مبارزات مردمى علیه رژیم سلطنتى پهلوى در خرداد ماه سال 1357 همچنان ادامه یافت، امّا به دلیل توصیههاى مراجع تقلید در اعلامیهها، مبنى بر عدم رویارویى مردم با عوامل مسلح رژیم، دولت نتوانست همچون اردىبهشت از خود خشونت علنى نشان دهد، هر چند در این ماه نیز خون تعدادى از شهروندان به زمین ریخت و روحشان به آسمان پیوست .
از اولین روزهاى خرداد آنچه از افواه مردم شنیده مىشد، راجع به 15 خرداد بود. بیشتر توجهات به این روز معطوف بود ؛ و این که سیر مخالفتها و تظاهرات در نیمه خرداد چگونه بروز خواهد کرد و رژیم شاه چه عکسالعملى نشان خواهد داد. دستگاه امنیتى ادامه بازداشتها را چارهاى براى جلوگیرى از وقوع رویدادهاى ضد رژیم مىدانست، از این رو دستگیریها به همان گستردگى ماه اردىبهشت ادامه یافت. این بار حتى به همراه داشتن اعلامیهاى نیز جرم به حساب آمد و دارنده آن بازداشت و روانه زندان شد. تبعید روحانیان نیز به قوت خود باقى ماند و حتى کسانى که سخنرانى نکرده و علیه رژیم سلطنتى شاه حرفى نزده بودند، امّا این احتمال که ممکن است در روزهاى نزدیک به 15 خرداد منشاء اثرى باشند موجب دستگیرىشان شد و به مناطق بد آب و هوا تبعید گشتند. در این میان آیتاللّه سید مرتضى پسندیده نیز بازداشت شد و به انارک نایین تبعید گشت . جرم ایشان نظارت بر تقسیم شهریههاى امام خمینى بین طلبههاى علوم دینى و جمعآورى وجوهات شرعى بود. آسیب رساندن به این شبکه مالى براى ساواک اهمیّت فراوانى داشت ؛ طورى که پس از تبعید آیتاللّه پسندیده، پرویز ثابتى رئیس اداره سوم ساواک تاکید کرد هر کس دیگرى که بخواهد این نقش را به عهده بگیرد دستگیر و تبعید شود. نفر بعدى آیتاللّه محمد صادق کرباسچى تهرانى بود که به دلیل پذیرفتن این مسوولیت تبعید شد.
در این ماه شاه و همسرش براى جلب نظر عامه مردم و مقابله با این گفته که اعضاى خاندان سلطنت افرادى غیرمذهبى هستند، به مشهد رفتند و از مرقد امام هشتم، على بن موسى (ع) دیدن کردند . شاه در این مراسم با یکى از روحانى نماها ـ که انحراف اخلاقى داشت و هنرش وابسته بودن به استاندار خراسان و ارتزاق از دولت بود ـ صحبت کرد و گفت که نگران دین است. این تعبیر ریاکارانه در بین مردم و علماى مبارز با عکسالعمل مواجه شد و به آن با هزل یا جدّ پاسخ دادند.
شایعه عمدهاى که در نیمه اول خرداد بین طبقات مختلف مردم وجود داشت و ماموران ساواک بارها آن را در گزارشهاى خود منعکس کردند این بود که زمان تبعید امام خمینى در پانزدهم خرداد امسال (1357) تمام خواهد شد و ایشان به وطن باز خواهد گشت. با این که این حرف شایعهاى بیش نبود ولى حکایت از خواست مردم در بازگشت امام به وطن و دل بستن به این رویداد احتمالى داشت. امام خمینى به مناسبت سالگرد 15 خرداد در دهم همین ماه سخنرانى پر تب و تابى در مسجد انصارى شهر نجف ایراد کردند . همه مقاطع سخنان امام مربوط به مسائل روز ایران بود. امام در انتقاد از اعطاى آزادیهاى ادعایى رژیم شاه، به مردم گفتند که بیان این کلام (اعطاى آزادى) جرم است؛ آزادى را قانون، اسلام و خداوند به آدمى داده است ؛ شاه چه کاره است که به مردم آزادى بدهد. امام از شاه به عنوان "آقاى تمدن بزرگ" نام بردند و ادعاهاى واهى او را براى رسیدن به دروازههاى این تمدن در حالى که گروهى از مردم در پایتخت ایران در زاغهها و کپرها، بدون برق و آب و بهداشت زندگى مىکنند به باد استهزاء گرفتند. آن بخش از سخنان امام که مربوط به 15 خرداد مىشد، در ایران به سرعت تکثیر و توزیع شد .
