تاریخ سند: 29 مهر 1347
موضوع : وعظ شیخ ناصر مکارم1 در حسینیه ارشاد
متن سند:
به : 20/ ه 3
از : 20/ ه ش شماره : 1930/ ه ش
از ساعت 2045 واعظ نامبرده پس از ذکر مقدمه درباره بعثت پیامبر اسلام به
تفصیل بیاناتی نمود و گفت بین ادیان فقط مسیحیت است که تبلیغ می کند
یهودی ها شانزده میلیون هستند و در کثافت غوطه ورند در کشورهای آمریکا
سی میلیون سیاه پوست در لابلای اعلامیه پر زرق و برق جهانی حقوق بشر
کاوش کردند شاید دموکراسی و مساوات را پیدا کنند دیدند در این حقوق بشر
ابدا خبری از مساوات نیست لذا به طرف اسلام آمدند به موجب اطلاعی که به ما
می رسد هر هفته عده ای از سیاهپوستان آمریکایی مسلمان می شوند اسلام بعد از
چهارده قرن عالم گیر شده است سپس به دوره ساسانیان اشاره و اظهار داشت
بی پرده باید گفت در زمان ساسانی کشاورزان و کارگران استثمار می شدند آنها
حق داخل شدن به شهرها را نداشتند فقط زمانی می توانستند به شهرها بیایند که
جنگی اتفاق افتاده بود آن موقع هم کشته می شدند و از بین می رفتند در صورتی
که اگر غنائم جنگی به دست می آوردند از آن اشراف و رجال ساسانی بود و
کشاورزان سهمی نداشتند در این موقع شخصی به نام مزدک آمد و انقلابی راه
انداخت و خیلی زود مردم به دور او جمع شدند وی سپس درباره حمله اعراب به
ایران اشاره و اظهار داشت تمدن را اسلام به ایران آورد در این هنگام یک نفر از
خدمه
حسینیه ارشاد یادداشتی به وی داد واعظ نامبرده بعد از مطالعه اظهار داشت من
دو پیشنهاد دارم پیشنهاد اول این است که در حسینیه ارشاد کنگره ای از اساتید
تشکیل شود و کلیه نوشتجات خارجیان را درباره اسلام و تمدن اسلامی
جمع آوری و به صورت کتاب یا جزواتی چاپ و در اختیار نسل جوان بگذارند تا
آشکار شود برای نسل جوان که اختراعات و اکتشافات همه از اسلام است اما
پیشنهاد دوم حالا که اساس تدریس را می خواهند در دانشگاههای این کشور
عوض کنند تمام شماها و کلیه مردم همه بگویند و همه بنویسند تا تعلیمات
اسلامی را در دانشگاههای ما جزو دروس قرار دهند در آن صورت است که ما از
حال غرب زدگی بیرون خواهیم آمد و آن وقت ما می توانیم بگوئیم سیاست
مستقل و اقتصاد مستقل خواهیم داشت اگر اقتصاد جهان هم به روی ما بسته شود
مانعی ندارد.
نظریه رهبر عملیات ـ اظهارات منبع مورد تأیید است ــ تجریش
نظریه 20/ه/ش ـ با بررسیهائی که در مورد حسینیه ارشاد به عمل آمده چنین
نتیجه گرفته شده که گردانندگان حسینیه ارشاد قصد دارند این محل را به صورت
کانونی در بیاورند که در تهران رسمیت و مرکزیت پیدا کرده و کنگره اساتید و
دانشجویان و شعراء و طبقات مختلف در این حسینیه تشکیل و تصمیمات و
نظرات آنان به مراکز اسلامی و غیر اسلامی منعکس شود وعظ فلسفی2 در چند
شب قبل که گفته اند اغلب علماء و روحانیون و مراجع تقلید از داخل و خارج
کشور وضع و موقعیت حسینیه ارشاد را تأیید نموده اند مؤید این نظر می باشد
ضمنا فلسفی اشاره به یکی از مراجع تقلید در مشهد نموده و بدون
ذکر اسم او گفته است که وی نیز حسینیه ارشاد را تأیید نموده است و به احتمال
قوی این مرجع آقای میلانی مورد نظر وی بوده است.
