تاریخ سند: 30 بهمن 1338
اطلاعیه
متن سند:
به قرار اطلاع در یکی از روزها که در منزل رشیدیان جلسه دایر و عده
اشخاص متفرقه از جمله نمازی نام که خود از گردانندگان جلسات متشکله در
منزل رشیدیان می باشد حضور داشته اند نمازی ضمن سخنان خود اظهار داشته
این دکتر اقبال که این همه جا نماز آب می کشد در دوران صد ارتش با دست این و
آن سوءاستفاده های کلانی کرده و می کند و از همین پولهایی که دستیارانش
گرفته و به جیب او ریخته اند پنج دستگاه ساختمان شیک و مجلل در فرانسه
(پاریس) خریده و چهار دستگاه از آنها را به اجاره داده است.
کسی نیست به او
بگوید اگر تو از مقام نخست وزیری سوءاستفاده نمی کنی پس این مستقلات را در
اروپا از کجا آورده ای و در دنباله مطالب خود اظهار داشته تفتی یکی از مؤسسین
تهران پارس می گفت که موقعی که دکتر اقبال برای افتتاح تهران پارس به آنجا
آمده بود وقتی که نوار سه رنگ را می خواست پاره کند به من (تفتی) گفت چهار
پنج هزار متر از این زمین ها را به خسرو اقبال بدهید که فردای آن روز موضوع به
عرض شاه رسیده است (گویا مطلب وسیله رشیدیان به عرض شاه رسیده باشد)
و بدین ترتیب توقع بیجای اقبال صورت عمل به خود نگرفت.
نمازی ادامه داد
این مرد روی خود را به شاه و پشت خود را به ملت کرده و ابدا به وضع زندگی و
مشکلات اساسی مردم توجهی ندارد و تا کسی حرفی می زند خود را منتصب به
شاه معرفی
می کند در صورتی که فاصله شاه و ملت را هر روز زیاد می کند.
ما معتقد به
سلطنت هستیم و به شاه هم وفاداریم و از دولت شوروی هم به علت اینکه خلق ما
را بازیچه سیاست خود قرار داده بود متنفر هستیم ولی خیانتی که دکتر اقبال به
ایران کرده و می کند در خور آن است که این مرد اعدام شود.
سپس علاوه کرده
مثلاً گوشت را که خوراک عادی مردم و از ضروریات معاش ماست به عناوین
مختلف گران کرده در عوض قصابها را مجبور نموده که در ماه یکصد هزار تومان
به دو حزب بپردازند بدین ترتیب 60 هزار تومان مخارج حزب ملیون و 40 هزار
تومان مخارج حزب مردم است این هم احزابی که به اصطلاح برای جلب مردم و
تأمین زندگی مردم تشکیل شده آخر شما را به خدا این هم شد حزب؟
نمازی پس از بیان این مطالب و مطالبی از این قبیل نتیجه گرفت حالا که وضع این
طور است برما لازم و واجب است که لااقل دور هم جمع شویم و از درد دل
یکدیگر مطلع باشیم و حتی الامکان به یکدیگر کمک بکنیم و به قول معروف (بیا
سوته دلان گردهم آییم) خوشبختانه آقای رشیدیان تنها مردی است که می توان
به او امیدوار شد و اتکاء داشت او هر وقت لازم می شود به حضور شاه شرفیاب
شده و عرایض و شکایات مردم را به عرض شاه می رساند و برای کار مردم
می دود1 چه بهتر در عین حالی که ما خود بدون داشتن حزب و تشکیل جمعیت
با هم هستیم و صمیمانه برای انجام کار و رفع مشکلات هم می دویم دور این مرد
را بگیریم.
ضمنا به طوری که کسب اطلاع شده گویا عده از افراد سابق حزب
منحله توده در بین اشخاص به خانه رشیدیان رفت و آمد می کنند.
در پرونده 12ر ـ ش بایگانی شود.
رونوشت رد پرونده 14د ضمیمه و ارائه شود.
22 /1 /39
اداره یکم بخش 4
توضیحات سند:
1ـ فردوست انگیزه و دلیل
اصلی اقدامات به ظاهر مردمی
رشیدیان را این گونه بیان
می کند: از مهمترین عناصر
کودتای 28 مرداد 1332،
برادران رشیدیان (سیف اله،
قدرت اله و اسداله) بودند.
پدر
آن ها (حبیب اله) از مأموران
سفارت انگلیس بود و هر سه
پسر خود را نیز مأمور
انگلیسی ها کرد.
آن ها ثروت
زیادی داشتند و در تهران
صاحب خانه های متعدد بودند.
این سه برادر به وضوح برای
انگلیسی ها کار می کردند.
ولی
از میان آن ها کوچکترین برادر،
یعنی اسداله، بیشتر به کاخ
می رفت و با اشرف معاشرت
داشت.
اصناف تهران در اختیار
او بود.
یکی از خانه های اسداله
که من رفته ام نزدیک منزل
قطبی (پدر) در غرب جاده
سلطنت آباد واقع بود خانه بسیار
مجللی بود.
آنان در سال های
پس از کودتا نه تنها از طرح
مسئله ابایی نداشتند، بلکه حتی
با دوستان داستان سرایی های
گزاف می کوشیدند تا از آن در
جهت سودهای مالی بی حد و
حصر بهره جویند.
ر.ک: خاطرات فردوست، جلد
دوم، ص 342 و جلد اول، ص
181.
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 300