بنا به توصیه روحانیان که از مردم دعوت کرده بود در 15 خرداد در خانهها بنشینند و کسبه و مغازهداران از باز کردن محلهاى کسب خوددارى کنند و نیز از درگیرى با مأموران مستقر در خیابانها بپرهیزند، اما در شهر نجفآباد این طور نشد. گروهى از اهالى این شهر پس از اجتماع در مسجد دست به راهپیمایى زدند و علیه سلطنت شاه شعار دادند. درگیرى نیروهاى مسلح مستقر در شهر منجر به شهادت یک نفر (بنا به نوشته اسناد ساواک) یا دو نفر (بنا بر قول اعلامیهها) شد. این درگیرى در مطبوعات منعکس نشد؛ در حالى که پیش از این، خبر چنین رویدادهایى با تحریف در روزنامهها چاپ مىشد. علت جلوگیرى از این امر و یا حادثهاى که در 24 خرداد در گرگان روى داد و یک دانشجو به شهادت رسید آن بود که رژیم پس از دو ماه تلاطم و درگیرى، تظاهر به وجود آرامش در کشور مىکرد و نشان مىداد که مبارزان عقبنشینى کردهاند و تهدیدهاى دولت مؤثر واقع شده است. داریوش همایون سخنگوى دولت و وزیر اطلاعات و جهانگردى پس از 15 خرداد این تظاهر را به نمایندگى از دولت به نمایش گذاشت و گفت مردم به شایعه تعطیلى گوش نکردند و سکوت معترضانه را تبدیل به شکوه کار و فعالیت کردند .
ایجاد تحول و دگرگونى در پیکر نظام شاهنشاهى در خرداد ماه چشمگیر بود. در واقع سلسله تغییراتى که در جا به جایى چهرههاى این رژیم در سال 1357 روى داد از این ماه آغاز شد که با پیشرفت و اوجگیرى مبارزه سرعت و تعداد این جابه جایىها نیز بیشتر شد. در این ماه نعمتاللّه نصیرى رئیس ساواک که سهم عمدهاى از جنایات این دستگاه امنیتى متوجه او بود، از کار برکنار شد و به جاى او سپهبد ناصر مقدم نشست. نصیرى که با اشاره شاه از این دستگاه جدا شد با همان اشاره سفیر ایران در پاکستان شد. چهرههاى دیگرى از حزب رستاخیز که خستهکننده و تحملناپذیر شده بودند از کار کنار رفتند. از جمله آنان دوقلوهاى جناح سازنده و پیشرو یعنى هوشنگ انصارى و عبدالمجید مجیدى بودند. در کنار این دو جناح، جناح سومى که هوشنگ نهاوندى رهبرى آن را به عهده داشت وارد صحنه حزب شد تا حرفهاى تازهاى ارائه دهد. تزریق نهاوندى به حزب رستاخیز غیر از به کارگیرى چهره جدید، تلاش براى جلوگیرى از فروپاشى این حزب نیز بود. چون در این ماه طلسم تک حزبى نیز شکست و شاه با وجود تاکید بر پایدارى این شیوه تحزب در کشور، حزب پان ایرانیست به رهبرى محسن پزشکپور اعلام وجود دوباره کرد و از حزب رستاخیز جدا شد. رویداد درون نظام دیگرى که در این ماه رخ داد انتخابات کانون وکلا بود که برخلاف گذشته چهرههایى مثل هدایتاللّه متین دفترى و حسن نزیه توانستند اکثریت آرا را به دست بیاورند و وکلاى سنتى این کانون را پشت سر بگذارند، اما این دگرگونیها که در محدوده حَرَم نظام شاهنشاهى صورت مىگرفت هرگز نتوانست نظر گروههاى مبارز را جلب کند و یا وقفهاى در مبارزه آنان علیه رژیم سلطنت ایجاد نماید. مناسبت مهم بعدى چهارمین چهلم نهضت اسلامى ایران مصادف با 27 خرداد بود. چند روز قبل مراجع قم، آقایان