تاریخ سند: 19 خرداد 1342
موضوع : وقایع اخیر تهران و شهرستانها
متن سند:
شماره : 890/ بخش 312 تاریخ : 19 /3 /42
موضوع : وقایع اخیر تهران و شهرستانها
با آمدن دنیس رایت1 سفیرکبیر انگلیس در تهران محافل مطلع سیاسى تهران پیش بینى مینمودند که حوادثى در ایران در شرف تکوین است زیرا مشارالیه از کارشناسان معروف وزارتخانه انگلیس در ایجاد اغتشاشات و تغییر حکومتها در خاورمیانه است و چون دنیس رایت روى سوابق گذشته خود هنگام زمامدارى مصدق مخالفت خود را با دستگاه سلطنت ایران و شاهنشاه با مقامات رسانیده بود لذا محافل سیاسى ایران انتظار حوادثى علیه مقام شامخ سلطنت و تضعیف دربار شاهنشاهى را در ایران داشتهاند و تضاد سیاسى آمریکا و انگلیس در ایران نیز بیش از پیش باین پیش بینى محافل سیاسى جامه تحقق بپوشاند بالاخص اینکه تا حدى-مسلم گردیده بود که شاهنشاه براى اصلاح وضع اقتصادى ـ اجتماعى و سیاسى کشور تصمیم قاطعى بر ریشه کن کردن عوامل فساد و عقب ماندگى کشور در نیم قرن گذشته گرفتهاند و در نتیجه این عوامل که در درجه اول روحانیون و آخوندهاى وابسته بسیاستهاى خارجى (انگلیس) و مالکین بزرگ و متنفذ بودهاند در مقابل شاهنشاه قرار گرفته که بدوا با اجراى لایحه اصلاحات ارضى مالکین متنفذ و بزرگ را بزانو در آوردند و سپس روحانیون و آخوندهاى موثر که با طبقه اول همبستگى مادى داشته و از قبال آنان زندگى مرفه و بدون تلاشى را براى خود ترتیب داده بودند مورد توجه قرار گرفتند و در نتیجه این دو عامل بزرگ و
توضیحات سند:
1ـ دنیس آرتور هپاورت رایت در سال 1911 در شهر کوچک کینگستن (کنار رود تایمز) در انگلستان به دنیا آمد و در سال 1932 تحصیلات دانشگاهى-خود را با دریافت دانشنامه لیسانس تاریخ از کالج سنت رادمند هال دانشگاه آکسفورد به پایان رسانید. چند سال در رشته تبلیغات تجارتى فعالیت کرد و سپس در سال 1939 به خدمت وزارت خارجه بریتانیایى در آمد و در همان سال با آیونا کریگ ازدواج کرد. در طول خدمت خود به عنوان یک دیپلمات بریتانیاى نمایندگى کشورش را در رومانى، ترکیه، یوگسلاوى، آمریکا، ایران و اتیوپى بر عهده داشت. دنیس رایت دوبار در ایران خدمت کرد، بار اول در سال 1953م /1332 ش که پس از سقوط دولت دکتر مصدق براى بازگشایى سفارت بریتانیا به تهران آمد و بار دوم در سال-1963 با عنوان سفیرکبیر. این بار اقامتش در ایران تا سال 1971 طول کشید و با پایان گرفتن این مأموریت از خدمت وزارت خارجه نیز بازنشسته-شد. دنیس رایت در سال 1961 شوالیه صلیب بزرگ نشان سنت مایکل و سنت جورج شد و به اشرافیت رسید. از زمان بازنشستگى خود به این طرف عضو هیئت مدیره چند موسسه و بانک بوده است، از جمله انجمن ایرانشناسى بریتانیا و کالج سنت آنتونى دانشگاه آکسفورد که مرکزى براى مطالعات خاورمیانه دارد.
