تاریخ سند: 6 بهمن 1356
موضوع: انعکاس وقایع اخیر قم در قزوین
متن سند:
از: 23ﻫ تاریخ: 6 /11 /2536[1356] 13561106
به: 312 شماره: 3729 /23ﻫ
موضوع: انعکاس وقایع اخیر قم در قزوین
وقایع روزهای 17 و 19 دی ماه جاری قم در قزوین به گونههای مختلف شایع و منتشر شده است به روایت افرادی که از قم آمدهاند اظهار میشود عدهای از مردم قم نوشته روزنامه اطلاعات را که در آن از مراجع تقلید بخصوص خمینی انتقاد و نسبتهایی به آنان داده است نزد شریعتمداری یکی از مراجع تقلید برده و این مقاله مورد اعتراض قرار میگیرد و اظهار میدارد مردم را به مسجد دعوت کنید من خودم میآیم و در این مجلس مذاکراتی انجام تا نظر مخالف مردم با مطالب مندرج در روزنامه مذکور به دولت گفته شود و مردم در مسجد جمع میشوند و عدهای برای بردن شریعتمداری به منزل ایشان میروند و ایشان را به طرف مسجد میبرند بین راه مأموران شهربانی از حرکت ایشان بسوی مسجد مخالفت و محترمانه به منزل برمیگردانند در این هنگام مردمی که در مسجد منتظر آمدن ایشان بودند از وقایع مطلع و بطور دستهجمعی بطرف منزل شریعتمداری حرکت و در بین راه مسجد به منزل ایشان مأمورین این عده را به اسلحه میبندند و عدهای را میکشند و سپس برای متفرق کردن جمعیت به مسجد میروند و در اینجا نیز زد و خوردی بین مأمورین پلیس و مردم ایجاد و عدهای نیز در اینجا کشته میشوند و چون جمعیت در حال ازدحام بود مقامات مسئول دستور میدهند از ورود و خروج اهالی به شهر جلوگیری شود و با آوردن تعداد زیادی سرباز و پلیس از تهران غائله را خاتمه میدهند و در این بین یک نفر سرهنگ و چند نفر پاسبان از قوای انتظامی کشته و زخمی میشوند.
نوع دیگر شایعه این است که پس از انتشار مطلب فوق علیه مراجع تقلید در روزنامه اطلاعات درحدود 100 نفر از استادان دانشگاه تهران به قم رفته و به مراجع تقلید ازجمله شریعتمداری و مرعشی و غیره مراجعه و مخالفت با اینگونه نوشتهها را تحریک دولت قلمداد و به اتفاق عدهای از سرنشینان تهران و اهالی قم قرار میشود بعنوان اعتراض در طول یکی از خیابانها راهپیمائی کنند. با اتخاذ این تصمیم اجتماع کثیری از مردم و طلاب علوم دینی در خیابان ارم به حرکت درآمده و با دادن شعارهای ضدمیهنی و پخش اعلامیههای مضره تظاهرات مینمایند و چون مأمورین انتظامی وضع را چنین میبینند به مقابله با تظاهراتکنندگان اقدام و زدوخورد میشود و مردم با چوب و زنها از بالای بامهای دکاکین با سنگ مأمورین را مورد حمله قرار میدهند که مأمورین در مقابل متوسل به اسلحه میشوند و با شلیک گلوله عدهای درحدود یکصد نفر کشته میشوند و در جلوی در شهربانی هم عدهای به قتل میرسند که چون دامنه زدو خورد طولانی و به شب کشیده میشود مأمورین چراغهای شهر را خاموش و شبانه جنازهها را به چاهها و گودالها ریخته و سطح خیابانها را از خون مردم پاک میکنند. این دو مورد از شایعاتی است که از وقایع قم در بین مردم منتشر شده و گفته میشود. اما درمورد قزوین پس از انتشار وقایع قم و اینکه شهرهای تبریز، زنجان، مشهد، کاشان و غیره از نظر همدردی و همبستگی مردم دکاکین را بسته و از برگزاری نماز جماعت خودداری نمودهاند جلسه هیئت علمیه قزوین (در غیاب حاح میرزا نصراله شهیدی رئیس هیئت که در تهران تحت مراقبت پزشکی است) در منزل مظفری1 امام جماعت مسجد جامع و عضو هیئت علمیه باحضور اعضاء تشکیل جلسه داده و بوسیله تلفن با امام جمعه قزوین که در قم بوده تماس