نشد اظهار
کرد اسرائیل خودش خون خودش را مباح کرده
است شاکری اعلامیه ای را به آقا می دهد و
می گوید شما این را مهر کنید گلپایگانی
می گوید اعلامیه مهر نمی خواهد امضا کافی
است.
طلبه اصفهانی گفت جریان چیست.
گلپایگانی اظهار کرد ما درباره آتش سوزی
مسجدالاقصی چیزی نوشتیم و دادیم درب
مدرسه فیضیه زده اند و طلبه ها جمع شدند به
مطالعه آن و سازمانیها هم آمدند طلبه اصفهانی گفت سازمانیها می ترسند این حرفها به
خودشان برگردد گلپایگانی گفت ما در این اعلامیه کلمه عمال اسرائیل را به کار بردیم و نظر به
اینکه در دنیا بلوا راه شده جریان آتش سوزی مسجدالاقصی سر و صدای عجیبی راه انداخته لذا
سازمانیها هم با این کار مخالف نیستند و بعید است ممانعت کنند.
گلپایگانی اضافه کرد
عبدالناصر خیلی حماسه خوانده و افزود این آتش سوزی به دست خود یهودیها شده ولی
می گویند یک جوان مسیحی این کار را کرده است.
سیدمهدی به طلبه اصفهانی گفت تا چهار
بعد از ظهر اعلامیه ها حاضر می شود و ما قصد داریم در تمام شهرستانها توزیع کنیم و مقدار
زیادی به شما می دهیم که در اصفهان توزیع کنید.
نظریه منبع : اعلامیه های گلپایگانی معمولاً در چاپخانه علمیه زیرنظر فضل اله طباطبائی به
چاپ می رسد.
نظریه رهبر عملیات : مفاد گزارش صحت دارد اعلامیه تکثیر شده و فعلاً در قم توزیع گردیده
است.
ارم
نظریه امنیت داخلی : مفاد گزارش صحیح و به
عرض می رساند که همان طور که قبلاً به
استحضار رسیده تهیه اعلامیه گلپایگانی و
تکثیر آن صحت دارد و چاپخانه علمیه
مبادرت به چاپ آنها نموده و با اینکه قبلاً تعهد
سپرده بود که بدون اطلاع مبادرت به این اقدام
ننماید.
نسبت به اجرای دستور گلپایگانی و
چاپ اعلامیه اقدام کرده که مورد مؤاخذه قرار
گرفته.
روحانی
رئیس ساواک ـ آقای گلپایگانی چون تا به حال اقدامی ننموده بود
ناراحت شده لذا برای جبران گذشته مبادرت به صدور اعلامیه
نموده که مراتب قبلاً به استحضار رسیده.
یک نسخه در پرونده سید مهدی گلپایگانی است.
در پرونده سید محمدرضا گلپایگانی بایگانی شود اوانی 12 /6
آقای اوانی ـ آقای ابراهیمی
بهره برداری شود 11 /6
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 422