بهره برداری شد ـ بایگانی شود
توضیحات سند:
1ـ آیت الله ناصر مکارم
شیرازی : از مراجع تقلید، در
سال 1305 ه.
ش.
در شیراز
متولّد شد.
دوره ابتدائی
آموزش جدید را در موطن خود
گذراند و مقدمات علوم دینی را
نیز، در همان شهر طی کرد و
سپس در سال 1324 عازم قم
شد و پس از طی درجاتی از
علوم دینی، به نجف اشرف
مهاجرت کرد و در آنجا به درجه
اجتهاد رسید.
ایشان، پس از
بازگشت به قم و آغاز تدریس،
آثاری را تألیف کرد که از جمله
آنهاست : فیلسوف نماها، خدا را
چگونه بشناسیم، رهبران بزرگ،
معمای هستی، تفسیر نمونه و
شرح نهج البلاغه، تفسیر
موضوعی قرآن، ترجمه قرآن
کریم، این است آئین ما.
آثار ایشان، نزدیک به سی جلد
است.
تأسیس مجله مکتب اسلام در
سال 1339، از دیگر خدمات
فرهنگی ایشان بود.
آیت الله
ناصر مکارم شیرازی، به علت
همگامی با نهضت امام خمینی
(ره)، در سال 1356 دستگیر شد
و به چابهار تبعید گردید.
ایشان،
پس از پیروزی انقلاب اسلامی
و بازگشت از تبعید، در قم
مستقر شد و به تدریس و تربیت
طلاب علوم دینی ادامه داد.
2ـ محمد تقی فلسفی :
حجه الاسلام شیخ محمدتقی
فلسفی فرزند حاج شیخ
محمدرضا تنکابنی در سال
(8)1286 شمسی (1326
هجری قمری) در تهران تولد
یافت.
تحصیلات خود را از سن
6 سالگی آغاز کرد و از محضر
اساتیدی چون مرحوم والدش،
آقاشیخ محمدعلی کاشانی،
میرزا مهدی آشتیانی، میرزا
طاهر تنکابنی و میرزا یونس
قزوینی بهره مند گردید.
وی
نخستین بار در سن 16 ـ 15
سالگی در مسجد محل با شعری
در وصف حضرت امیرالمؤمنین
علی (علیه السّلام) به منبر رفت
و چنان مورد استقبال مردم واقع
گردید که در سن 19 سالگی از
جمله مدعوین سخنرانی در
مجلس شورای ملی آن زمان شد
و نامش ورد زبان مردم گردید.
او مبارزات خود را از زمان
رضا خان آغاز نمود و در
سال1316 شمسی پس از حادثه
خونین مسجد گوهرشاد، بربالای
منبر این حادثه را محکوم کرد و
در نتیجه مدتی ممنوع المنبر و از
پوشیدن لباس روحانیت محروم
گردید.
حجه الاسلام فلسفی با
حزب توده و تشکیل دولت
غاصب اسرائیل مبارزه می کرد
و به جمع آوری اعانه جهت
کمک به مردم مظلوم فلسطین
می پرداخت.
از خصوصیات
بارز وی اطاعت محض و بی
چون و چرا از مرجعیت عالی
شیعه حضرت آیه اللّه العظمی
بروجردی بود که ضمن ملاقات
با شاه و رساندن نقطه نظرات
آقای بروجردی، موجب عدم
تخریب مسجد مادر شاه و
ساخت مسجد ارک فعلی،
الزامی شدن درس تعلیمات
دینی در مدارس و عدم حرکت
دادن مشعل از امجدیه تا دربار
که نمودی از آتش پرستی بود،
گردید.
در پی غائله انجمن های
ایالتی و ولایتی و لوایح
ششگانه مخالفت خود و علما و
مراجع وقت به ویژه حضرت
امام خمینی (سلام اللّه علیه) را
طی یک سخنرانی پرشور ابراز
داشت و به همین دلیل تحت
تعقیب قرار گرفت و تا بعد از
انجام رفراندوم تحمیلی شاه از
رفتن به منبر محروم شد.
آقای
فلسفی نخستین بار در تاریخ 18
اسفند سال 1341 در مجلس
دومین سالگرد رحلت حضرت
آیه اللّه بروجردیتوسط
نیروهای شهربانی بازداشت و 2
روز در زندان قزل قلعه محبوس
گردید و سپس به مدت 48 روز
ممنوع المنبر شد.