پیوسته بیکدیگر متحدا براى مقابله با اصلاحات عمیق شاهنشاه دست بتحریک افکار عمومى و مقدسین و حتى عشایر ایلات وابسته بخود زدند. محافل سیاسى مذکور معتقدند چون از یک قرن گذشته مالکین بزرگ و روحانیون معروف همیشه مهرههاى کوبنده و موثر شطرنج سیاسى دولت انگلستان را در کشورهاى اسلامى و خاورمیانه تشکیل میداده و دستورات و اوامر آنها را در شئون اجتماعى ـ مذهبى سیاسى و اقتصادى کشور بمورد اجراء گذارده و باین طریق منافع امپراطورى انگلستان را تأمین مینمودهاند این اقدامات اصلاحى شاهنشاه در درجه اول زنگ خطرى براى نفوذ سیاسى دولت انگلستان محسوب میگردید و در نتیجه براى حفظ منافع خود در ایران اقدام بمیدان آوردن مهرههاى قدیمى خود (ملاکین بزرگ ـ سران عشایر و ایلات فارس و روحانیون معروف) نمودند و بطوریکه مشاهده گردید هر یک از این مهره را بنحوى در صحنه مبارزات وارد شده و مشکلاتى ایجاد کردند ولى بیدارى و هوشیارى شاهنشاه و مراقبت دستگاههاى انتظامى مانع به-ثمر رسیدن عملیات خرابکارانه آنان گردید و علت نیز عدم هم آهنگى کامل بین آنان و هم چنین فقدان فرمانده بصیر و مطلع بامور سیاسى کشور بود و دولت انگلیس با اعزام دنیس رایت ستاد فرماندهى خود را در خاورمیانه تقویت نمودند و مشارالیه نیز با استفاده از تجربیات و آشنائى با عوامل سیاسى کشورهاى عربى و ایران توازنى و همآهنگى کاملى در مبارزات کشورهاى عربى علیه ایران و عواملى که در ایران بودهاند بوجود آورد و نتیجه آن شد که آیتاله حکیم ضمن مذاکره با عبدالناصر و ارتباط با روحانیون ایران زمینه یک انقلاب خونین و مسلحانه را درایران با همکارى عدهاى از افسران وامراى سابق ارتش که از دستگاه رانده شده
بودند از قبیل تیمسار بختیار ـ سرلشگر فولادوند فراهم مینمودند و حتى قرار بر مسلح نمودن متعصبین مذهبى کوچه و خیابانها بوده و عشایر فارس نیز از این دستورات مستثناء نبوده و آنها نیز بموقع خود نقش موثرى را براى حمله بشهرستان فارس و خلع سلاح پاسگاهها و پشتیبانى از انقلابیون داخل شهر داشتهاند و بطور کلى زمینه یک انقلاب دامنهدار در چندین شهرستان مهم کشور از قبیل شیراز ـ قم ـ مشهد ـ تبریز ـ تهران ـ خوزستان و چند شهرستان مهم دیگر فراهم میشده تا در یک روز معین که گفته میشود 27 یا 28 خرداد بوده وارد عمل گردند و انقلابى خونین براه اندازند و تیمسار بختیار نیز با تماس مذاکره با دوستان ارتشى شاغل و بازنشسته مورد اعتماد خود آماده عزیمت بایران بوده است و حتى براى این منظور بعنوان زیارت در ایام محرم در کربلا بود و فعلاً نیز در بغداد بسر میبرد.
