مقدمه - کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 04

بهار سال 1357 در حالى آغاز شد که رویدادهاى نیمه دوم سال 56، کشور ایران را به باور تازه‌اى از مبارزه علیه رژیم دیرپاى شاهنشاهى رسانده بود. نطفه این باور با واکنشهایى که مردم در برپایى مراسم گرامى داشت آیت‌اللّه‌ سید مصطفى خمینى نشان دادند بسته شد؛ چند روز بعد در 19 دى ماهِ شهر قم ماهیت و جوهره خود را نشان داد و سپس در 29 بهمن تبریز، بالاى برومند خویش را به رخ کشید.

با شروع سال 1357 رسانه‌هاى خارجى از تکرار اخبارى که خبرگزارى پارس با نظارت سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) روى تلکس‌ها مى‌فرستاد خوددارى کردند و با تکرار هر چهل روز یکبار قیامها و درگیریهاى روزانه در سطح شهرها و روستاها رفته رفته به فرهنگ دینى جارى در بطن این نهضت اذعان کردند؛ هرچند موافقتى با آن نداشتند. نویسنده روزنامه آبزرور در اواخر فروردین ماه 57 نوشت: «یک موعظه، محرک مخالفان جدى شاه است که وى ظرف 15 سال گذشته با آنها رو به رو بوده است.»[1] هرچند آبزرور این مثال را براى یکى از سخنرانیهاى آقاى شریعتمدارى ذکر کرد اما نشان از شناسایى تازه‌اى از نهضت ایران بود؛ شناختى که با تلقى این رسانه‌ها در سال 56 تفاوت داشت. «این صدا از بالاى منبر، تأثیر شدیدى در بسیج کردن و برپا کردن تظاهرات از سوى مردم عادى در زمان بحران دارد؛ مردمى که قدرت سنتى اسلامى را براى رهبرى قبول دارند.»[2] منابع عربى هم کم و بیش به این مساله اشاره کردند. مجله الحوادث نوشت: «رهبران مذهبى در استان‌ها از آیت‌اللّه‌ خمینى که در تبعید بسر مى‌برد جانبدارى مى‌کنند و در خیابانها و مساجد به دفاع از اسلام و سنتهاى ملى مى‌پردازند و خواستار تغییر اساسى و اجتماعى و توزیع عادلانه ثروت و کاستن از خشونت در برابر شهروندان هستند.»[3]

با وجود شنیده شدن صداى واقعى انقلاب در خارج از کشور، محمدرضا پهلوى در پایتخت ایران نتوانست این آهنگ ملى را ببیند و بشوند و پاسخ مناسبى به آن بدهد. پاسخ او همان بود که به خبرنگار نشریه ساندى تایمز گفت: «آنچه که تعداد انگشت شمارى اشخاص نادان بیچاره در تبریز انجام دادند هیچ معنى ندارد... این مشکل از جانب اتحاد ارتجاع سیاه و انقلاب سرخ به وجود آمده، زیرا هر دو این گروهها علائق مشترکى در جلوگیرى از پیشرفت این مملکت دارند.»[4]

بهار سال 1357 در حالى آغاز گشت که برپایى جشن نوروز از طرف بسیارى از گروههاى اجتماعى تحریم شد. اعلامیه‌هاى فراوانى در واپسین روزهاى اسفند 56 در سراسر ایران توزیع گشت و از مردم خواسته شد که به احترام شهداى شهرهاى قم و تبریز نوروز را جشن نگیرند. بخش قابل توجهى از سندهاى ده روز اول کتاب حاضر نشانگر امتناع مردم از برپایى جشنهاى نوروز است. در بیشتر شهرها مردم در مساجد جامع گرد هم آمدند و سخنرانان با محکوم کردن روشهاى برخورد رژیم شاه با تظاهرات مردم یاد شهیدان را گرامى داشتند. سخنرانانى که با صراحت بیشترى سخن گفتند تاوان آن را با دستگیرى و تبعید پرداختند.

