موضوع: بازجوئی از سیدعبدالله مجتهدزاده بهبهانی
متن سند:
موضوع: بازجوئی از سیدعبدالله مجتهدزاده بهبهانی
س ـ خودتان را معرفی کنید.
ج ـ بنده فرزند حاج سیدعلی بهبهانی، شهرتم مجتهدزاده تاریخ تولد 1298 ایرانی – دارای شمارهی شناسنامه 1669 صادره از رامهرمز دارای عیال و شش اولاد 5 پسر و یک دختر. مجتهدزاده
س ـ شما تعهد میکنید هر آنچه از شما سؤال میشود به درستی جواب دهید ؟
ج ـ تعهد میکنم که به درستی جواب دهم. مجتهدزاده
س ـ این اعلامیه که به شما نشان داده میشود از کجا آوردهاید و چند نسخه بوده و در کدام چاپخانه چاپ شده است؟
جـ همان روز که من از اصفهان آمدم به اهواز یک نفر مقداری از آنها را آورد درب منزل داد و رفت و من نمی دانم که اعلامیه در کدام چاپخانه به چاپ رسیده است. مجتهدزاده
س ـ آیا پدر شما یعنی آیتاله سیدعلی بهبهانی از چاپ این اعلامیه که به نام او صادر شده اطلاعی دارد ؟
ج ـ قطعاً اطلاع دارد. مجتهدزاده
س ـ شما چند نسخه از این اعلامیهها را غیر از آنچه که به محمدزاده داده اید در شهرستان اهواز پخش نموده اید؟
ج ـ بنده ده دوازده صفحه به خادم مسجد مدرسه علمیه دادم ولی نگفتم که پخش نماید و دیگر به کس دیگری ندادم. مجتهدزاده
س ـ عین نامه که به خط شما موجود است برای شما میخوانم چنانچه ملاحظه گردید دستور پخش مقداری از اعلامیه ها را در شهر اهواز به محمدزاده داده اید این نامه خلافگوئی شما را میرساند که در بالا اظهار داشتید که دستور دادم پخش ننمایند در این مورد چه میگوئید ؟
ج ـ پیغام دادم که پخش نکنید تا با سرپرست شهربانی صحبت کنم و نتیجه را اطلاع میدهم. مجتهدزاده
س ـ از این اعلامیه در تهران هم مقداری به دست آمده عامل ارسال آن شما بودهاید در این صورت چه میگوئید ؟
ج ـ خیر من از تهران اطلاعی ندارم. مجتهدزاده
س ـ شما قطعاً نام و نشانی آورنده اعلامیه ها را به خوبی میدانید او را معرفی کنید.
ج ـ بنده نبودم منزل و حامل اعلامیه داده و رفته است. مجتهدزاده
س ـ یک بار دیگر از شما سوال مینمایم که لااقل مشخصات این پیک را به من بگوئید که از کدام شهرستان آمده و اعلامیه ها را به چه کسی در منزل داده است؟
ج ـ عرض کردم که اعلامیه را پیک آورده و به جلال طباطبائی که همشیرهزاده است داده و رفته و من او را ندیده و نمی شناسم. مجتهدزاده
س ـ شما چه شبی از اصفهان به اهواز وارد شدید؟
ج ـ من روز سهشنبه 31 تیر از اصفهان حرکت کردم و ساعت 7 بعدازظهر همان روز وارد اهواز گردیدم. مجتهدزاده
س ـ اعلامیهها را چه روزی به منزل شما آوردند؟
ج ـ مورخ روز سهشنبه 31 تیرماه ساعت آن را دقیقاً نمی دانم. مجتهدزاده
س ـ شما حدس میزنید که پیک اعلامیهها را از کدام شهرستان به اهواز آورده است؟
ج ـ نمی دانم. مجتهدزاده
س ـ شما با محمدزاده چه ارتباطی دارید؟
ج ـ فقط دوست هستیم. مجتهدزاده
س ـ آنچه درباره اعلامیه منظور بحث شد همان اطلاعاتی بوده که ما داشتیم و شما هیچگونه اطلاعی در این زمینه راجع به هویت محل چاپ، توزیع اعلامیه یا شهر یا اماکن مختلف ندادهاید این میرساند که شما نمی خواهید حقیقت را بیان نمائید و همین کتمان حقیقت باعث دردسر برای شما میشود هرگونه اطلاعی غیر ازآنچه مذکورگردید در این زمینه دارید بیان نمائید.
ج ـ اطلاع دیگری ندارم. مجتهدزاده
س ـ همان روزی که شما از اصفهان وارد اهواز شدید به قول خودتان اعلامیه را برای شما به منزل آوردند و ظن قوی میرود که این اعلامیه را از اصفهان یا اهواز آورده اند و این طور استنباط میشود که پیک حامل اعلامیه یا شخص شما بوده و دیگری نبوده است حقیقت را بگوئید.
ج ـ وقتی در اصفهان بودم پدرم یعنی آیتاله بهبهانی متن اعلامیه را و آیات آنرا دیکته مینمودند و من مینوشتم بنابراین پدرم از ماجرا کاملاً اطلاع دارند. مجتهدزاده
س ـ خوب در این صورت که اظهار میدارید من تحریر میکردم پس از آن که تحریر تمام شد برای چاپ نمودن آن چه اقدامی نمودید؟
ج ـ اول بنا نبود که چاپ شود چند خطی نوشته شد و بعداً اشخاصی که آنها را نمی شناسم از روی نسخه خطی چاپ نموده اند. مجتهدزاده
س ـآیا چاپ کردن آنرا از آیتاله اجازه گرفتند و یا خودسرانه مبادرت به چاپ نمودند؟
ج ـ مثل این که اجازه چاپ را گرفته بودند. مجتهدزاده
س ـ ممکن است یکی از این اشخاص که مبادرت به چاپ نمودهاند معرفی کنید؟
ج ـ موقعی که آمدند اجازه گرفتند حاضرنبودم. مجتهدزاده
س ـ پس از کجا دانستی که برای دریافت اجازه چاپ آمده اند؟
ج ـ از خود آیتاله شنیدم. مجتهدزاده
س ـ با این ترتیب پدر شما اشخاصی که مبادرت به چاپ نموده اند کاملاً میشناسد؟
ج ـ از خود ایشان باید این موضوع سؤال شود. مجتهدزاده
س ـ اگر مطلب دیگری دارید بیان کنید.
جـ خیر عرضی ندارم. مجتهدزاده
س ـ اظهارات خودتان را امضا میکنید؟
ج ـ امضا میکنم. مجتهدزاده
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی میرسید علی موسوی بهبهانی به روایت اسناد ساواک صفحه 145