صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات سید‌کاظم نورمفیدی و محمدصادق گیوی معروف به خلخالی

تاریخ سند: 26 مهر 1357


موضوع: اظهارات سید‌کاظم نورمفیدی و محمدصادق گیوی معروف به خلخالی


متن سند:

از: 17/ل تاریخ: 26 /7 /1357
به: 17/ﻫ شماره:1907 /17/ل
موضوع: اظهارات سید‌کاظم نورمفیدی و محمدصادق گیوی معروف به خلخالی
پیرو:ل186 /17/ل – 14 /7 /57

ساعت 21:00 روز 21 /7 /57 سید‌کاظم نورمفیدی یکی از روحانیون تبعیدی به بندر‌لنگه ضمن گفتگو با تعدادی از افرادی که به منزل وی رفته بودند در پاسخ این سوال که رفتار آقای شریعتمداری و دیگر رهبران مذهبی با خمینی چگونه است پاسخ داده، آقای شریعتمداری نیز مانند سایر ملت مانند پزشک‌پور1- بنی احمد2- شاه و نخست وزیر میگوید قانون اساسی، در صورتی که فرمایشات رهبر ما (خمینی) ماورای اینها است و می‌افزاید توجه کنید به اندیشه رهبر ما و ببینید در چه سطحی فکر می‌کند و می‌گوید چنانچه فرودگاه به فرودگاه بروم حرف‌هایم را خواهم گفت و با این که آمریکا – چین – انگلستان و شوروی حمله کرده و آنها را به باد انتقاد گرفته است و ادامه میدهد انسان باید چنان قدرت و شهامت و شجاعت و دلگرمی از پیروان خود داشته باشد و از قدرت الهی الهام گرفته باشد تا بتواند یک چنین انتقادی از چهار رهبر بزرگ جهان بنماید، زمانی که کارتر رفتار‌های نوکرش را در مورد آزادی سیاسی [ناخوانا] و می‌گوید به هیچ وجه آمریکا در امور داخلی ایران دخالتی نداشته این حرف همان جواب رهبر دوراندیش و ابرقدرت و آینده نگر ما است و حضرت محمد نیز فرموده انسان‌های قوی و نیرومند و هوشیار همیشه در عذاب و اذیت هستند حکومت‌های طاغوتی و پوشالی در هر اعصار این افراد را مغضوب خواهند کرد ولی خداوند بزرگ در قرآن می‌فرماید با توجه به این که مردان هوشیار از طریق حکومت‌های طاغوتی تحت فشار قرار می‌گیرند ولی پیروزی با حق است و اسلحه آنان فقط ایمان بوده و حکومت‌های الهی پیاده شده است و ادامه میدهد همانطور که می‌بینیم فاصله‌ای با حکومت‌های الهی و اسلام نداریم و امید است با رهبری‌های خردمندانه آقای خمینی و با پشتیبانی ملت آگاه و روشن ملت ایران این فاصله را کوتاه کنیم. در این موقع محمدصادق صادقی گیوی معروف به خلخالی تبعیدی به لنگه می‌گوید من از شما یک خواهش دارم هیچوقت نام نامردان را حتی برای یکبار هم به زبان نیاورید، همه باید بروند اعم از نوکر کارتر و آقای پزشک‌پور و بنی احمد اینها رو رهبر ما (خمینی) جزء آدم به حساب نمی‌آورد که ما از آنها حرف بزنیم.
نظریه شنبه – افراد شناخته شده در منزل نامبردگان عبارت بودند از: حیدری شغل کاسب. مشهدی عباس که نابینا می‌باشد. نصر دانش آموز دبیرستان صنعتی لار. محمدی کارمند سازمان تعاون و امور روستا‌ها. سید‌علی اصغر دستغیب یکی از روحانیون تبعیدی به بندر‌لنگه.
نظریه یکشنبه – 1- اقدام مستقیم موجب شناسائی شنبه خواهد شد. 2- با توجه به دسترسی شنبه به احتمال قوی خبر فوق صحت دارد. بهنام
نظریه 17/ل – نظریه یکشنبه تأیید می‌گردد.

توضیحات سند:

