تاریخ سند: 23 اردیبهشت 1330
متن سند:
به طوری که مأمورین ویژه از محافل
مطبوعاتی و سیاسی کسب اطلاع نموده اند،
اختلاف شدیدی بین اعضای جبهه ملی تولید
گردیده ولی برای حفظ ظاهر و ارعاب
مخالفین خود از فاش شدن موضوع،
جلوگیری می کنند.
گفته می شود تا آخر دوره
16، جبهه ملی بکلی از بین خواهد رفت علت
اصلی این پاشیدگی و اختلاف، دکتر بقائی
است که کسب اهمیت نموده و سایرین را در
خارج تحت الشعاع قرار داده و در نتیجه از این
جریان، ناراضی هستند و هر کدام می خواهند
حزب و تشکیلات مستقلی تاسیس نمایند.
می گویند عبدالقدیر آزاد حزب استقلال1 را
اداره خواهد نمود و حزب ایران و انشعابیون توده و سازمان جوانان مبارز، ظاهرا ائتلاف خواهند
نمود.
حائری زاده هم به اتفاق عباس اسکندری و آشتیانی زاده و ارسنجانی حزب خلق را
تشکیل خواهند داد.
علاوه می کنند از چندی قبل حزبی به رهبری دکتر بقائی در تهران تشکیل
شده2 و توجه بسیاری از روشنفکران و آزادیخواهان را به خود معطوف داشته و بر عکس، در
سازمانهای وابسته به حزب توده ایجاد نگرانی کرده، دبیر سپهری عضو فعال حزب توده گفته،
روش کار تشکیلات دکتر بقائی مانند روش احزاب سوسیالیست کشورهای مترقی جهان بوده و
مخالف نقشه های انقلابی حزب توده، پس از حصول رسمیت مبارزه شدید با این تشکیلات
خواهد بود.
دکتر بقائی
توضیحات سند:
1ـ حزب استقلال: موسس حزب استقلال عبدالقدیر آزاد بود.
عبدالقدیر، از آزادیخواهان دوران مشروطه و پس از
آن به شمار می رفت که در اوایل دوران رضاخان، «روزنامه آزاد» را در مشهد منتشر می کرد.
در سال 1310 هش به جرم
ارتباط با «آقابکف» جاسوس شوروی در ایران، دستگیر شد و تا شهریور 1320 در زندان ماند.
پس از آزادی به همراه «آل
بویه» حزب استقلال را بنیان نهاد.
آزاد و حزب استقلال در ابتدا هوادار آلمان بودند.
این حزب، در سال 1323 به همراه احزاب پیکار، آزادیخواهان و میهن پرستان، حزب میهن را تشکیل دادند ولی پس از
چندی، راه خود را از میهن جدا نمود.
عبدالقدیر آزاد در دوران صدارت احمد قوام به وی گرایش یافت و در جریان
انتخابات مجلس پانزدهم، از سبزوار نامزد نمایندگی مجلس شورای ملی شد و به مجلس راه یافت.
پس از افول ستاره
قوام و برکناری وی، حزب استقلال بار دیگر فعال شد و تا مدتی «روزنامه بهمن» که صاحب امتیاز آن «حسین علی
بهرامی» بود، ارگان حزب استقلال محسوب می شد.
در این دوران، حزب استقلال به مخالفت با دولت حکیمی برخاست.
پس از روی کار آمدن دولت هژیر، عبدالقدیر آزاد، این دولت را به علت توقیف غیرقانونی مطبوعات و اختناق و قیام
علیه قانون اساسی استیضاح کرد.
در این زمان آزاد و حزب استقلال به تدریج خود را در صحنه سیاسی کشور بطور
جدی و اساسی مطرح کردند و ارتباط هایی نیز میان این حزب و دربار برقرار شد.
آزاد، از اواخر سال 1327 به آیت اللهکاشانی نزدیک شد.
نامبرده در دوره شانزدهم به مجلس شورای ملی راه یافت و
در آنجا به دلیل مخالفت با قرارداد الحاقی «گس ـ گلشائیان» اعتبار زیادی کسب کرد و در زمره مؤسسان جبهه ملی به
شمار آمد.
حزب استقلال و رهبر آن به تدریج از جبهه ملی و مصدق کناره گرفت و سرانجام به صف مخالفان در آمد.
آزاد
پس از کودتای 28 مرداد، مزد مخالفت با دولت مصدق را دریافت کرد و به ریاست شرکت فرش ایران منسوب شد.
ولی
حزب استقلال مانند سایر احزاب، خاموشی گزید و فعالیت آن متوقف گردید.
2ـ حزب زحمتکشان ملت ایران: شالوده حزب زحمتکشان، در جریان انتخابات دوره شانزدهم در «سازمان نظارت
بر آزادی انتخابات» به رهبری دکتر مظفر بقائی ریخته شد.
