تاریخ سند: 9 شهریور 1357
متن سند:
بسمه اللّه الرحمن الرحیم و به نستعین
سازمان محترم امنیت مشهد
اینجانب جواد زاهدی تبریزی تقاضا دارم که :
1ـ از جاهائی که من آموزگار بوده ام و همچنین سپاهی دانش ـ دبیر دبیرستان ـ
دبیر راهنمائی هم بوده ام تحقیقات دقیق بفرمایند.
2ـ زن دکتر حسینی را قسم بقرآن بدهند بگویند که آیا زاهدی میدانسته که دکتر
حسینی چکارهائی در نظر
دارد داشته باشند زیرا او
میگفته که بجدم قسم که تمام
این پولها را که من بشما
میدهم همه اش خمسش را
داده ام این حرف را چندین
بار نزد من و استاد علی بنا
گفته است.
و همچنین
میگفت من کاسب بازاری
تهران بوده ام.
مرغداری هم
داشته ام و میگفت میخواهم
طلبه باشم و درس
دینی بخوانم.
3ـ اگر کسی را پیدا فرمودید
که بگوید من زاهدی را در
اجتماعاتی یا در یک
اجتماع که بر خلاف امور مملکتی است مشاهده کرده ایم.
اگر برای آن دستگاه
روشن گردید تقاضا دارم که من را بشدیدترین زجرها از روی زمین محو
بفرمایند.
و در غیر اینصورت من در منزل سید حسین حسینی یک ضبط بزرگ
سنی[سونی] دارم برای ضبط نمودن درس های مرحوم ادیب و دو حلقه نوار سنی
خالی و مقداری از نوارهای پر از درس مرحوم ادیب نیشابوری تقاضای عاجزانه
دارم که اگر نزد شماست آنها را بمن برگردانید و اگر در منزل سید حسین حسینی
است اجازه بدهید بروم و نوارهایم را بردارم.
جواد زاهدی تبریزی1
توضیحات سند:
1 ـ ریز اسناد ساخت و سازهائی
که شهید اندرزگو در آنها
مشارکت داشته است در ضمیمه
کتاب آمده است.
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید علی اندرزگو به روایت اسناد ساواک صفحه 460