در حادثه
مدرسه فیضیه منبرهای متعدد
رفت و سخنانی پرشور ایراد
کرد.
در شب عاشورای سال
1342 طی نطقی کوبنده به
استیضاح دولت اسداللّه علم
پرداخت که در همان روز،
سخنرانی وی تحت عنوان
«اولین استیضاح ملی در سال
1342» چاپ و در تیراژ وسیع
در اختیار مردم قرار گرفت.
به
همین دلیل برای بار دوم از سوی
نیروهای شهربانی بازداشت و به
زندان شهربانی منتقل گردید.
او
که در حادثه خونین 15 خرداد
در زندان بسر می برد، تدریس
فن خطابه را برای علاقه مندان
در زندان آغاز کرد.
این دوره
زندان 45 روز به طول انجامید.
پس از آزادی از زندان در روز
جمعه 28 تیرماه 1342،
بلافاصله به ساواک احضار و به
مدت 100 روز ممنوع المنبر
گردید، اما این بار ممنوعیت
به مدت 250 روز طول کشید تا
سرانجام در 26 اردیبهشت
1343 برابر با دوم محرم
ممنوعیت رفع شد.
وی در
سفرهای تبلیغی خود به شهرهای
مختلف، محور سخنرانی های خود
را پیام های حضرت امام قرار
می داد و به تبیین و تشریح خط
کلی نهضت می پرداخت.
پس از
تبعید امام به ترکیه، از سوی
ساواک مورد سوء قصد قرار
گرفت.
در سال 1350 در مورد
حادثه اخراج ایرانیان از عراق به
ایراد یک سخنرانی و تشریح
مواضع امام علیه بعثیون عراق
پرداخت، اما به دنبال توهین دو
تن از سناتورهای انتصابی رژیم
شاه نسبت به حضرت امام، چنان
به رژیم شاه حمله کرد که حکم
ممنوعیت دائمی او از رفتن به
منبر صادر شد.
پس از گذشت 2
سال از ممنوعیت منبر مرحوم
فلسفی، رژیم به طور مستقیم به
وی اعلام کرد که تنها با نوشتن
یک دستخط یک سطری به شاه،
ممنوعیت وی لغو خواهد شد،
ولی او زیر بار نرفت و همچنان
استقامت ورزید.
آقای فلسفی
سالهای 56 و 57 خصوصا هنگام
شهادت آقا مصطفی خمینی و
درج مقاله ای با نام جعلی احمد
رشیدی مطلق در روزنامه
اطلاعات و اهانت به ساحت
مقدس حضرت امام به
موضع گیری های بسیار سخت
پرداخت.
در ایام محرم 1357
مردم را به برگزاری با شکوه
مراسم عزاداری فرا خواند و آنان
را از گرفتن اجازه عزاداری از
شهربانی منع نمود.
سرانجام پس
از هفت سال ممنوعیت منبر و در
روز سوّم ورود حضرت امام
خمینی (سلام اللّه علیه) به وطن،
در مدرسه علوی (اقامتگاه موقت
امام) و با حضور هزاران نفر از
علما و روحانیون تهران و سایر
ولایات ایران، اولین سخنرانی
خود را در محضر حضرت امام و
به خواست ایشان ایراد نمود و
موجبات انبساط خاطر امام و
سایر حاضرین را فراهم آورد.
در
پایان امام فرمودند: «اعلام کنید
که منبر آقای فلسفی فتح شده
است.
» حجه الاسلام فلسفی
صاحب سخنرانی های
روشنگرانه و تألیفات ارزشمند
ماندگار از جمله کتاب کودک در
دو جلد، کتاب جوان در دو جلد و
آیه الکرسی می باشد.
ایشان
علیرغم کهولت سن تا پایان عمر
با برکت خود به فعالیت های
مختلف و منبرهای تبلیغی خویش
ادامه داد و بالاخره در روز جمعه
27 /9 /77 و در سن 93 سالگی
به رحمت ایزدی پیوست.
وی در
حرم مطهر حضرت عبدالعظیم
حسنی (علیه السلام) در شهرری
به خاک سپرده شد.
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، حسینیه ارشاد به روایت اسناد ساواک صفحه 54