صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: هدایت‌الله فهیمی

تاریخ سند: 11 دی 1356


موضوع: هدایت‌الله فهیمی


متن سند:

از: 2 ﻫ ب تاریخ : 11 /10 /2536[]
به: 2ﻫ 1و 312 شماره‌: 2046 /2 ﻫ ب
موضوع: هدایت‌الله فهیمی
1011
تا ساعت 1330 28 /9 /36 نشستی با فهیمی واعظ داشتیم نشست با او یک وقفه دو ساعته داشت که از ما جدا شد و برای ادامه‌ منبر آستانه1 رفته و از آنجا بار دیگر به جمع ما پیوست بعد از یک هفته فاصله این یک نشست طولانی بود که فرصت کافی برای بحث و گفتگو و اطلاع از احوالات شیخ به وجود آورده بود غروب سه‌شنبه از ساری، از مجلس عزاداری استانداری برگشته و یکسره به نزد ما آمده بود قبلاً معاون استانداری ساری تلفنی از او برای منبر دعوت کرده بود شیخ در جواب گفت: که باید آقای استاندار شخصاً از من دعوت کند و شرطش هم اینست که خودشان در مجلس عزا حضور یابند آقای استاندار به شیخ تلفن کرد و از او دعوت نمود شیخ با مقداری ناز و کرشمه دعوت را پذیرفت و به ساری رفت و چون آقای استاندار که به قول معاونش که پیام‌آور آقای استاندار برای شیخ بود به علّت مشغله نتوانست در مجلس شرکت نمایند و نیز به واسطه عدم شرکت مدیران کل و رجال دولتی شیخ از رفتن به منبر امتناع و به بابل مراجعت کرده ناگفته نماند که ازجمله شرایط شیخ از یک ساعت ونیم منبر آزاد بود و در ازایش دو هزار تومان، از طرف استانداری پذیرفته شده بود برای منبر آستانه که چندین [نفر] از اعضاء امناء از او دعوت کرده بودند یادشده مطالبه‌ دو هزار تومان حق منبر و عدم مداخله در مطالب منبر کرد و برای دو هزار تومان به رئیس اوقاف بابل تلفن زد و از او تعهد گرفت.
نظریه‌ شنبه: مطالب فوق را شیخ فهیمی شخصاً برای شنبه بیان داشت. شنبه سالهاست که با شیخ دوست است و در تماس نزدیک می‌باشد او همیشه درموضع مخالف شاهنشاه دشمن خاندان جلیل سلطنت و دستگاه حاکمه مملکتی بود اما این بار او را در این جبهه در وضعیتی دیدم که بیش از پیش قابل توجه است. خود را برای منبر ساری خوب مجهز و آماده کرده بود و موضوع صحبت را (قیام حسینی) انتخاب نموده بود و سعی داشت که صحبت‌ها را به‌خصوص در حضور آقای استاندار و رجال دولتی بیان دارد که به قول خودش نیآمدند و مجلس را مناسب حرف‌های خود ندیدند (البته به امروز عاشورا موکول شدکه قبلاً به او تلفنی اطلاع بدهند که آیت‌الله امامی2 از ساری تلفنی از او خواست به ساری عزیمت نمود) شروع کرده است از لحاظ تئوری خود را مجهز کردن و مطالعه در منابع و آثاری نظیر (شهیدان) دکتر شریعتی که سراسر کینه و عناد نسبت به خاندان جلیل سلطنت است از وعاظ و گویندگان مخالف به دستش رسید. یکی از آنها نواری است از منبر دکتر روحانی3 در مجلس ختم پسر خمینی در مسجد ارک تهران و نواری است از مهندس ‌بازرگان درباره‌ منبر (قیام حسینی) برای قیام حسینی دو جنبه قائل است. جنبه خون و جنبه پیام و یا به قول اهل منبر (حسینی و زینبی) و شریعتی نتیجه می‌گیرد هر مسئول یا رهبری اگر واجد یکی از دو جنبه نباشد جنبه یزیدی است اینها استخوان‌بندی منبر (قیام حسینی) شیخ فهیمی بوده [است] شنبه با او راجع به این جنبه‌ها بحث زیادی داشت و خلاصه قبول کرده بود که از نتیجه‌گیری‌ها و قیام‌های کنایه‌آمیز آن صرفنظر کند البته در منبر امامزاده قاسم به‌گونه‌ای از دکتر شریعتی نام برده و از او تقدیس کرده از گوشه وکنار و لابه‌لای مباحث دیشب او را در اوضاع و احوال دیگر یافتم که به‌طور هدایت شده درکار تجهیز خود است. از لحاظ تئوری و با منابعی درتماس ضمن صحبت‌هایش اظهار داشت که آقای حجتی سلام زیادی فرستاد، تا عاشورا در دماوند است و بعد از عاشورا به بابل می‌آید آنچه که از تماس با منابع تا حالا اطلاع حاصل گردید ارتباط او با حجتی کرمانی است.
نظریه‌ یکشنبه: باتوجه به همکاری‌های همکار صحت خبر مورد تایید است.
نظریه‌ دوشنبه: نظریه‌ یکشنبه مورد تایید است.
فهیمی و حجتی کرمانی از نظر فکری در یک مسیر شنا می‌کنند و حجتی کرمانی در واقع تقویت‌کننده فهیمی در بابل می‌باشد ضمناً مسئله‌ دعوت شیخ فهیمی به ساری وسیله آقای استاندار چنانچه صحت داشته باشد خودداری وی از نرفتن به منبر محل تأمّل و بررسی است.
در ساعت 7 روز11 /10 /36 به بخش 312 واصل گردید. آقای مرعشی بهره‌برداری شود. 17 /10 /36

