صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

انستیتو شارل دوگل مناظره بین المللی : شرایط استقلال ملی در جهان مدرن سیاست استقلال ملی ایران. از هوشنگ نهاوندی رئیس دانشگاه تهران

انستیتو شارل دوگل مناظره بین المللی : شرایط استقلال ملی در جهان مدرن سیاست استقلال ملی ایران. از هوشنگ نهاوندی رئیس دانشگاه تهران


متن سند:

نمی دانم چگونه خشنودی خود را از اینکه در این لحظه در انستیتوی شارل دوگل هستم بیان نمایم و از این انستیتو سپاسگزارم که مرا به شرکت در این مناظره بین المللی دعوت کرده است فرانسه که میهن شارل دو گل و محل اجتماع ما می باشد به نظر من مناسبترین مکان است برای بحث درباره موضوعی که آن مرد بزرگ زندگی خود را وقف انجام آن کرده است.
منظورم استقلال ملی است که یکی از بزرگترین پیروزیهای دوگل بوده و یکی از بزرگترین فتوحات امپراطور ایران نیز می باشد.
تشابه بین این دو شخصیت بیشتر معلوم می شود اگر به خاطر داشته باشیم که ندای 18 ژوئن را شارل دوگل هنگامی نمود که استقلال و حاکمیت و تمامیت ارضی فرانسه در معرض نابودی قرار گرفته بود و خطرات مشابه هنگامی که امپراطور ما به جانشینی پدر خود به تخت نشست ایران را تهدید می کردند در هر دو مورد زیرکی و دوراندیشی و پشتکار این دو مرد و به طوری که دوگل در کتاب «تیغه شمشیر» نوشته قدرت اخلاقی آنها را به پیروزی رسانید.
قبل از اینکه سیاست استقلال ملی کشور خود را تشریح و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهم می خواهم مراحل مهم تاریخ ایران در قرن گذشته را به طور اختصار ترسیم نمایم.
یادآوری کوتاه از یک سلسله دراز ضربات تدریجی و هر بار شدیدتر که به حاکمیت ملی ما وارد آورند و تا بعد از خاتمه جنگ جهانی اول خاتمه نیافتند درک سیاست استقلال ملی را که توسط خاندان پهلوی اتخاذ گردید آسانتر می سازد.
پس از آن که سلسله صفویان ایران قرن 17 را به مرحله ای از پیشرفت آورد که در تاریخ ایران در دوران اسلامی بی سابقه بود و شاه عباس بزرگ مشهورترین پادشاه آن سلسله طی یک سلطنت استثنائی کشور را به عوج [اوج] آبادانی داخلی و شهرت بین المللی رسانید، دورانی از انحطاط و اغتشاشات و هجوم خارجیان آغاز گردید.
ملت ما که روحا تحقیر شده و به تمامیت آن آسیب رسیده بود در طول این دوره تاریک فقط در زمان نادرشاه و سپس در مدت حکومت کریم خان زند روزنه امیدی پیدا کرد اما ایران به رقم[رغم] اراده خود به وسیله یکی از آن حرکاتی که ملل را به سوی افتخار یا نابودی می کشانند به طور مقاومت ناپذیر رانده می شد و در برابر طوفان خارجی فقط هرج و مرج و فساد یک سلسله بی علاقه در داخل وجود داشت.
این دوره که از آخر قرن 18 تا فردای جنگ اول جهانی ادامه داشت تاریکترین دوران تاریخ ما است.
این دوره شاهد تجزیه کشور ما بود.
قرارداد ترکمانچای که در سال 1828 به جنگ های روس و ایران خاتمه داد نه تنها با الحاق پرثروت ترین استانهای شمال به روسیه به تمامیت ارضی کشور آسیب رساند بلکه با اعطای حق کاپیتولاسیون به اتباع روس به حاکمیت ایران نیز لطمه زد.
1 از آن موقع نفوذ روسیه رو به افزایش رفته و مداخلات آن کشور در امور داخلی ایران روز به روز بیشتر شد.
انگلیس ها البته عکس العمل نشان دادند.
بریتانیای کبیر که در مرز شرقی ایران مواضع نیرومندی در دست داشت نمی توانست فشار روسیه را که منافعش را به خطر می انداخت نادیده بگیرد و برای حفظ منافع خود و همچنین برای دنبال کردن سیاست توسعه طلبانه خویش به نوبت خود به ایران توجه کرده و تلاش نمود در برابر سیاست تزاری موانعی ایجاد کند.
بدین ترتیب در نیمه دوم قرن 19 رقابت شدیدی بین دو ابرقدرت برای تحکیم مواضع و نفوذ خود آغاز گردید.
بدیهی است مانند همیشه در این قبیل موارد این رقابت کاملاً به زیان مصالح ایران بود.
