تاریخ سند: 27 تیر 1344
متن سند:
بسم اللّه تعالی شأنه
جناب ماجد محترم آقای حاج محمود آقا دام بقاه:
السلام علیکم ـ امید است خدای تعالی موجبات آسایش روحی و معنوی و
سعادتمندی برای جنابعالی و همه امت اسلامی فراهم آورد، و این کشور مذهبی
را در پناه حضرت امام عصر ارواحنا فداه قرار دهد.
هدف روحانیت همچنان که
در اولین بیانیه موقع ورودم به تهران منتشر شد چهار اصل است و اینک به عبارت
ساده و مختصر می نویسم:
(1) در این مملکت مذهبی قانونی بر خلاف قوانین اسلامی مجری نشود.
(2) این مملکت هیچگاهی در استعمار اجنبی نباشد.
(3) اولیای امور با ایمان و دلسوز مملکت باشند.
(4) ملت به حقوق خود برسد و از منابع ثروت در جهات اقتصادی بهره مند گردد.
باید دانست : اصول چهارگانه از امور اولیه و مورد تصدیق هر ملت و جمعیتی
است، و همه طبقات مخصوصا روحانیت با منطق و استدلال قوی پشتیبانی از
این خواسته خود دارند.
و نیز باید دانست آن چه از تألمات و تأثرات نا پایان همه طبقات راجع به تبعید
حضرت آیت الله خمینی دامت برکاته، و راجع به زندانیان باایمان و مبارز اظهار
می شود با ملاحظه آن است که اگر این دو جهت ادامه پیدا کند، و به زودی تدارک
نشود آینده در خطر، و بیم آن می رود که ملت آسایش خود را از دست دهد و به
اعتصاب عملی در کارهای اجتماعی بپردازد، و نیز مخاطره آن است که غیظ و
غضب در دلها متراکم گردد، و بغتتا منفجر و مجال چاره جوئی باقی نماند.
باری! هیچ امری مانع از هدف اصلی نبوده، و این اصول چهارگانه بر اصالت خود
باقی و مورد تعقیب خواهد بود، و علیه سبحان التوکل و بامامنا المهدی ارواحنا
فداه التوسل.
1
البته بسی امیدواری به نوید خداوندی است که فرمود : «و عداللّه الذین آمنوا
منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و
لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا»2 والسلام
علیکم و رحمه اللّه و برکاته.
سید محمد هادی الحسینی المیلانی
توضیحات سند:
1ـ به خدای تعالی توکل و به
امام مهدی ـ که ـ جانمان
بفدایش توسل می نماییم.
2ـ و خدا به کسانی که از شما
بندگان ایمان آرد و نیکوکار
گردد وعده فرموده که در زمین
خلافت دهد چنانکه امم صالح
پیامبران سلف جانشین پیشینیان
خود شدند و علاوه برخلافت
دین پسندیده آنان را بر همه
ادیان تمکین و تسلط عطا کند و
به همه مؤمنان پس از خوف و
اندیشه از دشمنان ایمنی کامل
دهد.
سوره نور، آیه 55
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید محمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 376