تاریخ سند: 20 خرداد 1357
موضوع: اظهارات عباس بستانیان کارمند استانداری سمنان
متن سند:
از: 14/ ﻫ تاریخ: 20 /3 /2537[]
به: 342 شماره: 1811 /14ﻫ
موضوع: اظهارات عباس بستانیان کارمند استانداری سمنان
پیرو: 1594 /14ﻫ - 13 /3 /37
0320
نامبرده بالا در مورخه 8 /3 /37 به منظور صرف نهار به منزل یکی از همکاران خود رفته و در آنجا پس از صرف نهار، ضمن صحبت، به خاندان 66 اهانت نموده و درباره تقوی و نفوذ و فضیلت خمینی و دکتر شریعتی و غلامرضا تختی1 سخنانی بیان و اضافه نموده یکی از برادرانم دانشجوی فوق لیسانس شرکت ملی نفت و دیگری دانشجوی رشته حسابداری در تهران میباشند که هر دو متعصب مذهبی هستند و دارای حدود یک صد نوار مضره، که شامل سخنرانیهای دکتر علی شریعتی و مهندس مهدی بازرگان2 و خمینی میباشند و به طور خیلی پنهانی از این نوارها استفاده مینمایند.3
نظریه شنبه. خبر صحت دارد و مقداری از صحبتهای نامبرده به طور غیرمحسوس ضبط گردیده است. ضمناً بستانیان با مصطفی مشایخی کارمند اداره بازرگانی سمنان بحثهای سیاسی مینمایند.
نظریه یکشنبه. ضمن تائید نظریه شنبه، یک حلقه نوار یاد شده فوق جهت بهرهبرداریهای لازم به پیوست ایفاد و آدرس محل سکونت برادران نامبرده بالا تهران. یوسفآباد کوچه 57 پلاک 1 میباشد.
نظریه سهشنبه. هرگونه اقدام مستقیم از طریق 14/ ﻫ موجب سوخته شدن شنبه میگردد، اصلح است که از طریق ستاد راساً نسبت به شناسائی برادران عباس بستانیان در تهران اقدام و مراقبتهای لازم معمول گردد. در ساعت 11 روز 22 /3 /37 واصل گردید.
نظریه 14/ﻫ. نظریه سهشنبه تائید میگردد. آقای... یک نسخه به312 ارسال فرمائید.
توضیحات سند:
_
1. غلامرضا تختى، فرزند رجب در سال 1309 ﻫ ش در خانوادهاى مذهبى در جنوب شهر تهران چشم به جهان گشود. پدر بزرگ او قلى نام داشت و شغل او بنکدارى بود. قلى در سفر مکه به دست راهزنان به قتل رسید، امّا پدر تختى معروف به ارباب رجب، داراى املاکی وسیع در تهران بود که در زمان رضاخان براى احداث راهآهن تصرف شد. غلامرضا هنگام تولد، دو خواهر و دو برادر به نامهاى خدیجه، نرگس، غلامعلى و محمّد مهدى داشت. او دوره ابتدایى را در مدرسهی حکیم نظامى گذراند و از همان زمان، به ورزش باستانى تمایل نشان داد و به زورخانهی گردان و سپس باشگاه پولاد رفت. تختی با شروع کشتى، درس را رها کرد و در شرکت نفت استخدام شد و به مسجد سلیمان رفت، ولى پس از مدت کوتاهى به تهران بازگشت و با جدیت به کشتى پرداخت و در سال 1329 اولین طعم پیروزى را در برابر على غفارى چشید.
غلامرضا در این ایام به خدمت سربازى رفت و این فرصت را یافت تا به تمرینات خود به طور منظم ادامه دهد و بدین سبب در دوران خدمت به مقام قهرمانى کشور رسید، سپس خود را براى مسابقات جهانى 1951 م. هلسینکى فنلاند آماده ساخت و در آنجا مدال نقره دریافت کرد. تختى تا مسابقات جهانى 1955 م. ورشو لهستان مدالى کسب نکرد و در این سال بود که بار دیگر، به نقره دست یافت، تا اینکه در سال 1956م. در المپیک ملبورن بالاخره مدال طلا را به چنگ آورد. وی در سال 1337 ش مدال طلاى بازیهاى آسیایى ژاپن را بر گردن آویخت، اما در مسابقات جهانى صوفیه همان سال به مدال نقره دست یافت. در سال 1338 ش مسابقات کشتى قهرمانى جهان در تهران برگزار شد و تختى بار دیگر مدال طلا را با اقتدار ربود. در سال 1338 در المپیک رم مدال نقره نصیب غلامرضا تختى شد و در سال 1961 تیم ملى کشتى ایران براى شرکت در مسابقات جهانى، راهى ژاپن شد و تختى بار دیگر به طلا رسید. پس از این قهرمانى بود که فعالیت سیاسى خود را علنى کرد و در انتخابات کنگرهی جبههی ملى شرکت کرد و در کنگرهی این جبهه ـ که در دیماه 1341 در تهران برگزار شد ـ به عنوان نمایندهی ورزشکاران، با یکصد رأى به عضویت شوراى مرکزى انتخاب شد و این امر، خشم دستگاه پهلوى را برانگیخت. تختى در مسابقات جهانى تولید و (آمریکا) 1341 ش با پیروزى بر رقبا در فینال با « مدوید» از شوروى روبرو شد و کشتى به تساوى انجامید، امّا تختى به لحاظ داشتن وزن اضافه مدال دوم را برگردن آویخت. تختى در سال 42 فعالیتهاى سیاسى خود را افزایش داد و این امور از چشم ساواک پنهان نبود، به همین جهت او را احضار کردند، ولى او در ساواک حضور نمىیافت. بدین لحاظ، ساواک براى او مشکلاتى ایجاد کرد. در المپیک 1345 ش. توکیو تختى ناکام ماند و همچنین در آخرین رقابت ورزشى خود در تولید و آمریکا بار دیگر شکست را پذیرا شد و از این زمان، کشتى را براى همیشه رها کرد و کمى بعد در مورخه 18 /10 /46 جسد غلامرضا تختى در اتاق یک هتل، که به طرز مشکوکى درگذشته بود، پیدا شد. غلامرضا تختى، نماد یک پهلوان واقعى بود که در کشاکش مردم با حکومت جور، همواره جانب مردم را نگاه داشت. از مردم بود و با مردم زیست و مردم نیز او را مىستودند و در سوگش سخت گریستند.