اما مهمترین رویدادها در روزهاى نهم و دهم فروردین رخ داد. تقریبا سراسر کشور در چهلمین روز شهداى تبریز از خود واکنش نشان داد. رویارویى نیروهاى نظامى و انتظامى رژیم شاه در چند شهر فاجعه آفرید: یزد، جهرم، اهواز. سه نفر در یزد، یک نفر در جهرم و یک نفر در اهواز به شهادت رسیدند و عده بیشترى زخمى شدند. اما دستگیریها به اوج خود رسید. نکته قابل توجه در سندهاى این کتاب آن است که نهضت اسلامى پاى خود را از مراکز استانها و شهرهاى بزرگى چون قم، اصفهان، تهران، مشهد، اهواز، یزد و ... فراتر گذاشت و به بخشها و روستاها نیز کشیده شد. منابع نفوذى ساواک دیگر همه گزارشهاى خود را از افراد با سابقه تهیه نمى‌کردند بلکه گزارشها از افرادى بود که به قول خودشان «فاقد سابقه» بودند.

در ماه فروردین شعارنویسى‌ها و تهیه و تکثیر اعلامیه‌ها رشد فوق‌العاده‌اى پیدا کرد. تعداد این قبیل گزارشها به حدى است که در تنظیم این جلد از کتاب بالاجبار بسیارى از این خبرهاى کوتاه را در پاورقى دیگر گزارشها آوردیم. شبکه توزیع اعلامیه‌ها که در این مدت فعال بود، از نکات قابل توجه و قابل بررسى است ؛ که چگونه با وجود اختناق، محدودیت و پنهان کارى اعلامیه مراجع تقلید در کمترین زمان در سراسر ایران توزیع مى‌شد و به دست مردم مى‌رسید. ساواک و نیروهاى انتظامى برخى از این شبکه‌ها را کشف، دستگیر زندانى مى‌کردند اما ارتباط سنتى بین روحانیان، کسبه و مردم و وجود عزم ملى در مخالفت با رژیم سلطنتى موجب تحدید این شبکه‌ها نشد، بلکه روز به روز بر قدرت عمل آنها افزوده گردید.

ویژگى دیگرى که در فروردین ماه سال 57 وجود دارد، انعکاس محدود و گاه تحریف شده خبر تظاهرات مردم در روزنامه‌ها است. لحن این خبرهاى درج شده در روزنامه‌ها نشان مى دهد که همه آن‌ها به دستور مسوولان ساواک تدوین مى‌شد و در اختیار روزنامه‌ها قرار مى‌گرفت. علت این اقدام را مى‌توان در دو جهت بررسى کرد؛ یکى «فیگور» گرفتن مسوولان رژیم نسبت به وجود آزادى در سطح اجتماع و رسانه‌ها، زیرا همراه با درج این خبرهاى از قبل تنظیم شده تعدادى مقاله انتقادآمیز از برخى دستگاههاى اجرایى سطح پایین و یکى ـ دو خبر از حیف و میل مقامات دولتى نیز در روزنامه‌ها چاپ مى‌شد. اولین فیگور را وزیر امور خارجه رژیم شاه هنگام ورودش به اتریش گرفت. وى در فرودگاه وین در برابر پرسش خبرنگاران از قیامهاى مردمى گفت که وجود این تظاهرات نشان دهنده نبود دیکتاتورى در ایران است. این بیان خلعتبرى از طرف برخى رسانه‌ها به تمسخر گرفته شد. دومین پُز سیاسى را نیز شاه گرفت. «سانسور شدیدى وجود ندارد لیکن ما مطبوعات را نسبت به آنچه که در جهت مخالفت مصالح کشور است هدایت مى‌کنیم. در مطبوعات انتقادات شدید مى‌شود، البته نه نسبت به رژیم که به معنى خاندان سلطنت است. مردم این را قبول ندارند. بلکه این انتقادات نسبت به امور جارى مملکتى است.»[5] و دوم، نمایش چهره‌اى غیر واقعى از نهضت مردم، به طورى که آنان را افرادى افراطى، معدودى آشوبگر، شمارى اخلالگر و خرابکار و مخالف پیشرفت معرفى کردند. این معرفى فقط به روزنامه‌ها بسنده نگردید بلکه بنابر قرائنى که در میان اسناد این کتاب آمده، مأموران رژیم خود اقدام به آتش زدن برخى از اماکن و ارعاب مردم کردند تا با مخدوش کردن شیوه مبارزه، چهره مبارزان را نیز دیگرگون بنمایند. گاهى این کارها به قدرى ناشیانه صورت مى‌گرفت که مثلاً تلویزیون یک شهر کوچک در اخبار محلى خود خبر از آتش گرفتن بانکى مى‌داد که مردم آن شهر از چنین رخدادى بى‌خبر بودند و در واقع چنین حادثه‌اى در آن شهر روى نداده بود. به هر حال انعکاس این قبیل خبرها در رسانه‌ها در همان حد محدود و تحریف شده، امرى بى‌سابقه محسوب مى‌شد، به طورى که تعجب رسانه‌هاى گروهى بیگانه را از این مساله مى‌توان از خلال خبرها و تحلیلهاى آنها دریافت .

