تاریخ سند: 8 اردیبهشت 1344
موضوع: سید ضیاءالدین طباطبایی
متن سند:
شماره: 31580 /20 الف تاریخ: 8 /2 /44
موضوع: سید ضیاءالدین طباطبایی
عطف به 47761 /321 – 7 /11 /44 – 20 /10 /44
خلاصه سوابق نامبرده بالا به مشخصات اسم سید ضیاءالدین شهرت طباطبایی فرزند سید علی یزدی متولد ۱۳۱۰ هجری قمری در شیراز (مشخصات بیشتر وی پس از وصول متعاقباً تقدیم خواهد شد) همراه با دو قطعه عکس که قسمت اعظم آن از منابع آشکار تهیه شده به نحوی است که ذیلاً درج میگردد.
نامبرده ابتدا تحصیلات خود را در تبریز نزد یکی از معلمین آذربایجانی شروع و بعد از پایان تحصیلات علوم قدیمه با تأسیس چاپخانه روشنایی و تجارت فرش فعالیت خود را شروع کرد در دوران سلطنت احمدشاه قاجار ابتدا مدتی روزنامه ندای اسلام را در شیراز و سپس روزنامههای شرق و برق را در تهران منتشر و بعد از آن امتیاز روزنامه رعد را اخذ و مشغول انتشار آن گردید.
چون پدرش نمایندگی مردم یزد را در مجلس شورای ملی به عهده داشت در دوره چهارم قانونگذاری سید ضیاءالدین به جای پدر از یزد انتخاب گردید سی سال داشت که با شاهنشاه فقید رضاشاه کبیر همکاری نمود و در جریان سوم اسفند سال ۱۲۹۹ و اشغال تهران به دست سردار سپه رل مهمی را به عهده داشت سه روز بعد از کودتا به فرمان احمدشاه نخستوزیر گردید و کابینه ۹۰ روزه خود را تشکیل که به علت بازداشت عده زیادی از رجال و مدیران جراید آن کابینه ملقب به (دولت سیاه) گردید و چگونگی آن در تاریخ ۲۰ ساله حسین مکی جلد اول و دوم و تاریخ احزاب سیاسی مرحوم ملکالشعرای بهار و سایر تواریخ معاصر مندرج است. بعد از سقوط کابینه سید ضیاء شاهنشاه فقید که در آن زمان وزیر جنگ و فرمانده کل قوا بودند نخستوزیر و به امر ایشان سید ضیاءالدین از ایران تبعید گردید و قریب ۲۳ سال اقامت مشارالیه در خارج از کشور به طول انجامید. سید ضیاءالدین در سالهای ۱۳۲۰ و ۱۳۲۱ برای ورود به کشور به فعالیت پرداخت و طرفدارانش نیز در تهران مشغول فعالیت شده زمینه را آماده ورود وی میکردند مظفر فیروز مدیر روزنامه رعد امروز به فلسطین رفته و با سید مصاحبه مطبوعاتی نمود و سید ضیاء نیز آمادگی خود را به بازگشت به ایران اعلام کرد و قبل از بازگشت او به ایران انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی شروع شده بود وی با کمک مرحوم على سهیلی نخستوزیر و مرحوم سید محمد تدین وزیر کشور وقت به نمایندگی مجلس از یزد انتخاب و به ایران مراجعت نمود. موقع طرح اعتبار نامهاش در مجلس مورد مخالفت دکتر محمد مصدق که نمایندگی تهران را داشت از یک طرف و فراکسیون پارلمانی حزب توده (دکتر رادمنش- دکتر کشاورز- ایرج اسکندری- مهندس فریور) از طرف دیگر قرار گرفت به طوری که در صورت مذاکرات مجلس شورای ملی منعکس است وی در چند جلسه به اعتراضات مخالفین پاسخ داد و در جلسه شانزدهم اسفند ماه ۱۳۲۲ به تفصیل از خود دفاع و طریقه امرار معاش خود را در مدت ۲۳ سالی که خارج از ایران بوده بیان که سرانجام با رأی مخفی اعتبارنامهاش با اکثریت ضعیفی به تصویب میرسد. متعاقب آن همکاری