گرفه و کسب تکلیف میشود. امام جمعه اظهار میدارد شما هم مثل سایر شهرها دکاکین را تعطیل و به نماز جماعت حاضر نشوید آقایان هم تصمیم میگیرند نماز جماعت مساجد را تعطیل کنند و بازاریها را تشویق به بستن دکاکین کنند در این مسئله شیخ هادی باریک بین و سید عباس ابوترابی بیشتر از دیگران ابراز علاقه و تأکید میکنند و در نتیجه نماز جماعت در مساجد معروف شهر برای چند روز تعطیل میشود و برای بستن دکاکین چون سران بازاری موافق نبودند این نظر عملی نمیشود و بازار به بیاعتنائی به کار خود ادامه میدهد که این خود از نظر عدهای از افراد حاد که دارای افکار نامساعد نسبت به دولت هستند نوعی بیعلاقهگی به مذهب و مراجع تقلید تلقی و به آنان ابزار انزجار میکنند و متعاقباً بنا به شایعهای که در میان مردم مطرح است چون شیخ عبدالرحیم سامت عضو هیئت علمیه و امام جماعت مسجد شاه به وسیله ساواک تحت فشار قرار میگیرد ناچار جلسه هیئت علمیه تشکیل و پس از مذاکراتی که میشود چند نفر تصمیم میگیرند نمازها را شروع ولی شیخ هادی باریک بین از انجام این تصمیم سرباززده و از نماز امتناع مینماید و ابوترابی هم به عنوان رفتن قم و مراقبت از فرزندش از شهر خارج و نماز میگذارد ولی دیگران نماز را شروع و غائله به همین ترتیب در قزوین ظاهراً خاتمه مییابد و وضع به صورت عادی باز می گردد. ضمناً شایع است خمینی و خوئی ضمن صدور اعلامیهای از مردم به واسطه تظاهراتی که کردهاند تشکر نموده و گفتهاند برای آمرزش روح شهیدان قم چند شب بعد از نماز جماعت در مساجد ایران حتی در مساجد روستاها مجالس ترحیم منعقد و به این وسیله مجدداً اعتراض خود را به مسئولین دولتی اظهار و ابراز دارند ضمناً برابر اظهار امام جمعه قزوین در هر یک از مدارس حوزه علمیه قم هرکدام 40 یا 50 نفر طلبه غایب هستند که معلوم نیست جزو کشتهشدگان هستند یا زندانی شدهاند و یا فرار کردهاند.
نظریه شنبه: نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: شنبه کاملاً صادق بوده و دسترسی کامل به هدف دارد و انتشار شایعات مذکور در متن خبر درافواء و پارهای اقدامات انجام شده از طرف روحانیون مثل عدم اقامه نماز جماعت کاملاً صحت دارد و مراتب قبلاً و به موقع به استحضار رسیده است. صاعد
نظریه سهشنبه: نظریه یکشنبه تأیید میشود.
نظریه 23: نظریه سهشنبه تأیید میشود.
توضیحات سند:
1. آیتالله حاج شیخ محمد مظفری در سال 1304 ﻫ. ش در قریه آقابابا دشتابی از توابع قزوین در خانوادهای متدین به دنیا آمد. دروس مکتب را نزد پدرش مرحوم ملاابراهیم و ملاغلامرضا فراگرفت. در سال 1324 وارد حوزه علمیه قزوین شد و تا سطوح عالی در این حوزه تحصیل کرد. در سال 1330 به حوزه علمیه قم رفت و از محضر اساتیدی همچون آیتالله العظمی سید حسن بروجردی و آیتالله شهابالدین مرعشی نجفی استفاده کرد و پس از آن راهی نجف اشرف شد و سالهای متمادی در آن دیار از محضر علمای بزرگ از جمله آیتالله سید ابوالقاسم خوئی (ره) بهره گرفت و در حدود سال 1353ش به شهر قزوین بازگشت و تا پایان عمر، در سنگر تحقیق و تألیف و تدریس و اقامه جماعت به فعالیت پرداخت. ایشان از اعضای هیات علمیه قزوین بود که در جریان انقلاب اسلامی نیز همراه با دیگر علمای قزوین در فعالیتها شرکت داشت. وی در 27 اسفند 1380 در قزوین درگذشت و در حرم شاهزاده حسین قزوین به خاک سپرده شد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان قزوین، کتاب 2 صفحه 433