امپریالیسم روسیه و انگلستان در مرحله اول سعی کرد با به دست آوردن امتیازاتی برای اتباع خود فرمانهای اصلی اقتصاد ایران [را] به دست گیرند اما بعد از الغای امتیاز تنباکو به دنبال تظاهرات شدید میهن پرستانه در سال 1891 مجبور شدند به حیله متوسل گردند.
مشکلات مالی ناشی از ولخرجی های بی حساب دربار و مسافرتهای متعدد و پرخرج پادشاهان قاجار به اروپا به بریتانیای کبیر و روسیه امکانات جدیدی برای مداخله داد.
دادن وام در برابر تضمین های مالی و سیاسی در آمدهای گمرکات شمال و جنوب برای تضمین وام ها واگذار شد و به زودی ایران استقلال خود را در این زمینه کاملاً از دست داد.
بعدا دو ابرقدرت حتی حق کنترل مصرف وام ها را به خود داده و مستقیما در امور داخلی کشور مداخله کردند.
2 بیداری ناسیونالیسم ایرانی که اولین پیروزی آن الغای امتیاز تنباکو بوده و با استقرار رژیم مشروطه در 1906 موفقیت دیگری به دست آورد موجب نزدیک شدن روس و انگلیس گردید و این دو دولت برای جلوگیری از خطری که منافع آنها را تهدید می کرد ترجیح دادند با امضاء قرارداد 1907 به رقابت خود خاتمه داده و کشور ایران را به دو منطقه نفوذ تقسیم نمایند.
این قرارداد لطمات زیادی به ایران زد زیرا بهانه به دست روس داد تا آذربایجان را که جزو منطقه نفوذ آنها بود تصرف نماید و این امر در 1909 صورت گرفت.
هنگام جنگ جهانی اول با وجود اعلام بی طرفی ایران نیروهای...
.
مناطق نفوذ خود را بدون توجه به تمامیت ارضی ایران اشغال نمودند.
انقلاب اکتبر 1917 با خارج کردن روسیه از صحنه ایران باعث شد انگلستان بدون رقیب مانده و با استفاده از موقعیت ممتاز خود در 1919 یک قرارداد قیمومیت واقعی به ایران تحمیل کند که طبق آن دستگاه اداری و ارتش ایران تحت کنترل انگلستان قرار می گرفت.
اما در برابر مخالفت تسلیم ناپذیر ملت ایران انگلستان مجبور شد از قصد خود صرف نظر نموده و سیاست جدیدی اتخاذ نماید.
در آن موقع رضاخان افسری که در تب میهن دوستی شدید می سوخت قسم خورده بود کشور خود را از قعر پرتگاه بیرون کشیده و استقلال و تمامیت ارضی و شرافت آن را بازستاند.
1ـ اراده استقلال الف ـ دوره رضاشاه در 21 فوریه 1921 رضاخان که افسری شجاع و شدیدا ناسیونالیست از تیپ قزاق بوده، با 2500 نفر به سوی تهران حرکت و بدون زد و خورد پایتخت را به تصرف خود درآورد.
رضاخان به وزارت جنگ منصوب شد و دوست معظم له روزنامه نگار 29 ساله بنام سید ضیاء3 با فرمان احمدشاه در رأس دولت قرار گرفت و فصل نوینی از تاریخ ایران در آن موقع آغاز گردید.
یکی از اولین اقدامات رژیم جدید عادی کردن روابط ایران با شوروی بود که نیروهای آن شمال ایران را هنوز در تصرف داشتند.
شوروی که مایل بود دوستی ملل ستمدیده را جلب کند گذشتهای قابل توجهی به نفع ایران نمود.
از جمله از طلب های رژیم تزاری، از امتیازاتی که به اتباع روس داده شده بود و همچنین از امتیازات حقوقی که افراد روس در ایران از آن برخوردار بودند صرف نظر نموده از سوی دیگر چند جزیره در دریای خزر به ایران مسترد و به ایران اجازه داد از نو در این دریا به کشتی رانی بپردازد.
قرارداد 1907 لغو و شوروی تعهد نمود که به محض رفع خطر نیروهای خود را از ایران خارج خواهد کرد.
اما شوروی به موجب ماده 6 قرارداد ایران و جمهوری روسیه این حق را برای خود محفوظ کرد که هرگاه خاک ایران از طرف کشور سومی برای نقض تمامیت ارضی شوروی مورد استفاده قرار گیرد مجددا نیروهای خود را وارد ایران سازد.
علی رغم این ماده که در 1941 از طرف شوروی برای نقض حاکمیت کشورها مورد استناد قرار گرفت، قرارداد ایران و شوروی مورخ 26 فوریه 1921 بدون شک باب جدیدی در مناسبات خارجی ما باز کرد.
رضاخان بدون فوت وقت به درمان بیماری مزمنی که کشور را تضعیف می کرد.
یعنی جنبش های تجزیه طلب و هوسهای استقلال طلبی بعضی ایلات پرداخت.