برگرفته از مقدمهی کتاب جهان پهلوان تختى به روایت اسناد ساواک، سیّدعباس فاطمى، تهران، جهان کتاب، 1378
2. مهندس مهدى بازرگان در سال 1278 ش در تبریز به دنیا آمد. وى جزو اولین کسانى است که پس از اتمام دوران متوسطه در تبریز و تهران براى ادامه تحصیلات عالى به فرانسه عزیمت و در رشته مهندسى ترمودینامیک تحصیلات خود را به پایان برد. مهندس بازرگان پس از بازگشت به ایران به عضویت کادر علمى دانشگاه تهران نایل گردید. وى فعالیت سیاسى خود را از جبهه ملى آغاز نمود. در دوران نخست وزیرى دکتر محمد مصدق ریاست شرکت ملى نفت ایران و بعد سازمان آب تهران را عهدهدار گردید. پس از تعطیلى و توقف کار جبهه ملى اول با سقوط دکتر مصدق بر اثر کودتاى 28 مرداد 1332 از جمله کسانى بود که جبهه ملى دوم را تاسیس نمود. وى به همراه مرحوم آیتالله طالقانى، دکتر یدالله سحابى، رحیم عطایى، منصور عطایى، عباس سمیعى و حسن نزیه از جبهه ملى دوم کناره گرفته و نهضت آزادى ایران را تأسیس نمودند. در سال 1342 سران نهضت آزادى دستگیر و مهندس بازرگان و آیتالله طالقانى به 10 سال زندان محکوم شدند. لیکن پس از سپرى شدن 6 سال مهندس بازرگان آزاد گردید. مهندس بازرگان در سال 1356 به اتفاق جمعى از سیاسیون و حقوقدانان نظیر کریم سنجابى، ناصر میناچى، حسن نزیه و... جمعیت دفاع از آزادى و حقوق بشر را تأسیس کردند. لذا از طرف گروه انتقام که ساخته و پرداخته رژیم شاه بود بمبی در مقابل درب منزل وى منفجر شد. قبل از پیروزى از طرف امام در راس هیئتى به آبادان رفت تا جریان اعتصاب کارگران نفت را بر علیه رژیم که کمر آن را در بعد اقتصادى شکسته بود سامان بهتر و بیشترى دهد و به مسائل آنان رسیدگى کند. وى همچنین سفرى به پاریس نمود تا حضرت امام را از طرح شعار «شاه باید برود» منصرف کند، چه به اعتقاد او طرح شعار رفتن شاه با برخوردارى از ارتش و ساواک پشتیبانى آمریکا را شعارى مناسب و راه کارى عملى نمىدانست. آقاى بازرگان پس از پیروزى انقلاب اسلامى از سوى امام (ره) به عضویت شوراى انقلاب درآمد و با پیشنهاد اعضاى شورا به امام(ره) از طرف ایشان مسئولیت تشکیل دولت موقت که اولین دولت اسلامى پس از پیروزى انقلاب بود را بر عهده گرفت. دولت موقت مهندس بازرگان به دلیل اتخاذ روشهاى غیر انقلابى به خصوص اتخاذ مواضع مخالف با تسخیر لانه جاسوسى آمریکا و نیز اصرار بر انحلال مجلس خبرگان و رد این پیشنهاد از سوى امام از کار استعفا داد که بلافاصله مورد پذیرش امام واقع گردید. او در نخستین دوره مجلس شوراى اسلامى از سوى مردم تهران به مجلس راه یافت. مهندس بازرگان در تاریخ 30 /10 /1373 در تهران درگذشت.
3. در گزارش دیگری به شماره 1218 /14 ﻫ – 27 /2 /37 مشخصات کامل عباس بستانیان به این شرح آمده است: «عباس بستانیان. فرزند هادی شماره شناسنامه 14073 متولد 23 /10 /1320 صادره از تهران. مدرک تحصیلی لیسانس زبان انگلیسی. شغل کارشناس امور اداری و مالی در اداره رسیدگی به شکایات استانداری سمنان.» بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 3 صفحه 65