گلپایگانى، نجفى مرعشى و شریعتمدارى اعلامیه مشترکى دادند و در آن از مردم خواستند که در این روز نیز دست به مقاومت منفى بزنند و با خارج نشدن از منازل و نیز تعطیل کردن کسب و کار اعتراض خود را نسبت به کشتار مردم قم در روزهاى 19 و 20 اردىبهشت نشان دهند. امام خمینى نیز در روز بیستم خرداد پیامى خطاب به مردم ایران منتشر کردند و در آن از جا به جایى چهرهها در نظام شاهنشاهى با عنوان "مهره بازى شاه " نام بردند و خواستار هوشیارى مردم در برابر این فریبهاى شاهانه شدند. واکنش مردم در این روز نیز همچون 15 خرداد بود. گزارشهاى ساواک نشان مىدهد که بازارها تقریبا در همه جاى ایران تعطیل بود. این شیوه از مبارزه (خانه نشینى و تعطیلى کسب و کار) به جاى تظاهرات و رویارویى با مأموران مسلح رژیم موجب شد که خبرگزاریهاى خارجى چنین تحلیل کنند که رهبران مذهبى با مقامات دولتى به توافق رسیدهاند ؛ امتیازى بدهند و امتیازى بگیرند. غیر از آقاى شریعتمدارى که این چنین سیاستى را دنبال مىکرد دیگر علماى بزرگ نسبت به این تحلیل خبرگزاریهاى و رادیوهاى بیگانه اعتراض کردند و حتّى برخى از علماى در تبعید با انتشار اعلامیههایى خواستار پاسخگویى جامعه روحانیت به این نوشتهها و احضار نماینده آن بنگاه خبرپراکنى براى اداى توضیح شدند.
پایان ماه خرداد با اولین سالگرد وفات دکتر على شریعتى همراه بود. مسجد ارک تهران بعد از مراسم ختم آیتاللّه سید مصطفى خمینى دومین بارى بود که چنین جمعیتى را پس از شش ماه به خود مىدید.
و اما چند توضیح:
1 ـ از مجموعه سندهاى ساواک که به هر نحوى به حرکت انقلابى مردم ایران مربوط مىشد (در دوره تحت بررسى این سلسله از کتابها) بهرهبردارى شده است و تدوینگران، بناى حذف سندى نداشتهاند مگر در این موارد:
الف ـ سندهاى تکرارى.
ب ـ بین اسناد دست نویس و حروف چینى شده که مشابه هم بودهاند، سندهاى حروف چینى شده انتخاب شده است. در مواردى که نسخه حروفچینى شده یافت نشده، از سند دست نویس استفاده شده است.
ج ـ بولتنهایى که در برگیرنده خلاصهاى از گزارشهاى ارسالى از مراکز مختلف ساواک بودند به دلیل تکرارى بودن و درج اخبار خلاصه، حذف شدهاند. اما آن دسته از خبرهاى این بولتنها که سند مشروح آن یافت نشده است، به نقل از شماره جلد بایگانى آن، در پاورقىها مورد استناد قرار گرفته است.
د ـ در میان سندهایى که محتواى تکرارى داشتهاند، اولویت به سندى داده شده است که حجم بیشترى از جزئیات حادثه را در خود داشته است.
ه ـ سندهاى ناقص (جز در چند مورد اندک) که معمولاً شامل اسناد چند برگى بوده و صفحات پسین یا پیشین آنها یافت نشده مورد استفاده قرار نگرفتهاند. علت این امر حاکمیت بحران بر ساواک در واپسین ماههاى پیروزى انقلاب اسلامى بوده که فرصت طبقهبندى و بایگانى وجود نداشته است و یا در تسخیر دفاتر ساواک به نحوى از بین رفته است.
و ـ سندهایى که هیچ ارتباطى با نهضت اسلامى نداشتهاند، همچون تحلیل ساواک از کشورهاى منطقه، حوادث طبیعى و در این مجموعه نیامدهاند.