برای اشباع این منظور نیروی عملیاتی لازم را تشکیل داده و استانها را یکی بعد از دیگری آرام کرد و با استقرار یک دستگاه اداری متمرکز که نمایندگان آن در استانها عبارت از استانداران و حکام نظامی بودند توانست قدرت دولت مرکزی را در تمام کشور گسترش داده و تمامیت ارضی کشور را تأمین نماید.
به دنبال جنبش مردم علیه سلسله سلطنتی که حکومت فاسد و بی علاقه یک قرن و نیم آن کشور را از هستی ساقط و آن را تسلیم دول بیگانه کرده بود مجلس آخرین پادشاه قاجار احمدشاه را که مقیم اروپا شده بود از سلطنت خلع کرد.
رضاخان به ریاست دولت موقت تعیین و در 1925 بر تخت سلطنت جلوس کرد.
رضاشاه که دستهایش باز شده بود توانست دست به کار جاه طلبانه ای بزند یعنی تبدیل ایران به یک کشور مدرن و مستقل.
سازمان دادگستری و دستگاه اداری تجدید سازمان یافته و آموزش و پرورش به معنی واقعی کلمه ایجاد گردید.
صنعتی ساختن کشور آغاز و ساختمان شبکه راه آهن بین خلیج فارس و دریای خزر شروع و به پایان رسید.
تأسیس دانشگاه، برقراری نظام وظیفه اجباری، شهرسازی و غیره را نیز باید نام برد در زمینه سیاست بین المللی رضاشاه قبل از هر چیز تلاش کرد استقلال ایران را تأمین نماید.
در 1927 توانست سیستم کاپیتولاسیون که اتباع اکثر دول غربی از آن برخوردار بودند ملغی ساخته و استقلال گمرکی را بدست آورد.
بانک مرکزی نیز در آن موقع تأسیس گردید.
ضمنا رضاشاه مبارزه برای کنترل منابع طبیعی ایران را آغاز و با استفاده از تقلیل درآمد نفتی امتیازنامه 1901...
.
.
را در 1932 لغو نمود.
بریتانیا به فوریت عکس العمل نشان داده و مخفی نکرد که برای حفظ منافع خود آماده توسل به زور است.
با میانجیگری جامعه ملل امتیاز جدیدی به انگلیس داده شد.
این امتیاز باز هم عادلانه و مورد رضایت ایران نبود، ولی قدری وضع ما را بهبود می بخشید.
با شروع جنگ دوم جهانی اقدامات رضاشاه پایان یافت.
یک بار دیگر ایران در 1941 مورد هجوم نیروهای شوروی و انگلیس قرار گرفت.
آن دو کشور به بهانه روابط حسنه آلمان و ایران و خطرات فرضی آن برای امنیت خود به تمامیت ارضی ایران تجاوز و در امور کشور ما مداخله کردند.
شاه سالخورده زیر فشار خارجی استعفا نمود و ولیعهد جوان به تنهائی بار سنگین امیال استقلال طلبانه ملت که مظهر و امیدمان بوده را بر دوش گرفت.
ب ـ جنگ جهانی دوم و اثرات آن ایران در پرتو ذکاوت و پشتکار پادشاه جوان خود موفق شد در اردوی متفقین راه یابد و در 29 ژانویه 1942 پیمان اتحاد سه جانبه را که حاکمیت کشور را تضمین می کرد امضاء نمودند.
به موجب این پیمان متفقین متعهد می شدند که نیروهای اشغالی خود را حداکثر شش ماه بعد از خاتمه جنگ با آلمان فرا خوانند.
شوروی به رقم این تعهدات که در کنفرانس پوتسدام تأیید گردید بر خلاف آمریکا و انگلستان به قول خود وفا نکرد و در انقضای مهلت جنبش های تجزیه طلب که از طرف شوروی برانگیخته شده و حمایت می گردیدند در آذربایجان و کردستان اغتشاشاتی راه انداخته و حتی در این دو استان حکومت های پوشالی ایجاد کردند.
رجوع ایران به سازمان ملل و فشار دول انگلوساکسن بالاخره شوروی را وادار نمود نیروهای خود را فرا خواند پس از آن که سلاح های فراوانی به رژیم های پوشالی داد.
جنبش های تجزیه طلب که از حمایت خارجی محروم شدند ظرف چند ساعت در اثر قیام داخلی و حمله ارتش ایران تحت فرماندهی شخص شاهنشاه سقوط کردند.
ایران که تمامیت ارضی خود را بازیافته بود آماده بود برای تجدید ساختمان اقتصاد ملی خود که زیان فراوانی دیده بود.
پنج سال اشغال خارجی بنیان اقتصاد کشور ما را متزلزل کرده بود.
فرسودگی راه آهن و شبکه راهها به علت کثرت رفت و آمد باعث متلاشی شدن مواصلات ما شده بود.
و چاپ بی حساب اسکناس توسط متفقین ایجاد تورم کرده بود و برنامه های اقتصادی کشور به علت بروز جنگ متوقف شده بود.