از اقدامات دیگرى که با مساعدت و همکارى متقابل حزب رستاخیز و سازمان اطلاعات و امنیت کشور صورت گرفت، ایجاد «کمیته‌هاى اقدام ملى» و فعال کردن «نیروى پایدارى» بود؛ همچنین تشکیل گروهى نوپا و بى‌سابقه تحت عنوان «کمیته انتقام». واقعیت آن است که هیچ یک از این نیروها و کمیته‌ها وجود خارجى نداشتند، بلکه برخى از اقدامات نیروهاى انتظامى (شهربانى و ژاندارمرى) و ساواک با این نامها در روزنامه‌ها منعکس مى‌شد. وقتى تعدادى از تظاهر کنندگان به وسیله نیروهاى ژاندارمرى یا شهربانى دستگیر مى‌شدند در روزنامه‌ها چنین نوشته مى‌شد که نیروى پایدارى تعدادى از اخلالگران را دستگیر کرده، تحویل مراجع ذیصلاح داده است. و یا اگر در خانه یا محل کار برخى از مبارزان، رؤساى احزاب مخالف و وکلاى دانشجویان مبارز بمب مى‌گذاشتند، اعلامیه‌اى که در محل پخش مى‌شد نشان مى‌داد که کمیته انتقام این عمل را به عهده گرفته است. نقش کمیته‌هاى اقدام ملى هم برگزارى تجمعات فرمایشى در کشور بود که بخش قابل ملاحظه‌اى از خبر روزنامه‌ها در فروردین ماه انعکاس همین گردهم‌آیى‌هاى دولتى است.

از دیگر خصوصیات فروردین ماه سال 57 ادامه اعتصاب غذاى زندانیان سیاسى در زندان قصر تهران بود. این اعتصاب که از اواخر اسفند 56 شروع شده بود، با ورود خانواده‌هاى زندانیان به صحنه و تظاهرات آنان در مقابل زندان قصر در اول فروردین و بعد در برابر دانشگاه تهران و نیز به دلیل پخش خبر اعتصاب به سراسر جهان از طریق رسانه‌هاى خارجى، جنبه بین‌المللى به خود گرفت و رژیم شاه مجبور شد به بعضى از خواستهاى زندانیان تن دهد و آنان نیز اعتصاب را شکستند. غیر از این، همبستگى دانشجویان و روحانیان جوان حوزه علمیه قم با اعتصاب کنندگان، شیوع اعتصاب به دیگر زندانها و در نهایت اعلام صلیب سرخ جهانى براى بازدید از همه بازداشتگاههاى ایران از نتایجى بود که این اعتصاب در پى داشت.