توضیحات سند:

1. بقعه امامزاده قاسم(ع) مشهور به بقعه آستانه یا کلاج مشهد، که در مرکز شهر بابل قرار دارد به روایتی مدفن یکی از نوادگان امام محمّد تقی (ع) می‌باشد. در رساله آستانه‌های مازندران نسبت این بزرگوار امامزاده قاسم بن امام الهمام امام محمّد تقی علیه التحیۀ والثناء نام برده شده است‌. به گفته محدث قمی، قاسم بن موسی بن جعفر (ع) سیدی جلیل‌القدر بوده و قبر او زیارتگاه عامه مردم است و علماء و اخیار به زیارت او عنایتی دارند و سید بن طاووس ترغیب به زیارت او نموده است. امامزاده قاسم را از نوادگان امام هفتم نیز معرفی کرده‌اند و در تعدادی از کتابها از بقعه امامزاده قاسم به عنوان محل محل دفن فرزند امام هفتم یعنی قاسم و برادرش حمزه نام برده شده است. برخی هم امامزاده قاسم را ازنوادگان پنجم (واسطه پنجم) امام محمّد تقی (ع) می‌دانند که در آب‌بندان‌های حوالی آستانه فعلی درگذشت و در همآنجا به خاک سپرده شد. در بقعه امامزاده قاسم در صندوق داخل ضریح در حاشیه آن صاحب امامزاده را «امامزاده معصوم» ذکر می‌کند و از اسم پدر و نسب او خبری نیست‌. آستانه امامزاده قاسم از گذشته‌های دور تا کنون از اماکن مقدس و مورد احترام مردم بوده و هست و در ایام سوگواری ماه محرم بویژه در روز‌های تاسوعا و عاشورا مرکز مهّم عزاداری و سوگواری و دسته‌های سینه‌زنی و هیئت‌های عزاداری محلات مردم بابل است. بابل سرزمین طلای سبز ،صمد صالح طبری(تهران: فکر روز ،1378) صص 193 ـ 196
2. شیخ مرتضی امامی تلارمی فرزند محمّد در سال 1283 ش در ساری به دنیا آمد. وی از جمله روحانیون معمّری بود که در برخی موارد با نامه‌نگاری و تماس‌هائی که با مسئولین استانی داشت، از دربار تقاضای کمک می‌نمود و این درحالی بود که در سال 1357ش، که انقلاب اسلامی در سراسر ایران فراگیر شده بود،‌. مدیرکل اوقاف مازندران در تاریخ 18 /4 /57 طی صحبتی با رئیس ساواک استان اظهار داشت که امامی فردی ثابت احوال نیست و در چند ماهه اخیر گاهی اوقات از وی مطالب خلافی شنیده، لیکن اخیراً به دفعات اظهار همبستگی و هماهنگی با دستگاهها و ساواک نموده است.
درهمین تاریخ (18 /4 /57) امامی طیّ تماس با ساواک مازندران، ضمن اظهار همبستگی با رژیم پهلوی، گفت : « همیشه شاهنشاه فرموده‌اند از کسانی که درباره‌ من مرتکب اشتباه شده، من برای رفاه آنها از حق خود می‌گذرم لذا تقاضا داشت در مورد پنج نفر از مبارزین تبعیدی گرگان نظیر آیت‌الله نورمفیدی، حبیب اله طاهری، علی‌اصغر معصومی، سیدمحمد رئیسی و مرتضی ناظم‌زاده زمرّدی تجدیدنظر و مورد عفو قرار گیرند. چون متنبه شده‌اند این تقاضای همه روحانیون مازندران است زیرا با نزدیک شدن ایام ماه مبارک رمضان مناسب است که آنها در کنار خانواده خود بوده و به دعاگویی ذات مبارک شاهانه مشغول شوند.»