در این سازمان گروههائی از دانشجویان و جوانان و اصناف،
برای نظارت بر صحت رای گیری در حوزه ها و همچنین نحوه انجام انتخابات، فعالیت می کردند.
روزنامه «شاهد» اخبار و
اطلاعات مربوط به انتخابات را چاپ و منتشر می کرد.
پس از پایان انتخابات دوره شانزدهم در تهران و افتتاح مجلس،
این سازمان نیز زیر عنوان سازمان نگهبانان آزادی به فعالیت سیاسی خود ادامه داد.
در سال 1331، خلیل ملکی و عده ای از روشنفکران حزب توده که در سال 1326 به دلیل وابستگی شدید حزب، به
شوروی و فساد رهبرانش از آن حزب انشعاب کرده بودند، به جبهه ملی پیوستند و با سابقه فعالیت های حزبی که
داشتند، اطلاعات سیاسی و اجتماعی و سازماندهی، موجب گسترش، «سازمان نگهبانان آزادی» در میان اقشار دیگری
از روشنفکران، دانشجویان و کارگران شدند.
آنها در دوران نخست وزیری مصدق با همکاری دکتر مظفر بقائی «حزب
زحمتکشان ملت ایران» را تاسیس کردند.
حزب زحمتکشان با گرایش سوسیالیستی، از تز ملی شدن صنعت نفت و دکتر مصدق جانبداری کرد، در عین حال با
حزب توده، که به دنبال پشتیبانی از امتیاز خواهی دولت شوروی، طرفداری از رژیم پیشه وری و مخالفت با دکتر مصدق،
به اعتبار آن سخت آسیب وارد شده بود، در ستیز بود.
با حضور ملکی در حزب زحمتکشان ملت ایران، رهبران حزب
توده با رقیب تازه ای روبه رو شده بودند که با همان شیوه علمی، فلسفی و تبلیغاتی حزب توده، با آنها مبارزه می کرد.
خلیل ملکی و مظفر بقائی تا اوایل مرداد 1331، رهبری حزب زحمتکشان ملت ایران را به عهده داشتند، ولی پس از
فاش شدن ملاقات پنهانی دکتر عیسی سپهبدی، یکی از دوستان و همکاران مظفر بقائی با قوام السلطنه در دوره
زمامداری پنج روزه قوام(26 ـ سی تیر 1331)، بین ملکی و همفکران او، که مصرانه، خواهان رسیدگی به این موضوع
بودند، با مظفر بقائی اختلاف نظر شدید بروز کرد و منجر به دو پاره شدن حزب زحمتکشان ملت ایران گردید، یکی به نام
حزب زحمتکشان ملت ایران(نیروی سوم) به رهبری خلیل ملکی و یارانش، دیگری حزب زحمتکشان ملت ایران به
رهبری مظفر بقائی و همراهانش.
پس از جدائی ملکی از بقائی، اکثریت افراد حزب، شامل دانشجویان، فعالان، روشنفکران و کارگران در کنار ملکی
ماندند.
مظفر بقائی و دنباله روان او در حزب زحمتکشان، دانسته یا ندانسته، در برابر نهضت ملی و دکتر مصدق موضع
گرفتند و در بسیاری از توطئه های ضد ملی شرکت کردند.
بقائی که در رشته فلسفه و اخلاق در دانشگاه تهران تدریس
می کرد، بر اساس اسناد، از طراحان اصلی ربودن و قتل سرتیپ محمود افشار طوس، رئیس شهربانی دولت مصدق بود و
با شاه، زاهدی و آمریکاییها ارتباط داشت.
روز 28 مرداد 1332 شماری از افراد حزب زحمتکشان دکتر بقائی، با
مزدوران و کودتاچیان، در غارت خانه دکتر مصدق شرکت کردند.
مظفر بقائی در شکست نهضت ملی ایران نقش مهمی
ایفا کرد.
در سالهای 33 تا 39 تنها، جلساتی با شرکت جمعی از اعضای حزب و دوستان دکتر بقائی در منزل وی تشکیل
می شد.
در بهار سال 1339 به دنبال تجدید فعالیت جبهه ملی، حزب زحمتکشان نیز به عنوان شرکت در مبارزات
انتخاباتی فعالیت خود را تشدید نمود.
با شروع نهضت امام خمینی «ره»، در سالهای آغازین دهه 50 اولین کنگره حزب زحمتکشان در تابستان سال 41 در
اصفهان تشکیل شد.
در تمام مدت دهه 50 و 60 تا پیروزی انقلاب اسلامی، بیشترین تلاش رهبری این حزب، پیشگیری
از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
منبع:
کتاب
مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 33