نوسازی ایران و به راه انداختن چرخهای اقتصادی احتیاج به سرمایه گذاریهایی داشت که فقط دولت قادر به تأمین آنها بود.
امکان داشت توسعه تولید و صدور نفت وجوه لازم را تأمین نماید ولی با تحریم نفت ایران توسط انگلیس ها بعد از ملی شدن صنعت نفت در 1951 این امید مبدل به یأس شد زیرا از 1951 تا 1953 تنها چند نفتکش موفق شدند محاصره سواحل ایران را که به رقم اصول حقوق بین الملل توسط انگلستان اعمال می گردید بشکنند.
فقط در 1954 بود که انگلستان و به دنبال آن سایر دول غربی ملی شدن نفت ایران را به رسمیت شناخت و بعد از آن قرارداد تأسیس کنسرسیوم شرکتهای نفت در ایران به امضاء رسید.
ادامه یافتن جنگ سرد و لزوم حفظ تمامیت ارضی باعث گردید در 1955 به پیمان بغداد که پس از کناره گیری عراق در 1958 تبدیل به پیمان سنتو گردید بپیوندیم.
عضویت ایران در این پیمان دفاعی نه تنها به استقلال ما لطمه وارد نساخت بلکه آن را در زمان جنگ سرد تقویت می کرد.
2ـ استقلال تأمین شده پیمان سنتو با خاتمه یافتن جنگ سرد علت وجودی خود را از دست داده و تدریجا به یک وسیله همکاری اقتصادی و فرهنگی تبدیل شد.
در 21 ژوئیه 1964 اعلیحضرت همایون شاهنشاه و رؤسای جمهوری ترکیه و پاکستان در اسلامبول اجتماع کرده تصمیم به تأسیس یک سازمان اقتصادی به نام «همکاری منطقه ای برای توسعه» که به حروف اختصاری RCDمعروف شده است گرفتند.
به موجب این قرارداد سه جانبه کشورهای برادر متعهد شدند برای توسعه اقتصادی همکاری و تشریک مساعی نمایند.
ایران بدون اینکه توجه خود را به همکاری منطقه ای کم کند یک برنامه اصلاحاتی وسیع برای ترقیب[ترغیب] توسعه اقتصادی طرح و شروع به اجرای آن نمود.
ایران که به پیشرفتهای بسیاری در این زمینه نائل شده اخیرا یک دیپلماسی همه جانبه نیز در خدمت صلح در پیش گرفت.
تلاشی که کماکان در دو زمینه ملی و بین المللی به کار می بریم در چهارچوب سیاست مستقل ایران می باشد.
الف ـ توسعه اقتصادی یک عامل استقلال از زمان شاه عباس کبیر که قبل از یکی از تاریکترین دورانهای تاریخ ایران سلطنت نمود این پادشاه مقتدر به طور موفقیت آمیز برای حفظ استقلال ایران تلاش کرد و یکی از اقدامات وی اخراج پرتغالیان از خلیج فارس و استیفای حقوق ما در این منطقه بشمار بوده.
از سوی دیگر شاه عباس چون معتقد بود که پایه استقلال ملی توسعه اقتصادی می باشد یک طرح توسعه دامنه دار شبیه سیاستی که کلبر در زمان سلطنت لوئی چهاردهم اجرا کرد و به نام کلبرتیسم معروف شده است.
تنظیم نمود.
چشمگیرترین نتایج این طرح ساختمان بنادر و کارخانجات و توسعه فعالیتهای بازرگانی صنعتی بوده است.
آغاز دهه 1960 در تاریخ کشور ما مرحله اساسی است که دوران مقاصد بزرگ شاه عباس را به خاطر می آورد زیرا ایران تحت رهبری شاهنشاه با تصمیم راسخ در راه اصلاحات قدم گذاشت.
ترکیب اقتصاد و اجتماع ایران تغییر کلی یافت که کشور از کسادی اقتصادی خارج شود.
به قول شاهنشاه ما برای اینکه ایران جای خود را درمیان ملل فعال، پیشرفته و مستقل احراز نماید راه دیگری نبود جز واژگون ساختن نظام قدیم و بنای آینده بر پایه های نوین منطبق با شرایط جهان مدرن (از کتاب انقلاب سفید صفحه 14) در 9 ژانویه 1963 اعلیحضرت شاهنشاه اصول اصلاحی را در شش ماده را در اولین کنگره ملی تعاونیهای کشاورزی در تهران تشریح نمودند.
این طرح به رفراندوم گذاشته شد و مورد تصویب اکثریت نزدیک به اتفاق ملت قرار گرفت.
بعدا شش اصل دیگر به منشور انقلاب اضافه شد.
اصلاحات ارضی که چند سال بود در برنامه دولتهای مختلف گنجانده می شد اولین اقدام این انقلاب صلح جویانه بود که انقلاب شاه و ملت نامیده شد و در خارجه بنام انقلاب سفید معروف شد.