1. محسن پزشک‌پور، فرزند حسین در سال 1306 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. وی دارای لیسانس رشته قضایی از دانشکده حقوق دانشگاه تهران بود‌، فعالیت مطبوعاتی را از سال 1329 آغاز و طی این مدت با نشریات ساسان و ندای پان‌ایرانیسم همکاری داشت و مدتی نیز مدیر خاک و خون‌، ارگان حزب پان ایرانیست بود. در دوره پهلوی نشان اصلاحات ارضی را دریافت کرد و در دو دوره (22 و 24) عضو مجلس شورای ملی و عضو هیئت مدیره کانون وکلای دادگستری نیز بود. وی از افرادی است که به بنیانگذاری حزب پان ایرانیسم کمک کرد و زمانی که حکومت پهلوی‌، حزب رستاخیز ملت ایران را، تنها حزب قانونی شناخت و حزب پان‌ایرانیست منحل شد، پزشکپور به حزب رستاخیز پیوست‌، اما در سال 1356 به عضویت کمیته پارلمانی دفاع از حقوق بشر درآمد و از دولت انتقاد می‌کرد. در سال 1357 او با این ادعا که حزب رستاخیز مسئول بسیاری از « بحرانهای جامعه ایرانی‌» است از حزب رستاخیز استعفا کرد و تجدید فعالیت حزب پان ایرانیست را اعلام نمود و این در حالی بود که حزب پان‌ایرانیست به رهبری محسن پزشکپور پس از سی‌ام تیرماه 1331 به طور علنی جانب شاه را گرفت و پس از کودتای 28 مرداد 1332 با انتشار روزنامه «خاک و خون‌» همکاری با حکومت را گسترش داد. در آستانه‌ پیروزی انقلاب اسلامی نمایش‌های آزادیخواهانه‌ای انجام داد، ولی مورد توجه هیچ یک از جناح های ملی و مذهبی قرار نگرفت‌. وی در سال 1389 در تهران درگذشت.
2. احمد بنى‌احمد، فرزند محمدتقى در سال 1308 ﻫ ش در تبریز بدنیا آمد. تحصیلاتش را تا لیسانس حقوق در دانشگاه تهران ادامه داد و از سال 1335 وارد مشاغل دولتی شد. مشاغل وی در آموزش و پرورش عبارت بود از: مدیر عامل اردوهای کار آذربایجان شرقی، مدیر روزنامه عصر نوین، وکیل دادگستری، عضو هیئت امنای بنیاد فرهنگی رضا پهلوی، عضو دفتر امور فرهنگی و باستان شناسی شورای مرکزی جشن‌های شاهنشاهی، عضو کتابخانه پهلوی و نماینده مجلس شورای ملی و …. در 1337 به معاونت حزب مردم رسید. او از لیبرالهاى حکومت و وفاداران رژیم پهلوى بود و در مجموعه کتابهاى تاریخ شاه شجره‌نامه رضا پهلوى را تا نیاى هفتم مورد بررسى قرار داد. او کودتاى 28 مرداد را رستاخیز ملت نامیده بود و کتابى به عنوان «پنج روز رستاخیز ملت» منتشر کرد. در آخر تیرماه 1357 از حزب رستاخیز کناره‌گیرى کرد و قیافه مخالف دولت را به خود گرفت. حزب «سوسیال دمکرات اتحاد براى آزادى» را در شهریور ماه 1357 تأسیس و نقش مخالف دولت شریف امامى را بازى کرد. بنى احمد در یک حرکت نمایشى پس از واقعه 17 شهریور دست به اعتصاب غذا زد و پس از چند روز آن را شکست. وى پس از پیروزى انقلاب اسلامى در شبکه براندازى جمهورى اسلامى در آذربایجان غربى با سلطنت‌طلب‌ها همکارى داشت. وى داراى مدرک لیسانس حقوق و نماینده دوره بیست و چهارم مجلس شورا از تبریز بود. در سند بیوگرافى‌اش است : «سوابقى از عضویت و فعالیت یاد شده در گروه‌ها و دستجات افراطى و مخالف موجود نیست لیکن شایعاتى در مورد نامبرده وجود داشته مبنى بر این که وى داراى افکار و عقاید کمونیستى است؛ مشارالیه پس از تشکیل حزب رستاخیز ایران، عضویت این حزب را پذیرفته و ... وى در جناح پیشرو حزب رستاخیز ایران فعالیت دارد. نامبرده در سال 1354 به هنگام بحث درباره بودجه سال 1355 نطقى در مجلس شوراى ملى ایراد کرد که حاوى مطالبى علیه اوضاع کشور بوده که به همین علت در دادگاه حزبى محاکمه شد و بعد دادگاه نظر خود را درباره وى بدین شرح اعلام کرده است چون مشارالیه از بیانات خود ابراز ندامت کرده، لذا به نظر نمى‌رسد که در عنوان مطالب خود سوءنیت داشته باشد. یادشده به مدت 14 سال مشاور حقوقى واحد صنعتى غرب در تبریز بوده و عضویت هیأت امنا بنیاد فرهنگى رضا پهلوى و حمایت از جذامیان و مسلولین و اردوگاههاى کار آذربایجان را به عهده داشته است. وى مدیر روزنامه عصر نوین تبریز بوده که بعضا در آن مطالب انتقادى درج مى‌شده که به همین علت در سال 2527 [1347] دو بار توقیف و دو بار نیز به مدیر آن تذکر داده شده است. علاوه بر این وى با عده‌اى از عناصر سابقه‌دار جمعیتى به نام «جمعیت دوستان» در تبریز همکارى داشته و روزنامه او ارگان نظریات انتقادى این عده بوده است.» در مورد چاپ مجدد هفته نامه عصر نوین بنى‌احمد نامه‌اى به شاه نوشت و طى آن ضمن ابراز مراتب وفادارى و جان‌نثارى و خواستار عفو و بخشش شده است. وی در سال 1354 طى سخنرانى در مجلس از اوضاع کشور انتقاد و متعاقب آن در سال 1357 در خصوص حمله گارد شاهنشاهى به منزل آیت‌اللّه‌ شریعتمدارى دولت را استیضاح کرد. بنی‌احمد از گردانندگان حزب جمهورى‌خواه نیروى سوم معرفى شده و در آستانه پیروزى انقلاب اسلامى با نفوذ در بعضى روحانیون خود را مذهبى جلوه داد، اما درصدد تشکیل حکومت سوسیال دمکرات بود، وى از اقدامات و اعلامیه‌هاى حضرت امام خمینى (ره) انتقاد کرده است.
گزارش‌هایى در خصوص سوءاستفاده وی از زمینهاى دولتى وزارت تعاون که توسط شرکت «ایدم» خریدارى شده و فروش زمین در تبریز به وزارت نیرو به قیمت گزاف برای ساواک در سال‌های 56 و57 ارسال شده است که تأیید شده‌اند.
(اسناد ساواک - پرونده‌ انفرادى)


منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان هرمزگان - کتاب 4 صفحه 103


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.