و بالاخره بهار سال 1357 در حالى آغاز شد که شاه در اوج قدرت نظامى با ذخیره‌هاى فراوان از دلارهاى نفتى، مدعى حفاظت از امنیت اقیانوس هند و با ادعاى رساندن ایران به پنجمین قدرت جهان، اما بى‌خبر از تقدیر تاریخ، آخرین بهار خود و همه نظام سلطنتى را در جزیره کیش گذراند؛ بى آنکه بداند دیگر بهار چشمان سبز خود را به چشم نانجیب این خاندان نخواهد گشود.

 

و اما چند توضیح:

1 ـ از مجموعه سندهاى ساواک که به هر نحوى به حرکت انقلابى مردم ایران مربوط مى‌شد (در دوره تحت بررسى این سلسله از کتابها) بهره‌بردارى شده است و تدوین‌گران، بناى حذف سندى نداشته‌اند مگر در این موارد:

الف ـ سندهاى تکرارى.

ب ـ بین اسناد دست نویس و تایپ شده که مشابه هم بوده‌اند، سندهاى تایپ شده انتخاب شده است. در مواردى که نسخه تایپ شده یافت نشده، از سند دست نویس استفاده شده است.

ج ـ بولتنهایى که در برگیرنده خلاصه‌اى از گزارشات ارسالى از مراکز مختلف ساواک بودند به دلیل تکرارى بودن و درج اخبار خلاصه، حذف شده‌اند. اما آن دسته از خبرهاى این بولتنها که سند مشروح آن یافت نشده است، به نقل از شماره جلد بایگانى آن، در پاورقى‌ها مورد استناد قرار گرفته است.

د ـ در میان سندهایى که محتواى تکرارى داشته‌اند، اولویت به سندى داده شده است که حجم بیشترى از جزئیات حادثه را در خود داشته است.

ه ـ سندهاى ناقص (جز در چند مورد اندک) که معمولاً شامل اسناد چند برگى بوده و صفحات پسین یا پیشین آن یافت نشده مورد استفاده قرار نگرفته‌اند. علت این امر حاکمیت بحران بر ساواک در واپسین ماههاى پیروزى انقلاب اسلامى بوده که فرصت طبقه‌بندى و بایگانى وجود نداشته است و یا در تسخیر دفاتر ساواک به نحوى از بین رفته است.

و ـ سندهایى که هیچ ارتباطى با نهضت اسلامى نداشته‌اند، همچون تحلیل ساواک از کشورهاى منطقه، حوادث طبیعى و ...

2 ـ در چینش سندها اولویت با وقوع حادثه بوده است. بنابراین قبل از این که تاریخ ارسال گزارش، تاریخ رسیدن خبر به منبع و... مد نظر باشد، زمان حادثه‌اى که سند در باره آن گزارش مى‌دهد، مورد نظر بوده است.

3 ـ حروف چینى سندها مطابق نگارش اصل آنها بوده است و هیچ تغییرى در جمله نویسى آنها داده نشده است. فقط در مواردى که کلمه، تعبیر، تاریخ و یا مضمون سندى اشتباه بوده، در پاورقى (با توضیح) یا در متن سندها (بین دو قلاب) تذکر داده شده است.

4 ـ تاریخ به کار رفته در سندها، تاریخ شاهنشاهى است و بیش از همه از تاریخ 2537 که مطابق 1357 شمسى است استفاده شده است. عدد 37 در تاریخ این اسناد حاکى از سال 57 است که تغییر داده نشده است.