سه سپاه با شرکت مشمولین جوان خدمت وظیفه یکی بعد از دیگری به وجود آمدند سپاه دانش، سپاه بهداشت، سپاه ترویج و آبادانی و هر یک مأموریت یافتند سطح خدمات را در زمینه مربوط به خود را بالا ببرند.
خانه های انصاف برای تأمین عدالت اجتماعی بهتر تأسیس شد و با اصلاح قانون انتخابات و دادن حق رأی به زنان عدالت سیاسی بهتر اعمال گردید و بدین وسیله کاری که رضاشاه شروع کرده بود تکمیل گردید.
یکی از اصول انقلاب سفید که لیاقت توجه خاصی دارد اصل سهیم شدن کارگران در منافع کارخانجات می باشد و با اجرای این اصل نه تنها سطح زندگی کارگران ارتقاء می یابد بلکه از اختلافات کارگران و کارفرمایان جلوگیری می شود ضمن اینکه فعالیت اقتصادی کشور تشویق می شود.
به طور کلی به موجب فرمایشات شاهنشاه ما «انقلاب سفید ضمن از میان بردن عوامل بی نظمی و کمیته فساد دولتی، بی ثباتی سیاسی و اقتصادی کشور، ایران را از مطامع خارجی برکنار داشت و هرگونه امکان اعمال نفوذ را از بین برد» (انقلاب سفید) بدین ترتیب موانعی که طی قرون متمادی پیشرفت اقتصادی ما را که عنصر اصلی هرگونه سیاست مستقل سد کرده بود برداشته شد.
برنامه های عمرانی مراحل اصلی پیشرفت اقتصادی ما را تنظیم و ترتیب تقدم آنها را تعیین می کند.
برنامه پنجم که از 1972 به مرحله اجرا گذاشته شد اهمیت به سزایی برای کشاورزی قائل شده ولی کشاورزی را نیز از نظر دور نداشت.
صنعتی شدن ایران با آهنگ سریع ادامه دارد زیرا باید تا آخر قرن که منابع نفت ما به اتمام می رسد تبدیل اقتصادی خود را به پایان برسانیم.
در آن موقع ایران باید ارزهای مورد نیاز برای واردات را از محل صادرات مصنوعات صنعتی به دست آورد و با توجه به افزایش روزافزون سطح زندگی مردم واردات ما رو به ازدیاد می رود.
امید زیاد به آینده صنعت پتروشیمی داریم.
کشاورزی ایران نظر به اینکه باید به تقاضای روزافزون تقاضا ناشی از افزایش جمعیت و ترقی قدرت خرید مردم و ازدیاد مصرف مواد غذائی را جوابگو باشد.
برای مقابله با این مشکلات از چند سال به این طرف یک برنامه سدسازی به منظور افزایش سطح قابل کشت به موقع اجرا گذاشتیم.
مکانیزه کردن کشاورزی در مناطق متعدد باید از سوی دیگر به افزایش قدرت تولیدی کمک کند.
هزینه این طرحهای وسیع از طرف دولت تأمین می شود و قسمت اعظم درآمدهای نفتی صرف آنها می شود.
اما تقلیل ارزش دلار با تضعیف قدرت خرید، احتمالاً به سیاست توسعه ما زیان خواهد رساند لذا ضرورت دارد به نحو مناسبی برای تجدیدنظر در قیمت مواد نفتی اقدام شود.
داشتن یک اقتصاد سالم و گسترده هر چه برای اجرای سیاست مستقل مهم باشد از صلح که بهترین ضامن آن می باشد نمی توان صرف نظر نمود.
ب ـ صلح ضامن استقلال ایران در چهارچوب سیاست مستقل خود از چند سال به این طرف شروع به تجدید سازمان ارتش نموده و امکانات دفاعی خود را به میزان زیاد تقویت کرده است.
نیروهای مسلح که ضامن امنیت ما می باشند اکنون قادر به نگهبانی مرزها و حفظ تمامیت ارضی کشور هستند تلاش ما در این زمینه مورد انتقاد...
.
محافل قرار گرفته که مدعی هستند ایجاد چنین نیروئی برای انجام مقاصد تجاوزکارانه می باشد ولی چنین نیست و ایران هیچگونه مقاصد ارضی ندارد اما حاکمیت ما چون در گذشته به کرات مورد تجاوز قرار گرفته نمی توانیم در مورد سیستم دفاعی خود سهل انگاری نمائیم به خصوص که سیستم امنیت منشور سازمان ملل همانطور که تجربه سالهای گذشته نشان داد هیچ گونه تضمینی دربر ندارد.
طی سالهای گذشته به کرات ناظر و شاهد ناتوانی سازمان ملل در حفظ امنیت کشورها و جلوگیری از متلاشی شدن آنها بوده ایم.
پیمانهای نظامی و تعهدات ابرقدرتها همانطور که وقایع بهار گذشته نشان داد تضمین بیشتری نمی باشد.