2 ـ در چینش سندها اولویت با وقوع حادثه بوده است. بنابراین قبل از این که تاریخ ارسال گزارش، تاریخ رسیدن خبر به منبع و... مد نظر باشد، زمان حادثهاى که سند در باره آن گزارش مىدهد، مورد نظر بوده است.
3 ـ حروف چینى سندها مطابق نگارش اصل آنها بوده و هیچ تغییرى در جمله نویسى آنها داده نشده است. فقط در مواردى که کلمه، تعبیر، تاریخ و یا مضمون سندى اشتباه بوده، در پاورقى (با توضیح) یا در متن سندها (بین دو قلاب) تذکر داده شده است.
4 ـ تاریخ به کار رفته در سندها، تاریخ شاهنشاهى است و بیش از همه از تاریخ 2537 که مطابق 1357 شمسى است استفاده شده است. عدد 37 در تاریخ این اسناد حاکى از سال 57 است که تغییر داده نشده است.
5 ـ همچنانکه در پنج کتاب پیشین ملاحظه کردید، پاورقىهاى این مجموعه یا با عدد آمده است و یا با ستاره. پاورقیهاى شمارهدار توضیح برخى از اعلام یا موضوعات متن سند است، اما پاورقىهاى ستارهدار به مهمترین موضوع آن روز (مطابق با تاریخ سند) اشاره مىکند. این پاورقیها بعضا با متن سند مرتبط هستند و در مواقعى دیگر ارتباط مستقیمى با سند ندارند. با این حال به دلیل واقع شدن خواننده در ظرف زمان و آگاهى از رویدادهاى دیگرى که موقعیت رژیم شاه و یا نهضت اسلامى را بهتر نمایان مىکند، یاد شدهاند.
6 ـ دستورالعمل ساواک این بود که تعابیر ضد شاه در گزارشهایى که منابع و جاسوسان این دستگاه امنیتى مىنوشتند، با کد نگاشته شود. این کدها براى محمدرضا پهلوى، کلمه «منصور» و عدد «66» بود. بنابراین تعابیر «مرگ بر 66» و یا «نابود باد حکومت منصور» که در سندها دیده مىشود همان «مرگ بر شاه» و «نابود باد حکومت شاه» است.
7 ـ در بیشتر گزارشهاى ساواک، نظرهایى داده شده که از نظر دهنده با کلمات رمز یاد شده است. این کلمات رمز معمولاً اسامى روزهاى هفته است و منظور از آنها این است:
نظریه شنبه:نظریه منبع نفوذى ساواک (گزارشگر) است که از طریق مشاهده مستقیم یا از راههاى دیگر ارائه شده است.
نظریه یکشنبه : نظریه رهبر عملیات است که پس از گزارش منبع نفوذى آن را تأیید یا تحلیل مىکند.
نظریه دوشنبه : نظریه رئیس دایره عملیات است.
نظریه سه شنبه : نظریه امنیت داخلى است.
نظریه چهارشنبه : نظریه رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه است.
8 ـ از حروفچینى سربرگ سندها خوددارى و صرفا به درج نوع سند (برگ خبر، گزارش خبر، بولتن ویژه، تلفنگرام و ...) و موضوع آن اکتفا شده است. همچنین نوع طبقهبندى سندها (محرمانه، خیلى محرمانه و سرى) نیز نیامده است. علت این امر آمدن اصل اسناد در صفحات مورد نظر بوده است، به طورى که علاقهمندان مىتوانند با مراجعه به خود سربرگ سندها اطلاعات مورد نیاز را دریافت کنند. در سربرگ سندها برخى علائم با رمز آمده است. از جمله آنها مبدأ خبر است که منظور از آن رمزها این است:
1 ه (ساواک گیلان)، 2 ه (ساواک مازندران)، 3 ه (ساواک آذربایجان شرقى)، 4 ه (ساواک آذربایجان غربى)، 5 ه (ساواک کرمانشاه)، 6 ه (ساواک خوزستان)، 7 ه (ساواک فارس)، 8 ه (ساواک کرمان)، 9 ه(ساواک خراسان)، 10 ه (ساواک اصفهان)، 11 ه.(ساواک سیستان و بلوچستان)، 12 ه (ساواک کردستان)، 13 ه( ساواک همدان)، 14ه (ساواک سمنان)، 15 ه(ساواک لرستان)، 16 ه (ساواک بوشهر)، 17 ه (ساواک هرمزگان)، 18 ه (ساواک کهگیلویه و بویر احمد)، 19 ه (ساواک چهار محال و بختیارى)، 20 ه (ساواک تهران)، 21 ه (ساواک قم)، 22 ه(ساواک اراک)، 23 ه(ساواک قزوین)، 24 ه(ساواک ایلام)، 25 ه(ساواک زنجان)، 26 ه(ساواک یزد) بودهاند.