محافل سیاسى مذکور معتقدند قصد از این انقلاب از هم گسیختن رشتههاى ارتباطى و فرماندهى کل ارتش در سراسر ایران و عصیان بعضى از فرماندهان ارتش در شهرستانها علیه حکومت مرکزى بوده تا باین طریق شاهنشاه را در مقابل یک عمل انجام شده و وضع مغشوش و بى سر و سامانى قرار دهند و در نتیجه همانطوریکه در این قبیل مواقع متداول بوده فرماندارى یک فرد نظامى و مقتدر ضرورى تشخیص داده شود و تیمسار سپهبد بختیار با همکارى عوامل خود در ایران و توصیه اطرافیان شاهنشاه براى بدست گرفتن زمام امور کشور و سرکوبى انقلابیون در سراسر کشور بتهران احضارگرددو مشارالیه
نیز بلافاصله با معرفى کابینه نظامى و بازگرداندن چند نفر از امراى ارتش که مورد حمایت و احترام اکثریت ارتشیان هستند از جمله تیمسار ارتشبد هدایت ـ سرلشگر ضرغام و امثال آنان در درجه اول افکار فرماندهان موثر ارتش را بنفع خود جلب نموده و سپس با گماردن اشخاص وجیهالمله در راس امور کشورى افکار عمومى مردم را نیز بنفع خود تغییر دهد و پس از چند روز کنترل اوضاع داخلى را با همکارى روحانیون و مالکین بزرگ در ید اختیار خود گیرد و در این ضمن با کسب قدرت کافى شاهنشاه و درباریان را تحت سلطه خود قرار داده و در صورت لزوم نیز براى تشکیل شوراى سلطنت و یا محدودیت اختیارات شاهنشاه لوایحى تنظیم و بلافاصله نیز با شروع انتخابات حاکم مطلق العنان گردد. ولى قبل از اجراى این نقشه بر اثر مراقبت دستگاههاى انتظامى و افشاى قسمتى از عملیات روحانیون و ارتباط آنان با کشورهاى عربى مجددا شاهنشاه با استفاده از نیروى ابتکار و تجربیات خود بدوا من غیر مستقیم روحانیون را در انتقاد از-دستگاهها و شاهنشاه در ایام محرم در مساجد آزاد گذارد و حتى المقدور مخالفت شدید روحانیون را با-اقدامات اصلاحى شاهنشاه از پرده خارج و در معرض افکار عمومى و جهانیان قرار دادند و سپس با طرح-نقشه قبلى ضمن بازداشت آیتاله خمینى و تهییج روحانیون در روز تاسوعا و عاشورا با استفاده از کارگردانى چند نفر از دستهسازان بزرگ از قبیل طیب حاج رضائى ـ حسین رمضان یخى و حسین آقا مهدى اجتماعى بطرفدارى از خمینى و روحانیون در تهران و شهرستانها براه انداخته و در خیابانها بگردش در آوردند و بطوریکه مشاهده گردیده روز تاسوعا و عاشورا در تمام مدتى که دستجات ظاهرا بطرفدارى روحانیون با حمل عکسهاى آیتاله خمینى در تهران براه افتاده بودند اصولاً مامورین انتظامى وارد عمل نگردیدند و این دستجات بتدریج در مسیر خود افراد عادى و تهییج شده را بطرفدارى روحانیون وارد اجتماع خود نموده و اجتماعى عظیم ترتیب داد که اینکه بدوا از مسجد حاج ابوالفتح با یک جمعیت 400 نفرى خارج و پس از طى خیابانهاى تهران و رسیدن بمیدان 24 اسفند و خیابان سپه جمعیت بالغ بر 12 هزار نفر گردید و باین ترتیب روحانیون قبل از اجراى نقشه خود ظاهرا در مقابل یک چنین جمعیت عظیمى از طرفداران خود قرار گرفته و در منابر و مساجد برجزخوانى پرداختند و مردم را تحریک بهم آهنگى با این جنبش مذهبى نمودند و روز سه شنبه بعد از عاشورا یز همین دستجات از طرف مقامات دولتى مامور حرکت در شهر و تخریب و آتش سوزى و انجام عملیات باصطلاح غیر انسانى گردیدند و در مدتیکه این دستجات در تهران و نظایر آنها در شهرستانها مشغول خرابکارى بودند ظاهرا مامورین انتظامى غافلگیر شده و تا عصر روز سه شنبه وارد عملیات نگردیدند و عدهاى از مردم و متعصبین و روحانیون و طلاب و بازاریها نیز کورکورانه وارد عملیات شده و صحنه عملیات کاملاً رنگ خرابکارى از طرف روحانیون را بخود گرفت و عصر روز سهشنبه با اعلام حکومت نظامى و تشریح خرابکارى روحانیون را در رادیو و جراید و بزرگ جلوه دادن آن و سپس بازداشت روحانیون بزرگ در تهران و شهرستانها و سایر محرکین و کارگردانان اصلى که ممکن بود در اجراى طرح آینده روحانیون و سفارت انگلیس نقش موثرى را داشته باشند توطئه را در جنین خفه کردند و این نقش ماهرانه شاهنشاه ودستگاههاى انتظامى کشور را از یک انقلاب خونین حتمى و خطرناک رهائى بخشید.
در پرونده تظاهرات 15 خرداد بایگانى شود. شهابى
ملاحظه شد. ثابتى دفتر بولتن بخش 332
منبع:
کتاب
قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 3 صفحه 109