تاریخ سند: 24 خرداد 1347
متن سند:
بسمه تعالی شأنه
حضور مبارک بزرگ رهبر روحانی دانشمند معظم و استاد محترم گرداننده
غرب ایران پدر روحانیم حضرت حجه الاسلام والمسلمین آیت الله فی الارضین
جناب مستطاب آقای خیرالحاج شیخ مهدی قاضی اطال اله عمره و دامت برکاته
از راهی دور ولی با قلبی نزدیک و در جوار ثامن الائمه و الحجج حضرت علی بن
موسی الرضا (ع) با نهایت ادب و در کمال تواضع و فروتنی به پیشگاه آن وجود
مقدس اظهار ارادت کرده سلام عرض می کنم و درود و تحیت تقدیم می نمایم
ازحضرت امام رضا هشتمین رهبر جهان بشریت که در پناه مقدسشان بسر
می بردم می طلبم تا بر توفیقات عالیه شما بیافزاید و طول عمر از خد برای شما
بخواهد برای اینکه هر چه بیشتر بتوانید صفحه تیره و تاریک غرب ایران یعنی
استان لرستان را با نور به غایت درخشان خود منور و متجلی سازید.
و از هرگونه
ضلالت و همراهی و سقوط نجات بخشید و آنها را بسوی کمال و سعادت ابدی
سوق دهید تا از انحطاط دین وجود فکری خلاص شوند آمین یا رب العالمین
خدمت و ذیشرافت فاضل محترم آقازاده مکرم به ذکر عرض سلام مفتخر
می شوم و موفقیت ایشان را در راه هدف مقدس مکتب امام جعفر صادق (ع) از
ثامن الائمۀ طالبم و شدیدا از شما خواهش می کنم که هر چه بیشتر ایشان را
تشویق فرمایید تا تحت تأثیر محیط و تلقینات اقوام و دوستان واقع نشود و از این
تحصیل بسیار مهم دینی مأیوس و محروم و دلسردش نکنند و من چون در موقع
خداحافظی بی نهایت مجذوب
سجایای اخلاقی و معنوی شما بودم متأسفانه متوجه نبودم به آقا محمد عزیزم
دست بدهم و با ایشان هم خداحافظی کنم.
لذا بدینوسیله سر تعظیم در مقابل ایشان فرود می آورم و از دور دست شریفشان
را فشار می دهم و صمیمانه نسبت به ایشان اظهار علاقه و ارادت می کنم زیرا
محمد جان آئینه تمام نمای شما است و حقیر در این مدت تحصیلم در خرم آباد
جدا با ایشان انس صمیمی و برادرانه گرفته ام و تا ابدالدهی این موجود مستعد و
زیرک و بزرگ زاده را فراموش نخواهم کرد و نهایت افتخار را دارم که با آقازاده
حضرت مستطاب عالی مدتی هم مباحثه بوده ام سخت التماس می کنم این چند
جمله ای را که به عنوان یک نامه ناچیز به خدمت ایشان معروض داشته ام
مرحمت کنید بخواند تا دریای طوفانی عواطف و احساساتم آرامش پیدا کند
البته جویای حال این حقیر هستید بحمداله سلامتی حاصل است و به دعاگویی
شما اشتغال دارم برای اطاعت امر مطاع جنابعالی و شدت علاقه خودم بلافاصله
تا به مشهد مقدس با سلامتی رسیدم بعد از اتمام یک شب به خدمت دانشمند
محترم آقای حاج شیخ میرزاعلی مشکینی مشرف شدم اظهار علاقه و ارادت و
سلام شما را به ایشان رساندم و به جای شما خیلی خواهش و تمنا نمودم که اقلاً
ده روزی به خرم آباد تشریف بیاورند ولی باکمال تأسف ایشان آمدن به خرم آباد
حتی برای ده روز هم مشکل می دانند اما بنده چون شما را شخص با درایت و لب
و تدبیر و عقل و خرد می دانم مطمئنم می توانید ایشان را به عنوان دعوت موقت به
خرم آباد بکشانید اگر بیایند شاید بشود که بمانند یا کاری کنند که حاج شیخ علی
پناه
پناه[اشتهاردی] آنجا بمانند ولی این احتمال، احتمال بسیار ضعیف و خفیفی
است که آقای مشکینی خرم آباد بیایند و بمانند چون که ایشان می داند خرم آباد
روی هم رفته از استاد و شاگرد مجموعا صد نفرند ولی در اینجا گذشته از اینکه
مورد علاقه آیت الله میلانی و جوانان و بازاریها و مخصوصا اردبیلی های مقیم
مشهد هستند سیل طلاب و فضلا به ایشان رجوع می کنند و حتی نمی گذارند به
قم برود چون ایشان خیلی به حوزه قم علاقمند هستند و گاهی تعجب می کند که
چرا حاج شیخ علی پناه از حوزه مقدسه قم به خرم آباد آمده اند از این رو بنده با
دید کم خود بسیار مشکل و محال می دانم که تشریف بیاورند آنجا برای ماندن
بنده با اینکه وجود ایشان در اینجا برایم بسیار مفید و لازم است از نظر تحصیلی و
معنوی اما حسب الامر شما از ایشان خیلی التماس می کنم شاید انشاءاله تشریف
بیاورند.
از اینکه وقت پر قیمت شما را خیلی گرفتم معذرت می خواهم و انتظار دارم
با جواب نامه ناچیز بیشتر مفتخرم فرمایید.
مشهدالمقدس الاحقر محمد میرهاشمی
24 /3 /47
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی علیاکبر فیض مشکینی به روایت اسناد ساواک صفحه 107