این وضع باعث شد که برای حفظ مصالح بین المللی خود اول روی نیروی خویش متکی شویم.
ارتش ایران نه تنها باعث ناامنی در منطقه ما نگردیده بلکه به عنوان یک نیروی بازدارنده یک عامل صلح و ثبات در این قسمت حساس از دنیا تشکیل می دهد.
همانطور که اعلیحضرت شاهنشاه بکرات فرمودند «بدیهی است که ایران قصد ندارد به تنهایی مسئولیت حفظ صلح در خلیج فارس را به عهده بگیرد.
تمام کشورهای همجوار خلیج باید در این امر سهیم شوند.
ولی چنانچه از این مسئولیت دسته جمعی شانه خالی کنند ما نمی توانیم بیکار بنشینیم.
» (مصاحبه شاهنشاه با مدیر مجله الحوادث) در چنین شرایطی ما وظیفه خواهیم داشت مسئولیت حفظ صلح را به عهده گرفته و مانع از این شویم که ناامنی و اغتشاشات بهانه ای به دست دول خارجی برای مداخله در این منطقه که سه چهارم ذخایر شناخته شده نفت جهان در این نهفته است بدهد زیرا ایران اطمینان کامل دارد که مداخله ابرقدرتها در این منطقه صلح را به خطر خواهد افکند.
طرح غیراتمی ساختن خاورمیانه که ایران آن را پیشنهاد کرده است زائیده همین فکر می باشد این طرح طی مجمع عمومی گذشته سازمان ملل از پشتیبانی بیش از 70 هیئت نمایندگی از جمله هیئت های ذینفع برخوردار شده و تنها اسرائیل با این طرح مخالفت نشان داده است.
فکر تبدیل اقیانوس به یک منطقه صلح که مورد حمایت فعالانه قرار گرفت در ردیف طرح بالا می باشد و هدف آن برچیده شدن پایگاههای نظامی دول غیرمجاور اقیانوس هند و جلوگیری از رقابت بین آنها می باشد.
دیپلماسی ایران به طور موازی با فعالیتهای فوق سعی نمود یگانه مانع در راه صلح منطقه یعنی اختلاف ایران و عراق را از میان بردارد.
با میانجیگری الجزایر و بر اساس اصول حقوق بین المللی کلیه موارد اختلاف با عراق را حل و فصل نمودیم.
ایران اکنون یکی از کشورهای نادر جهان است که در آن واحد مناسبات بسیار حسنه با کشورهای سوسیالیستی و چین و جهان غربی و جهان سوم دارند و بدین ترتیب واقع بینی و مؤثر بودن سیاست مستقل خود را به ثبوت رساند.
این روابط شامل کلیه زمینه های مختلف می باشند.
از موقعی که در بهاء نفت تجدیدنظر شد، ایران اجرای طرح وسیعی برای کمک به توسعه سایر کشورها را شروع کرده.
ما همیشه عدم رشد و فقر را خطری برای صلح و ثبات بین المللی دانستیم و تعهدات چند جانبه و دو جانبه ما تاکنون بیش از هر کشور دیگری بوده و در سال 1974 به ده میلیارد دلار رسیده است.
دوازده کشور آفریقایی، کشورهائی از اروپای شرقی، آفریقای شمالی، هند، پاکستان، افغانستان، سوریه، مصر و اندونزی از کمک ایران برخوردار شده اند.
فهرست...
تنوع برنامه همکاری ما را نشان می دهد.
علاوه بر کمک های دو جانبه کمکهای چند جانبه نیز نمودیم.
بیست میلیون دلار به عملیات فوری سازمان ملل اختصاص داده و از سوی دیگر با برنامه توسعه سازمان ملل به منظور افزایش و متنوع ساختن کمک های ما به کشورهای در حال رشد مذاکراتی به عمل آوردیم.
ایران ضمن توسعه اقتصاد خود و متنوع ساختن و توسعه دادن مناسبات خود با جهان خارج اهمیت عوامل فرهنگی را که لازمه حفظ شخصیت ملی و پایه سیاست مستقل می باشد از نظر دور نداشت.
گذشته تاریخی ما از آن غنی تر است که بتوان آن را نادیده گرفت.
بدین دلیل است که جنبشی برای تحکیم مبانی فرهنگ ملی با توجه به ارزشهای قدیمی کشور، ظاهر شده توسعه می یابد.
اما این بازگشت به اصل جنبه کهنه پرستی ندارد بلکه ما سعی می کنیم ارزشهای گذشته را با مسائل امروزی تطبیق داده و بدین وسیله به توسعه اقتصادی و اجتماعی خود مفهومی بدهیم که مانع از دست دادن شخصیت ملی ما باشد.
نتیجه ای که می خواهم از این شرح مختصر در مورد تحولات تاریخی ایران و توسعه اقتصادی جدید کشور بگیرم این است که برای ما ایرانیان یک امر قطعی می باشد و آن این است که هر سیاستی که مبتنی بر استقلال ملی نباشد نمی تواند به نفع مصالح واقعی کشور و ملت ایران باشد.
