پیامی از جانب ملت ایران به برادران غیور نظامی!
متن سند:
بِسِم اللهِ الرَحمنِ الرحیمِ
پیامی از جانب ملت ایران به برادران غیور نظامی!
روز پنجشنبه شانزدهم شهریور 1357 دوستی و پیوند ملت ایران با برادران غیور و فداکار نظامی شکوفا شد و لحظههای پرامید و پرهیجان را به ارمغان آورد.
صدها هزار نفر از مردم، طی دهها کیلومتر راهپیمائی، هزاران نفر سرباز درجه دار افسر ارتش را گلباران کردند و آنان را برای یک هدف مشترک به یاری خواندند. صمیمیت و نرمش قهرمانانه هزاران ارتشی که نگاهشان لبریز از رضایت و خرسندی بود و پاسخ متقابلشان به ابراز احساسات پر شور مردم میرفت تا شکوه این اتحاد و به هم پیوستگی بزرگ را جاودانی سازد مردم ستمدیده و داغدیده ایران که بعد از سالها حکومت تحمیلی و پرخفقان خاندان جنایتکار پهلوی بغضشان ترکیده بود، بر گونه برادران ارتشی خود بوسهها میزدند. آنان را به گرمی در آغوش فشرده و در حالی که سراپایشان لبریز از شادی و هیجان بود، با صدائی پر طنین و پر درد، این جمله را هزاران بار تکرار کردند: «برای حفظ قرآن ارتش به ما کمک کن»
زنان و دختران که گروه کثیری از راهپیمایان را تشکیل میدادند، در حالی که شاخههای گل را به نشانه دوستی و اتحاد به طرف برادران ارتشی خود پرتاب میکردند با فریادهائی پر شور و تکان دهنده و با چشمانی لبریز از اشک، در حالی که از سوگ عزیزانشان یکپارچه خشم و حرکت شده بودند این جمله را هزاران بار تکرار کردند: «برادر ارتشی چرا برادر کشی؟»
و ما برادران نظامی را دیدیم که به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بودند و دمادم اشک شوق در گوشه دیدگانشان حلقه میزد. حالت هیجان زده آنان به گونهای بود که هر لحظه انتظار آن میرفت که خود را از بالای کامیونها و جیپها به میان مردم پرتاب کنند و با تمامی وجود فریاد بر آورند که: «ما نیز با شما هستیم، تا آخرین لحظه حیات و تا آخرین قطره خون» این لحظه دوست داشتنی و با شکوه، شاید در روزهای آینده تکرار میشد و ما شاهد پیوستن گروه گروه از برادران ارتشی به صف مردم بودیم آن همه مردم در انتظار بودند انتظار یک جنبش یک تکان و انتظار یک به هم پیوستگی با شکوه برای رسیدن به آزادی و عدالت. ولی رژیم جنایتکار که میکوشد هر جنبش و انقلابی را در نطفه نابود سازد تا فرصت بیشتری برای جنایت داشته باشد، برای از بین بردن این اتحاد و دوستی، نقشه قتل عام بیرحمانهای را طرح و به مرحله اجرا گذاشت !!! درست 24 ساعت بعد، روزی که انتظار پیروزی عظیمی میرفت روزی که اتحاد و به هم پیوستگی مردم به نقطه اوج خود میرسید و چه بسا که جنبش وسیعی علیه رژیم جنایتکار شکل میگرفت و ....1
در این روز پر وحشت هزارها انسان بیگناه، به جرم آزادیخواهی و حق طلبی در خون خود غلطیدند، هزاران نفر زخمی شدند و ایران را هالهای از مصیبت و اندوه فرا گرفت و آنگاه خشم و نفرت، بیزاری و دشمنی، جای دوستی و نرمش و صمیمیت را گرفت و فضای معطر و گلباران شده دیروز را بوی باروت و شعله آتش پر ساخت رژیم بار دیگر پایههای اتحادمان را در هم فرو ریخت و بینمان تفرقه و جدائی انداخت آیا رژیم پیروز شد؟ نه هرگز. اتحاد و برادری و به هم بستگی ما را فقط هالهای از وحشت و اضطراب فرا گرفت ولی هرگز قطع نشد. چرا که در همان روز ما شاهد جانبازی و فداکاری دهها سرباز رشید و غیرتمند بودیم که علیرغم دستور فرماندهان خود بر روی مردم آتش نگشودند و مرگ پر افتخار را به اجرای فرمانی غیر انسانی مقدم دانسته، شربت شهادت نوشیدند ـ روحشان شاد و یادشان گرامی باد ـ و خیلی از سربازان دیگر هم فشنگهای خود را به سوی هدفهای نامشخص خالی کردند ـ بدین خاطر بود که رژیم جنایتکار اقدام به وارد کردن سربازان اسرائیلی نمود. یعنی قومی که تشنه به خون ماست ملتی که ناموس و جان مسلمانان را بر خود حلال میداند و ملتی که آرزویش قتل عام مسلمانهاست. مرگ بر تو ای شاه خائن که سربازان یهودی را برای کشتن ملت ایران اجیر نمودهای این دیگر غیر قابل تحمل است و لکه ننگی است بر پیشانی سربازان و نظامیان ایران که دیدیم عدهای از سربازان غیرتمند، تحمل این ننگ را نداشتند و گروهی از آنان را به رگبار مسلسل بستند. رژیم ننگین و رو سیاه پهلوی خود میداند که دارد آخرین نفسهایش را میکشد و به گفته رهبر عالیقدر شیعیان حضرت آیتالله العظمی امام خمینی که با استمداد از نیروی الهی ملت بیدار شده و حقطلب ایران را رهبری مینمایند: پیروزی و سر افرازی ما نزدیک است. و برای اینکه این آرزوی بزرگ ملت ایران هر چه زودتر تحقق پیدا کند و آزادی و عدالت و امنیت بر کشورمان سایه گستراند لازم است که همه مردم با اتحاد و به هم پیوستگی برادران نظامی خود یکپارچه قیام نمایند و رژیم استبدادی وحشیانه پهلوی را منهدم سازند. بار دیگر توجه برادران نظامی را به گفتههای رهبر دلسوزمان حضرت آیتالله العظمی امام خمینی جلب میکنیم:
«ارتش ایران و صاحب منصبان محترم بدانند جنایات و قتلعامهایی که شاه بر آنان تحمیل میکند، حاصلی جز بدنامی و ننگ برای آنان ندارد افسران ارتش و شهربانی و ژاندارمری ایران تا چه زمان اجباراً و بدون هیچگونه اختیار به برادرکشی توسط یک عده مامور نا آگاه ادامه میدهند؟ آخر برای حفظ چه کسی؟ شخصی که به اسلام و ناموس و آزادی شما ضربات پیاپی وارد میکند. شخص که شما را در جهان از بیحیثیتترین مأمورانی که فقط به خاطر داشتن حقوق گزاف به هر عمل زشتی دست میزنند معرفی کرده است یا هر روز کشتار و ضرب و جرح آنهم به دست شما و یا کسانی که شما هیچگونه حق اعتراض به آنان نداشته باشید. با انسانیت سازگار است؟ شما به عذر مأموریت، برادران دینی خود را به گلوله میبندید که مسئولیت آن علاوه بر شاه با خود شماست.
باید به حکم خداوند از فرمان ستمگران که شما را به قتل و ظلم امر میکنند سر پیچی کنید و با کشتن برادران خود جهنم دنیا و آخرت را برای خود نخرید و ناله مادران و پدران داغدیده و جوان از دست داده را با گوش دل بشنوید اینان مادران شما هستندآیا فکر کردهاید که با گلوله خود حداقل یک خانواده بزرگ را در درد و رنج بیحد قرار میدهید؟ اگر تا به حال هم به چنین اعمالی دست زدهاید هر چه زودتر توبه کنید و خود را در صفوف لشگر حق قرار دهید. مطمئن باشید که پیروزی دنیا و آخرت از آن شما خواهد بود. شما ای صاحبمنصبان مسلمان و آزاده ارتش ایران دین خود را به اسلام و مسلمین ادا نمائید و بیش از این تن به ذلت ندهید ....»
