صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : اصغر صابری واعظ

تاریخ سند: 29 تیر 1357


موضوع : اصغر صابری واعظ


متن سند:

شماره : 224- 17- 56 تاریخ : 29 /4 /2537[] 0429
از : شهربانی استان یزد
به : ریاست سازمان اطلاعات و امنیت استان یزد
موضوع : اصغر صابری واعظ
پیرو 224-17-56- 27 /4 /2537

از ساعت 2200 روز 27 /4 /2537 آقای اصغر صابری واعظ در حسینیه ملافرج اله با حضور حدود 1500 نفر منبر رفته و ضمن سخنرانی که به طور کلی انتقاد از کسانی بوده که دولت را تشکیل می‌دهند از ادارات دارائی، شهرداری، ژاندارمری و شهربانی آشکارا و با لحن زننده ایراد گرفته و بیان داشته است در زمان قدیم می‌گفتند دزدها در سر گردنه‌ها به مسافرین حمله می‌کردند و اموال آنان را به غارت می‌بردند حالا که بدتر است این اداره ژاندارمری خودش دزدگاه شده. اداره دارائی همه‌اش دزدی است. آن از وضع شهرداری، آمده‌اند در تهران بهشت زهرا و در قم بهشت معصومه ساخته‌اند ولی آقا این برای آن است که از مرده‌ها هم مالیات می‌گیرند، از مرده هم رشوه می‌گیرند. هر مقبره 20 هزارتومان، در دین اسلام این کارها هست. حکومت فعلی همه‌اش حرف است دست عمل هیچ نیست، فقط با حرف سر مردم را گرم کرده اند، آقا دارند نفت تو را می‌خورند. ذغال سنگ تو را می‌خورند. آقا دارند تو سرت می‌زنند، داریم به تمدن بزرگ می‌رسیم، وارد دروازه تمدن بزرگ شدیم، بله نعل خرت را هم از آمریکا می‌آورند. نان، نان ماشینی است، دیگر آبگوشت نمی‌خواهی، با نان ماشینی که نمی‌شود آبگوشت خورد. بابا ما گوشت نداریم، همه‌اش گوشت یخ زده است. حالا دیدی توسری خور شده‌ای. اینها که حکومت می‌کنند معلوم نیست پدر ومادرشان کیست زیرا اگر پدر و مادر داشتند حاضر نمی‌شدند بی‌گناهی که حقش را می‌خواهد، خونش را بریزند. چرا مهندس از 20 هزارتومان حقوقش و از تحصیلات دانشگاهی و دبیرستان خودش چشم می‌پوشد و سلول را ترجیح می‌دهد، زیرا بیدار است و می‌بیند که مردم خواب هستند و چه بر آنها می‌گذرد. بله آقا عینک میکروسکپی دین را بزن ببین مملکت را به فحشاء کشانده‌اند. بله فحشاخانه رسمی درست کرده‌اند. وضعی درست کرده‌اند که جوان‌ها نتوانند ازدواج کنند و سند علنی داده‌اند که جوان‌ها به آنجا بروند. بله دانشجوئی که سلول را ترجیح می‌دهد و آقائی که می‌بیند در مغازه‌اش را اگر گل بگیرند و دیگر باز نکنند می‌گوید شما مغازه مرا می‌توانید بگیرید اموال مغازه را می‌توانید ببرید ولی دین مرا نمی‌توانید از من بگیرید. فکر و عقیده مرا نمی‌توانید بگیرید، بله اینها بر مملکت حکومت می‌کنند مثل شاه سلطان حسین دم از دین می‌زنند، به مشهد می‌روند ولی هیچ کس ندیده که آقا دو رکعت نماز بخواند. آن یکی با پاهای لخت به مشهد می‌رود تظاهر به دین، مردم دارند از گرسنگی می‌میرند همه چیز آمریکائی شده. در زمان فرعون وقتی فرعون وارد مصر شد یک الاغ خربزه ریخت زمین، دید مردم دارند جمع می‌کنند. یک خربزه هم به آنها داد ولی تو سرشان زد، دید هیچ نمی‌گویند مشغول هستند. آنقدر زد تا مردند. حالا هم همین است. مردم به اشتباه می‌گویند هرجا که باشیم خدا روزی رسان است و هرکاری را به خدا واگذار می‌کنند.‌ای بیچاره حرکت کن، حقت را بگیر،‌ای تنبل چقدر گرسنگی بخوری و حقت را بخورند. اسلام ما هم شده فرنگی، حزب مال خودش، مملکت مال خودش، دین هم مال خودش. دین فرنگی،‌ای آقای معاویه اگر مردم تو را بخواهند چرا دیگر با اسکورت بیرون می‌روی. اگر نمی‌توانی یک دفعه بگو نمی‌توانم مردم را راحت کن. درود بر فرخی یزدی، شعری دارد که می‌خوانم (شعر را می‌خواند) که جشن و عزا برای ما یکی است زیرا در عروسی و عزا هر دو گوسفند می‌کشند.1 برای ما هم چنین است.
ارزیابی . اظهار مطالب فوق توسط نامبرده بالا صحت دارد.
نظریه . ادامه تحریک مردم توسط واعظ موصوف که هر روز سخنانش حاد تر و تحریک کننده‌تر می‌شود به مصلحت نمی‌باشد و احتمال وقوع پیش آمد سوئی را در بر خواهد داشت.
قبلاً تلفنی مراتب به مرکز گزارش شد و طبق اوامر صادره اقدام شده است. بایگانی شود. 1 /5‌ /37

توضیحات سند:

___
1. فرخی یزدی غزلی دارد که یک بیت آن، چنین است:
« عید و ماتم، پیشِ ما باشد یکی، چون برّه را روزگارِ عید و ماتم، هر دو قربانی کنند.»

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 3 صفحه 409


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.