5 ـ همچنانکه در سه کتاب اول، دوم و سوم ملاحظه کردید، پاورقى‌هاى این مجموعه یا با عدد آمده است و یا با ستاره. پاورقیهاى شماره‌دار توضیح برخى از اعلام یا موضوعات متن سند است، اما پاورقى‌هاى ستاره‌دار به مهمترین موضوع آن روز (مطابق با تاریخ سند) اشاره مى کند. این پاورقیها بعضا با متن سند مرتبط هستند و در مواقعى دیگر ارتباط مستقیمى با سند ندارند. با این حال به دلیل واقع شدن خواننده در ظرف زمان و آگاهى از رویدادهاى دیگرى که موقعیت رژیم شاه و یا نهضت اسلامى را بهتر نمایان مى‌کند، یاد شده‌اند.

6 ـ دستورالعمل ساواک این بود که انعکاس تعابیر ضد شاه در گزارشهایى که منابع و جاسوسان این دستگاه امنیتى مى‌نوشتند، با کد نگاشته شود. این کدها براى محمدرضا پهلوى، کلمه «منصور» و عدد «66» بود. بنابراین تعابیر «مرگ بر 66» و یا «نابود باد حکومت منصور» که در سندها دیده مى‌شود همان «مرگ بر شاه» و «نابودباد حکومت شاه» است.

7 ـ در بیشتر گزارشات ساواک، نظرهایى داده شده که از نظر دهنده با کلمات رمز یاد شده است. این کلمات رمز معمولاً اسامى روزهاى هفته است و منظور از آنها این است:

نظریه شنبه : نظریه منبع نفوذى ساواک (گزارشگر) است که از طریق مشاهده مستقیم یا از راههاى دیگر ارائه شده است.

نظریه یکشنبه : نظریه رهبر عملیات است که پس از گزارش منبع نفوذى آن را تأیید یا تحلیل مى‌کند.

نظریه دوشنبه : نظریه رئیس دایره عملیات است.

نظریه سه شنبه : نظریه امنیت داخلى است.

نظریه چهارشنبه : نظریه رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه است.

8 ـ از حروف‌چینى سربرگ سندها خوددارى و صرفا به درج نوع سند (برگ خبر، گزارش خبر، تلفنگرام و ...) و موضوع آن اکتفا شده است. همچنین نوع طبقه‌بندى سندها (محرمانه، خیلى محرمانه و سرى) نیز نیامده است. علت این امر آمدن اصل اسناد در صفحات مورد نظر بوده است، به طورى که علاقه‌مندان مى‌توانند با مراجعه به خود سربرگ سندها اطلاعات مورد نیاز را دریافت کنند. در سربرگ سندها برخى علائم با رمز آمده است. از جمله آنها مبدأ خبر است که منظور از آن رمزها این است:

1 ه (ساواک گیلان)، 2 ه (ساواک مازندران)، 3 ه (ساواک آذربایجان شرقى)، 4 ه (ساواک آذربایجان غربى)، 5 ه (ساواک کرمانشاه)، 6 ه ( ساواک خوزستان)، 7 ه (ساواک فارس)، 8 ه (ساواک کرمان)، 9 ه(ساواک خراسان)، 10 ه (ساواک اصفهان)، 11 ه.(ساواک سیستان و بلوچستان)، 12 ه (ساواک کردستان)، 13 ه( ساواک همدان)، 14ه (ساواک سمنان)، 15 ه(ساواک لرستان)، 16 ه (ساواک بوشهر)، 17 ه (ساواک هرمزگان)، 18 ه (ساواک کهگیلویه و بویر احمد)، 19 ه (ساواک چهار محال و بختیارى)، 20 ه (ساواک تهران)، 21 ه (ساواک قم)، 22 ه(ساواک اراک)، 23 ه(ساواک قزوین)، 24 ه(ساواک ایلام)، 25 ه(ساواک زنجان)، 26 ه(ساواک یزد) بوده‌اند.

همچنین مقصد خبر نیز با علائم رمز عنوان شده است که قریب به اتفاق آنها مربوط به ادارات تابعه اداره کل سوم (امنیت داخلى) ساواک بوده است.