به همین علت بود که با وجود سازشی که در رفتار و گفتار او مشاهده می‌شد، در تاریخ 18 /7/ 57 در مکالمه با فردی ناشناس، در جواب این‌که اوضاع چه خواهد شد، ‌گفت: «مردی[منظور شاه و در اصطلاح مازندرانی یعنی مرد بزرگ] باید برود.» و در دو ماه بعد نیز در تاریخ 7 /9 /57 ساواک مرکز طیّ گزارشی در مورد وی نوشت: «مشارالیه اخیراً دو نوع اعلامیه فتوکپی شده که در آن به رژیم و مأمورین حملات شدیدی ‌شده در اختیار بعضی از افراد مورد اعتماد خود قرار داده و همچنین اظهار نمود که در مسافرت اخیرش به بغداد با خمینی ملاقات داشته و اضافه نمود که آیت‌الله خمینی در قلب مردم ایران و عراق جای دارد و بالاخره پیروز می‌شود.» اسناد ساواک‌. پرونده انفرادی
3. حجت‌الاسلام حسن روحانى، فرزند اسدالله‌ در سال 1328 ﻫ ش در سرخه سمنان متولد شد. وی تحصیلاتش را ابتدا در مدرسه علمیه صادقیه در سمنان آغاز کرد و در سال 1340 وارد حوزه علمیه قم شد. اساتید ایشان عبارت بودند از: سید محمد محقق داماد، شیخ مرتضی حائری، آیت‌الله العظمی گلپایگانی، آیت‌الله العظمی لنکرانی، آیت‌الله سلطانی، شهید آیت‌الله بهشتی، استاد مرتضی مطهری و شیخ محمد شاه‌آبادی. وى هم زمان با تحصیلات حوزوی در سال 1351 کارشناسى رشته حقوق قضایى را از دانشگاه تهران گرفت و براى ادامه تحصیل به لندن رفت و در رشته جامعه‌شناسى به اخذ درجه دکترا نائل آمد. دکتر روحانى مبارزات خود را علیه رژیم شاه از سال 1342 و آغاز نهضت امام خمینى (ره) با سخنرانى و افشاگرى آغاز کرد. سخنرانى ایشان در روز 8 /8 /1356 از نظر ساواک بسیار مهم تلقى شد و در گزارش‌های خود به کرات به آن اشاره کرد. پس از پیروزى انقلاب دکتر روحانى نماینده امام خمینى (ره) در اداره سیاسى عقیدتى ستاد مشترک ارتش بود و سپس به نمایندگى از سوى مردم به مجلس شوراى اسلامى راه یافت و رئیس کمیسیون دفاع بود. وى عضو شوراى مرکزى روحانیت مبارز تهران است. دکتر حسن روحانی در انتخابات سال 1392 دو دورۀ پی‌درپی به ریاست جمهوری ایران انتخاب شد.


منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران (بابل)، جلد 1 صفحه 69


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.