خود را با مظفر فیروز ادامه داد و روزنامه رعد امروز را به طور هفتگی و سپس به طور روزانه که مخارج آن توسط سید ضیاءالدین تأمین میگردید منتشر مینماید. در سالهای ۲۴ و ۲۵ حزب اراده ملی را که به جهاتی نیز به حلقه معروف گردید تأسیس و سرسختانه مبارزه با حزب توده را شروع نمود. در سال ۲۵ نیز که قوامالسلطنه نخستوزیر شد مظفر فیروز همکاری خود را با سید ضیاء قطع و در نتیجه معاون سیاسی و پارلمانی احمد قوام گردید و روی اختلاف قبلی که مرحوم قوام باسیدضیاء داشت حزب اراده ملی وسیله فرمانداری نظامی تهران تعطیل شد ناچار سید ضیاء با دار و دسته آقای جمال امامی که رهبر حزب عدالت بود پیوند نمود. بدین ترتیب دوستی بین جمال امامی و علی دشتی مدیر روزنامه شفق سرخ (سناتور فعلی) و سید شروع شد که هنوز هم این دوستی ادامه دارد.
در انتخابات دوره پانزدهم هم مجلس شورای ملی شرکت نمود لکن قوامالسلطنه وی را شکست داد و نگذاشت انتخاب شود. ضمناً سید ضیاءالدین که به طرفداری از سیاست انگلیس معروف است مورد مخالفت حزب توده قرار داشت در روزنامههای ارگان حزب مزبور (رهبر- ظفر- مردم- رزم) که به طور علنی منتشر میشد هر روز سید را به باد انتقاد میگرفتند و چند مرتبه تروریستها که معلوم نبود وسیله حزب توده یا اشخاص دیگری تحریک شده بودند قصد جان سید ضیاء را نمودند لکن هر موقع از سوء قصد با خبر گردید چون سید ضیاء دارای تعدادی مأمور بود که حقوق ماهیانه آنها را شخصاً پرداخت مینمود و در واقع یک اکیپ مجهز مأمور ویژه در اختیار داشت و در مجالس رسمی که حضور مییافت همراه با چند نفر مسلح حاضر میشد. سید ضیاء در اثر عدم توفیق در انتخابات دوره پانزدهم از صحنه سیاست کنارهگیری ولى جلسات هفتگی در منزل خود را ادامه داد در سال ۱۳۳۰ که موضوع نفت در کار و دکتر مصدق نخستوزیر بود و بازار سیاست داغ بود سید ضیاء مجدداً در صحنه سیاست ظاهر گردید این بار روزنامههای طرفداران دکتر مصدق (شاهد- اصناف- شورش- باختر امروز) و تعداد دیگری از جراید یومیه و هفتگی به شدت سید ضیاء را مورد حمله قرار داده و او را عامل مستقیم سیاست انگلستان در ایران خواندند بعد از اتمام دوره شانزدهم قانونگذاری سید ضیاء در دوره هفدهم خود را کاندیدای تهران نمود و همراه دکتر سید حسین امامی امام جمعه تهران و جمال امامی در انتخابات شرکت و قریب دو هزار رأی نیز به دست آورد چون موفق نگردید برای نخستوزیری تلاش کرد و چند نفر از نمایندگان دوره هفدهم که مصدق آنها را انتخاب کرده بود با خود همراه ساخت و طرفداران سید از یک طرف در مجلس و طرفداران قوامالسلطنه در خارج ائتلاف و در اثر این عمل کابینه دکتر مصدق منجر به شکست شد که حوادث سیام تیر 1331 1به وقوع پیوست سید ضیاء پس از آخرین تلاش برای همیشه کنارهگیری از سیاست نمود و در سعادتآباد که در شمال غربی شمیران است مشغول دامپروری و دامداری و کشاورزی گردید. روابط سید ضیاءالدین با دربار حسنه است به طوری که مطلعین اظهار میدارند در صورتی که شاهنشاه آریامهر در ایران باشند سید روزهای چهارشنبه هر هفته شرفیاب میشود.