اداره کل سوم از هفت بخش تشکیل مى‌شد که عبارتند از: 1 ـ مدیریت اداره کل سوم 2 ـ اداره یکم عملیات و بررسى 3 ـ اداره دوم عملیات و بررسى 4 ـ اداره سوم کل سوم 5 ـ اداره چهارم کل سوم 6 ـ اداره پنجم کل سوم 7 ـ اداره ششم کل سوم.

اجزاء اداره یکم عملیات و بررسى شامل: 310 (دفتر اداره یکم عملیات و بررسى)، 311 (بخش احزاب و دستجات کمونیستى)، 312 (بخش احزاب و دستجات سیاسى و مذهبى افراطى)، 313 (بخش هدفهاى تازه و فعالیتهاى مربوط به عرب زبانان ناراحت و بلوچهاى حاد ایرانى)، 314 (اکراد) و 315 (فعالیتهاى خارجى) بوده است.

اجزاء اداره دوم عملیات و بررسى شامل:

320 (دفتر اداره دوم عملیات و بررسى)، 321 (بخش دانشگاه تهران)، 322 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى تهران)، 323 (بخش دانشگاهها  و مراکز عالى آموزشى استانها و شهرستانها) و 324 (بخش آموزش و پرورش و مدارس در تهران و استان‌ها و شهرستانها) بوده است.

اجزاء اداره سوم کل سوم شامل:

330 (دفتر اداره سوم کل سوم)، 331 (بخش ممالک اسکاندیناوى و اروپاى شرقى)، 332 (بخش کشورهاى اروپاى غربى)، 333 (بخش آمریکا و کانادا و امریکاى جنوبى و مرکزى) و 334 (بخش خاورمیانه و کشورهاى غربى و ممالک قاره آسیا و افریقا) بوده است.

اجزاء اداره چهارم کل سوم شامل:

340 (دفتر اداره چهارم کل سوم)، 341 (بخش احزاب و دستجات راست، انجمنها و اتحادیه‌هاى دولتى و خصوصى)، 342 (بخش وزارتخانه‌ها و ادارات و سازمانهاى دولتى)، 343 (بخش کارگرى)، 344 (بخش اصناف و بازرگانان)، 345 (بخش کشاورزى و امور زراعى)، 346 (بخش عشایر و قاچاق اسلحه و مهمات و کالا)، 347 (بخش جراید و سینما و تلویزیون)، 348 (بخش نارضایتى‌هاى عمومى) و 349 (بخش روابط عمومى) بوده است.

اجزاء اداره پنجم کل سوم شامل:

350 (دفتر اداره پنجم کل سوم)، 351 (بخش دکترین و آموزش و سازمان و وظایف رهبران عملیات امنیت داخلى)، 352 (بخش سانسور و کنترل مکاتبات) و 353 (بخش منابع و مأموران و گروههاى تعقیب و مراقبت) بوده است.

اجزاء اداره ششم کل سوم شامل:

360 (دفتر اداره ششم کل سوم)، 361 (بخش فیش)، 362 (بخش بایگانى) و 363 (بخش بررسى و تجزیه) بوده است.

9 ـ کتاب حاضر مقطع زمانى 1 / 1 / 57 تا 31 / 1 / 57 را در بر گرفته است، یعنى فاصله زمانى فروردین ماه. از این مجموعه، کتاب پنجم شامل سندهاى ساواک در اردى‌بهشت ماه 1357 که تدوین آن پایان یافته به زودى به دست چاپ سپرده خواهد شد.

 

 

پی‌نوشت‌ها:


[1] . بولتن محرمانه رادیو تلویزیون ملى ایران، ش 21، ص 6.

[2]- همان منبع.

[3]- بولتن محرمانه خبرگزارى پارس، ش 23، ص 4.

[4]- همان منبع، ش 19، ص 1.

[5]- بولتن محرمانه خبرگزارى پارس، ش 29، ص 2.

کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.