تاریخ به ما یاد داده است که این استقلال ملی ذیقیمت را باید به دست آورده و آن را هر روز بیش از پیش حفظ و تقویت نمود.
در نتیجه مبارزات تقریبا فوق انسانی و پس از 50 سال تلاش به تدریج توانسته ایم استقلال ملی خود را ضمن تجدید بنای اجتماع خود بر پایه مساوات و عدالت به دست آوریم.
اما می دانیم که استقلال ملی به تنهایی هدف نیست و فقط موقعی مفهوم عمیق خود را پیدا می کند که توأم با همکاری با سایر ملل و همدردی با کشورهای دیگر باشد و به طور خستگی ناپذیر از صلح جهانی حمایت کند.
استقلال ملی باید به ما اجازه دهد که موقعیت خود را در برابر سایرین مشخص کنیم نه اینکه ما را در مقابله با سایر اعضاء جامعه بین المللی برانگیزد.
شاهنشاه ما همیشه در [این] جهت فعالیت فرموده و می فرمایند.

توضیحات سند:

1ـ ظاهرا هوشنگ نهاوندی فراموش کرده است که خود در کابینه ای عضو بود که این حق را به تمام و کمال در اختیار امریکائیان قرار داد.
2ـ گویا نهاوندی فراموش کرده که با همین حق بود که انگلستان اداره نیروی قزاق را به دست گرفت و رضاخان را به وزارت جنگ، نخست وزیری و سلطنت رساند و او و پسرش را برای همیشه مرهون خود ساخت.
3ـ سید ضیاءالدین طباطبایی فرزند سیدعلی یزدی متولد 1310 هجری قمری در شیراز.
تحصیلات خود را در تبریز شروع و بعد از پایان تحصیلات علوم قدیمه با تأسیس چاپخانه روشنائی و تجارت فرش فعالیت خود را شروع کرد در دوران سلطنت احمدشاه قاجار ابتدا مدتی روزنامه ندای اسلام را در شیراز و سپس روزنامه های شرق و برق را در تهران منتشر و بعد از آن امتیاز روزنامه رعد را اخذ و مشغول انتشار آن گردید.
چون پدرش نمایندگی مردم یزد را در مجلس شورای ملی به عهده داشت در دوره چهارم قانونگذاری نیز سیدضیاءالدین بجای پدر از یزد انتخاب گردید.
سی سال داشت که با رضاشاه همکاری نمود و در جریان سوم اسفند سال 1299 و اشغال تهران به دست سردار سپه نقش مهمی به عهده داشت.
سه روز بعد از کودتا به فرمان احمدشاه نخست وزیر گردید و کابینه نود روزه خود را تشکیل داد که به علت بازداشت عده زیادی از رجال و مدیران جراید آن کابینه ملقب به (دولت سیاه) گردید.
بعد از سقوط کابینه سیدضیاء رضاشاه که در آن زمان وزیر جنگ و فرمانده کل قوا بود نخست وزیر شد.
به امر ایشان سید ضیاء الدین از ایران تبعید گردید [تبعید وی به فلسطین در واقع یک مأموریت بود چون سید در فلسطین مأمور بود که زمینهای فلسطینیان را بخرد و به یهودیان بفروشد ]و قریب 23 سال اقامت وی در خارج از کشور به طول انجامید.
سید ضیاءالدین در سالهای 1320 و 1321 برای ورود به کشور به فعالیت پرداخت و طرفدارانش نیز در تهران مشغول فعالیت شده زمینه را آماده ورود وی می کردند.
مظفر فیروز مدیر روزنامه رعد امروز به فلسطین رفته و با سید مصاحبه مطبوعاتی نمود و سیدضیاء نیز آمادگی خود را به بازگشت به ایران اعلام کرد قبل از بازگشت او به ایران انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی شروع شده بود.
وی با کمک علی سهیلی نخست وزیر و سید محمد تدین وزیر کشور وقت به نمایندگی مجلس از یزد انتخاب و به ایران مراجعت نمود.
موقع طرح اعتبارنامه اش در مجلس مورد مخالفت دکتر محمد مصدق که نمایندگی تهران را داشت از یک طرف و فراکسیون پارلمانی حزب توده(دکتر رادمنش، دکتر کشاورز، ایرج اسکندری، مهندس فریور) از طرف دیگر قرار گرفت به طوری که در صورت مذاکرات مجلس شورای ملی منعکس است.
وی در چند جلسه به اعتراضات مخالفین پاسخ داد و در جلسه شانزدهم اسفند ماه 1322 به تفصیل از خود دفاع و طریقه امرار معاش خود را در مدت 23 سالی که خارج از ایران بوده بیان که سرانجام با رأی مخفی اعتبارنامه اش با اکثریت ضعیفی به تصویب رسید.