همچنین مقصد خبر نیز با علائم رمز عنوان شده است که قریب به اتفاق آنها مربوط به ادارات تابعه اداره کل سوم (امنیت داخلى) ساواک بوده است.
اداره کل سوم از هفت بخش تشکیل مىشد که عبارتند از: 1 ـ مدیریت اداره کل سوم 2 ـ اداره یکم عملیات و بررسى 3 ـ اداره دوم عملیات و بررسى 4 ـ اداره سوم کل سوم 5 ـ اداره چهارم کل سوم 6 ـ اداره پنجم کل سوم 7 ـ اداره ششم کل سوم.
اجزاء اداره یکم عملیات و بررسى شامل: 310 (دفتر اداره یکم عملیات و بررسى)، 311 (بخش احزاب و دستجات کمونیستى)، 312 (بخش احزاب و دستجات سیاسى و مذهبى افراطى)، 313 (بخش هدفهاى تازه و فعالیتهاى مربوط به عرب زبانان ناراحت و بلوچهاى حاد ایرانى)، 314 (اکراد) و 315 (فعالیتهاى خارجى) بوده است.
اجزاء اداره دوم عملیات و بررسى شامل:
320 (دفتر اداره دوم عملیات و بررسى)، 321 (بخش دانشگاه تهران)، 322 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى تهران)، 323 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى استانها و شهرستانها) و 324 (بخش آموزش و پرورش و مدارس در تهران و استانها و شهرستانها) بوده است.
اجزاء اداره سوم کل سوم شامل:
330 (دفتر اداره سوم کل سوم)، 331 (بخش ممالک اسکاندیناوى و اروپاى شرقى)، 332 (بخش کشورهاى اروپاى غربى)، 333 (بخش آمریکا و کانادا و امریکاى جنوبى و مرکزى) و 334 (بخش خاورمیانه و کشورهاى غربى و ممالک قاره آسیا و افریقا) بوده است.
اجزاء اداره چهارم کل سوم شامل:
340 (دفتر اداره چهارم کل سوم)، 341 (بخش احزاب و دستجات راست، انجمنها و اتحادیههاى دولتى و خصوصى)، 342 (بخش وزارتخانهها و ادارات و سازمانهاى دولتى)، 343 (بخش کارگرى)، 344 (بخش اصناف و بازرگانان)، 345 (بخش کشاورزى و امور زراعى)، 346 (بخش عشایر و قاچاق اسلحه و مهمات و کالا)، 347 (بخش جراید و سینما و تلویزیون)، 348 (بخش نارضایتىهاى عمومى) و 349 (بخش روابط عمومى) بوده است.
اجزاء اداره پنجم کل سوم شامل:
350 (دفتر اداره پنجم کل سوم)، 351 (بخش دکترین و آموزش و سازمان و وظایف رهبران عملیات امنیت داخلى)، 352 (بخش سانسور و کنترل مکاتبات) و 353 (بخش منابع و مأموران و گروههاى تعقیب و مراقبت) بوده است.
اجزاء اداره ششم کل سوم شامل:
360 (دفتر اداره ششم کل سوم)، 361 (بخش فیش)، 362 (بخش بایگانى) و 363 (بخش بررسى و تجزیه) بوده است.
9 ـ کتاب حاضر مقطع زمانى 1 / 3 / 57 تا 31 / 3 / 57 را در بر گرفته است، یعنى فاصله زمانى خرداد ماه. از این مجموعه، کتاب هفتم شامل سندهاى ساواک در تیر ماه 1357 که تدوین آن پایان یافته به زودى به دست چاپ سپرده خواهد شد.