قبل از دستگیری مرحوم دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه دکتر مصدق چندی باغ سعادتآباد را تحت نظر مأمورین قرار داده بود سید ضیاء سه مرتبه ازدواج نموده است از خانم دومی دارای اولادی شد که طفل و مادرش هنگام وضع حمل فوت شدند و در باغ سعادتآباد مدفون میباشند فعلاً یک زن در قزوین دارد که در هفته دو سه روز وقت خود را در قزوین میگذراند چون در آنجا دارای علاقه ملکی است و خانم اولی وی هنوز در قید حیات است در سعادتآباد زندگی مینماید نامبرده اکنون نیز جلسات خصوصی دارد که اغلب در سعادتآباد هفتهای یکبار برقرار است و با چای نعنا و گاهی شبدر که از مختصات وی شده از حضار پذیرایی میشود.
توضیحات سند:
1- بعد از استعفای مصدق از نخستوزیری در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ مجلس شورای ملی در جلسهای که با شتاب تشکیل شده بود و بدون رسیدن به حدنصاب رأی تمیل به قوام داد و وی همان روز از جانب شاه به نخستوزیری منصوب شد وی پس از انتصاب به نخستوزیری با این امید که سیمای اطمینان بخشی از خود نشان دهد وعده داد که مسئله نفت را حل کند. نظم و امنیت را برقرار سازد و سیاست را از دیانت جدا کند. قوام بدون پشتیبانی صریح شاه و با حضور مجلس نمیتوانست امیدوار باشد که گفتارش را با کردار توأم کند. بدین سان انحلال مجلس ضروریتر شده بود و قوام با وجود مجلس موقعیت خود را عملاً معلق و متزلزل میدید و این امر سردرگمی و اغتشاش و فقدان فعالیتهای هم آهنگ در میان اطرافیانش را تشدید میکرد.
اما شاه در پشتیبانی از قوام کوتاهی کرد، او تنها در صورتی از قوام حمایت میکرد که قوام موفق شود و موقعیت خود را مستحکم کند و با هواداران مصدق مقابله نماید. اما چنین کاری بدون پشتیبانی قبلی و صریح شاه به هیچ وجه ممکن نبود. قوام به ابتکار خودش و بدون جلب نظر شاه محرمانه دستور بازداشت آیتالله کاشانی که نقش قاطعی در برانگیختن احساسات مردم علیه او را داشت صادر کرد ولی وقتی رادیو بی. بی. سی در ۲۸ تیر خبر آن را قبل از روزی که قرار بود نقشه اجرا شود منتشر ساخت این اقدام عقیم ماند و بدینسان برای توام بسیار دشوارتر شد که به اقدامی علیه کاشانی دست یازد.
در حالی که این شکست قوام را دچار ناامیدی ساخته بود، کاشانی جرأت یافت و از ارتش خواست که از دولت اطاعت نکند و جبهه ملی قوام را دست نشانده انگلستان نامید و او را متهم کرد که قصد دارد رژیم ارتجاعی و سلطه خارجی را بازگرداند. فعالیتهای طرفداران مصدق برای برکناری قوام در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به اوج خود رسید روزی که بیشک نقطه عطفی در تاریخ ایران به شمار میرفت. در پاسخ به دعوت نمایندگان وفادار به مصدق مردم به خیابانها ریختند. اعتصابها، تظاهرات، شورشها و درگیریهای خونین که با نیروهای پلیس و ارتش صورت گرفت تلفات سنگینی بر جای گذاشت.
منبع:
کتاب
سیدضیاءالدین طباطبایی صفحه 354