متعاقب آن همکاری خود را با مظفر فیروز ادامه داد و روزنامه رعد امروز به طور هفتگی و سپس به طور روزانه که مخارج آن توسط سید ضیاءالدین تأمین می گردید منتشر می شد.
در سالهای 24 و 25 حزب اراده ملی را که به جهاتی به حلقه معروف گردید تأسیس و سرسختانه مبارزه با حزب توده را شروع نمود.
در سالهای 25 که قوام السلطنه نخست وزیر شد مظفر فیروز همکاری خود را با سیدضیاء قطع و در نتیجه معاون سیاسی و پارلمانی احمد قوام گردید و روی اختلاف قبلی که قوام با سید ضیاء داشت حزب اراده ملی به وسیله فرمانداری نظامی تهران تعطیل شد.
ناچار سیدضیاء با دار و دسته آقای جمال امامی که رهبر حزب عدالت بود پیوند خورد.
بدین ترتیب دوستی بین جمال امامی و علی دشتی مدیر روزنامه شفق سرخ (سناتور) و سید شروع شد.
در انتخابات دوره پانزده مجلس شورای ملی شرکت نمود لکن قوام السلطنه وی را شکست داد و نگذاشت انتخاب شود.
سید ضیاءالدین که به طرفداری از سیاست انگلستان معروف بود مورد مخالفت حزب توده قرار داشت و روزنامه های ارگان حزب مزبور (رهبر، ظفر و مردم و رزم) که به طور علنی منتشر می شد هر روز سید را به باد انتقاد می گرفتند و چند مرتبه تروریستها که معلوم نبود به وسیله حزب توده یا اشخاص دیگری تحریک شده بودند قصد جان سید ضیاء را نمودند لکن هر موقع از سوءقصد با خبر گردید چون سید ضیاء دارای تعدادی مأمور بود که حقوق ماهیانه آنان را شخصا پرداخت می نمود و در واقع یک اکیپ مجهز مأمور ویژه در اختیار داشت و در مجالس رسمی که حضور می یافت همراه با چند نفر مسلح حاضر می شد.
سید ضیاء در اثر عدم توفیق در انتخابات دوره پانزدهم از صحنه سیاست کناره گیری کرد ولی جلسات هفتگی در منزل خود را ادامه داد.
در سال 1330 که موضوع نفت در کار و دکتر مصدق نخست وزیر بود و بازار سیاست داغ بود، سیدضیاء مجددا در صحنه سیاست ظاهر گردید و این بار روزنامه های طرفداران دکتر مصدق (شاهد، اصناف، شورش، باختر امروز) و تعداد دیگری از جراید یومیه و هفتگی به شدت سید ضیاء را مورد حمله قرار داده و او را عامل مستقیم سیاست انگلستان در ایران خواندند.
بعد از اتمام دوره شانزدهم قانونگذاری، سیدضیاء در دوره هفدهم خود را کاندیدای تهران نمود و همراه دکتر سید حسن امامی امام جمعه تهران و جمال امامی در انتخابات شرکت و قریب دو هزار رأی نیز به دست آورد.
چون موفق نگردید برای نخست وزیری تلاش کرد و چند نفر از نمایندگان دوره هفدهم را که مصدق آنها را انتخاب کرده بود با خود همراه ساخت و طرفداران سید از یک طرف و طرفداران قوام السلطنه در خارج ائتلاف کردند و در اثر این عمل کابینه دکتر مصدق منجر به شکست شد که حوادث سی ام تیرماه 1331 به وقوع پیوست.
سیدضیاء پس از آخرین تلاش برای همیشه کناره گیری از سیاست نمود و در سعادت آباد تهران مشغول دامپروری و دامداری و کشاورزی گردید.
روابط وی با دربار حسنه بود.
سید روزهای چهارشنبه هر هفته شرفیاب!! می شد.
سید ضیاء سه مرتبه ازدواج نمود.
نامبرده جلسات خصوصی داشت که اغلب در سعادت آباد هفته ای یکبار برقرار بود و با چای نعنا و گاهی شبدر که از مختصات وی شده بود از حضار پذیرایی می کرد.
سید ضیاء به قول و اعتراف اکثر صاحبنظران سیاسی جاسوس انگلیس و آلمان و حتی روسها بود و به خاطر مهارت برجسته ای که در ایجاد سازش و تفاهم میان افراد داشت، در مواقع بحرانی نقش میانجی خوبی را ایفاء می کرد.
وی پس از کودتای 28 مرداد 1322 مشمول لطف و محبت محمدرضا بود و اگر چه پست مهمی به او واگذار نگردید لیکن از محارم او بشمار می رفت و هر هفته حداقل یک روز نهار را با شاه صرف می کرد.
وی نقش مرموز و تاریکی در تاریخ ایران دارد و نقل قولهای متضادی در مورد وی وجود دارد .

منبع:

کتاب هوشنگ نهاوندی به روایت اسناد ساواک صفحه 456
















صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.