«من از ارتش ایران سپاسگزارم که در راهپیمائی عظیم تهران و سایر شهرستانها، به روی مردم وطنخواه خویش که از ستمکاری پنجاه ساله دودمان پهلوی به جان آمدهاند، آتش نگشودهاند و دست خود را به جنایت بزرگی که کار همیشگی فرمانروایان است آلوده نکردهاند.
من در این موقع حساس که کشور و وطنمان در لب پرتگاه و بر سر دو راهی سقوط یا استقلال واقع شده دست خود را به سوی نیروهای زمینی و هوائی و دریائی وفادار به اسلام و وطن دراز میکنم و برای حفظ استقلال و بیرون آمدن از یوغ اسارت و ذلت، از آنان استمداد میکنم:
ای سربازان غیور که برای وطن و کشور خود فداکاری میکنید! به پاخیزید ذلت و اسارت بس است. پیوند خود را با ملت عزیز استوارتر کنید و فرزندان و برادران برومند خود را برای هوای نفس یک خانواده خاندان چپاولگر به خاک و خون نکشید.»
و اینک ای برادران نظامی و ای هموطنان مسلمان! برای استقلال و آزادی ایران و دفاع از حریم اسلام و قرآن و ایجاد حکومتی بر مبنای حق و عدالت برعلیه این سلطنت مظلومکش و ظالمپرور قیام نمائید ما حتماً پیروز میشویم زیرا حق همیشه پیروز است. ما با یاری تو اسلحه به دست میگیریم و قیام میکنیم اگر زنده ماندیم زندگی پرافتخار را در سایه آزادی و عدالت شروع خواهیم نمود و اگر شهید شدیم مرگ سرخ را به زندگی ننگین ترجیح دادهایم و رو سفید و سربلند به سوی خدا میرویم بازگشت همگی ما به سوی اوست. و چنین خواهد بود مرتبه بلند ما: به شهیدان راه حق مرده مگوئید چه آنها زنده هستند و شما نمیدانید «قرآن». ای شاه خائن و وطن فروش و ای جلاد بیرحم! ارتشیان غیرتمند و ناموس پرست آنهائیکه هر ذرهای از وجودشان لبریز از عشق به اسلام و آزادی و عدالت است، دیگر جانبداری از تو را رها کردهاند و در انتظار فرصتی هستند تا هر چه زودتر، تو را سرنگون کنند و ملتی را از بدبختی و تحمل ظلم و فساد برهانند. سربازان تو با شنیدن ناله دردمند هزاران مادر و خواهر داغدیده دیگر خواب و آسایش ندارند در عمق نگاهشان دو دلی و اضطراب و نارضایتی موج میزند. اینان که فرزندان غیور این مملکت هستند و اینان که سوگند وفاداری یاد نمودهاند تا آخرین قطره خون خود را در راه آزادی و استقلال این مملکت و نگهداری از جان و ناموس این مردم صرف کنند هرگز به سوی این مردم آتش نمیگشایند و به خاطر تسکین بیماری سادیسمی تو خون ملت بیگناه را نمیریزند. و به خاطر رسالت بزرگی که بر دوش دارند تصمیم گرفتهاند تا تو را که دشمن آزادی و استقلال این مملکت هستی، تو را که همه سرمایه و درآمد ما را در اختیار بیگانگان گذاشتهای و تو را که ضحاکوار به خونخواری جوانان ما نشستهای قطعه قطعهات بکنند و رژیم کثیف تو را براندازند. مردم و ارتش دیگر فریب بوقهای تبلیغاتی تو را نمیخورند و به دسیسهها و حیلههای تو آشنایی کامل دارند و میدانند که توبه گرگ مرگ است.
درود بر ارتشیان مجاهد و غیور
جاوید باد اتحاد با شکوه مردم و ارتش
توضیحات سند:
1. نقطهچینها در متن اعلامیه آمده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 08 صفحه 124