تاریخ سند: 28 اردیبهشت 1337
طبقه روحانیون و افراد مخرب دیگر
متن سند:
طبقه روحانیون و افراد مخرب دیگر
1- شیخ هادی باریکبین که اخیراً به علت تحریک مردم و توزیع اعلامیه مضره از طریق کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی به 18 ماه اقامت اجباری در شهرستان سردشت از توابع استان آذربایجان غربی تبعید گردید (که مراتب طی شماره 543 /23ﻫ - 27 /2 /37 به عرض رسیده) مشارالیه نیز با توجه به اعمال و رفتار خلافی که داشته مشمول دستورالعمل شماره 2252 /312- 28 /2 /37 میباشد.
2- شیخ صفرعلی تاریوردی معروف به اسلامی شالی1 موضوع نامه شماره 672 /312- 26 /1 /37 که در قم طلبه بوده و اکثر اوقات به تاکستان تردد نموده و در چند ماهه اخیر ضمن توزیع اعلامیه در تحریک برخی از جوانان به منظور آتش زدن سینما و مشروبفروشیهای محل نیز دخالت داشته است.
3- یداله نفری فرزند محمد طلبه مدرسه شیخالاسلام موضوع نامه 181 /23ﻫ- 15 /1 /37 که به اتهام تهیه و قصد تکثیر اعلامیه مضره خطی(منظوم) دستگیر که پس از معرفی به مراجع قضایی با سپردن کفیل از زندان آزاد شده است.
4- رمضان مهرابی فرزند حمید موضوع گزارش خبر شماره 576 /23ﻫ- 1 /3 /37 که در تاریخ 29 /11 /36 به اتهام تکثیر و نصب اعلامیه مضره و برگزاری مجلس ترحیم در آبیک بازداشت و سرانجام با سپردن کفیل از زندان آزاد و با مراقبتهایی که به عمل آمده کماکان افکار خود را حفظ نموده و بعضاً مطالب خلافی بیان و تحریکاتی مینماید.
5- رضا قاقازانی که در روز 24 /10 /36 مظنوناً دستگیر و در بازرسی بدنی از وی اوراقی از مجاهدین خلق2 و نیز در بازرسی از منزل وی یک دستگاه ماشین پلیکپی کشف و در تحقیقات معموله خود را از دوستان حسن پاگردخوزانی و داود حاج فتحعلی زندانیان ضدامنیتی معرفی و اظهار داشته ماشین پلیکپی مزبور را نیز نامبردگان از دبیرستان نظام وفا واقع در قزوین سرقت(موضوع به موقع گزارش گردیده است) و در منزل من نگهداری میکردند و اعلامیه و جزوات مربوط به مجاهدین خلق را نیز از شخصی به نام کاظم انبارلوئی کارگر کارخانه بوش اخذ نموده بودم.
6- کاظم انبارلوئی فرزند جعفر که از افراد مرتبط با رضا قاقازانی بوده و چون از موضوع دستگیری مشارالیه مطلع میشود متواری میگردد و تاکنون تلاش مأمورین جهت دستگیری وی به نتیجه نرسیده و مراتب طی شماره 322 /23ﻫ- 2 /2 /37 به عرض رسیده است.
7- در مورد فعالیتهای سیدعباس ابوترابی و فرزندش محمدحسن ابوترابی3 نیز به شرح لازم طی شماره 570 /23ﻫ- 1 /3 /37 به عرض رسیده.
8- ابوالفضل خوئینی4 فرزند رضا که در موقع بازرسی از منزل رضا قاقازانی در منزل وی بوده که دستگیر و در تحقیقات اظهار داشته جهت از بین بردن مدارک و اشیاء متهم کننده به منزل یادشده آمده بودم که مشارالیه به اتفاق رضا قاقازانی(ردیف 5) به اتهام سرقت به دادسرای قزوین معرفی و سپس با توجه به سابقهای که از سرقت ماشین پلیکپی در اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی بود دادسرای مزبور قرار عدم صلاحیت صادر و یادشدگان را به دادگاه نظامی زنجان اعزام و دادگاه مزبور نیز با قبول قرار کفیل به مبلغ ده هزار ریال آنان را از زندان آزاد و تاکنون پرونده مربوطه منتهی به رسیدگی نهایی نشده است.
توضیحات سند:
1. در اصل: شمالی
2. سازمان مجاهدین خلق (منافقین) یکی از گروههای چریکی و مسلحانه است که در دهه 1340 و 1350 به فعالیت پرداخت. محمد حنیفنژاد، سعید محسن و علیاصغر بدیعزادگان بنیانگذاران این گروه بودند که از دوران دانشجوئی در فعالیتهای نهضت آزادی شرکت داشتند. نامبردگان در سال 1344 ابتدا گروهی به نام جنبش رهاییبخش ایران براساس الگوی سازمان الفتح پیریزی کردند و در اواخر سال 1347 پس از سه سال کار در زمینه ساختار تشکیلاتی، مطالعه و بررسی انقلابها و شناخت نسبی از جامعه ایران و نیز تدوین برنامههای آموزشی برای ترویج عملیات مسلحانه، به تنظیم و تدوین استراتژی خود پرداخته و به سازمان مجاهدین خلق تغییر نام دادند. اعضای این سازمان درصدد بودند تا همزمان با برگزاری جشنهای دو هزاروپانصد ساله شاهنشاهی در سال 1350، عملیات مسلحانه گستردهای در سطح کشور صورت داده و برخی از مناطق و اماکن حساس را منفجر نمایند؛ لیکن واسطه تهیه اسلحه، به نام شاه مراد دلفانی که از عناصر ساواک بود، در درون سازمان نفوذ کرد و اطلاعات قابل توجهی از سازمان و عناصر و برنامههای عملیات نظامی آنان را در اختیار ساواک گذاشت که منجر به دستگیری سران سازمان و اکثریت اعضای آن گردید. افراد باقیمانده سازمان موفق شدند با مخفی شدن در خانههای امن و مسلح شدن، شروع به تجدید سازمان و فعالیت نمایند و در سالهای 51 و 52 و 53 عملیات مسلحانه خود را تشدید کردند و در جریان این فعالیتها عدهای از آنها دستگیر و یا کشته شدند و در اوایل سال 1354 باقیمانده اعضای سازمان، اختلاف ایدئولوژیک پیدا کردند و ساواک نیز با استفاده از فرصت برای ضربهزدن بیشتر به سازمان، بیانیه اعلام موضع ایدئولوژیک را در بیرون از سازمان انتشار داد و در این مرحله بخش قابل توجهی از نیروهای سازمان به مارکسیسم روی آوردند و فقط عده کمی از جناح مسلمان تغییر روش ندادند و به رغم فشارها و مشکلات فراوان با عناوین جدید همچون: گروه مهدیون در اصفهان، گروه شیعیان راستین در همدان و گروه فریادخلق خاموش در تبریز و ... به فعالیت خود ادامه دادند. به هر حال دستگیر و کشته شدن عدهای از اعضای سازمان اجازه فعالیت بیشتر را از این سازمان گرفت و تنها با اوجگیری انقلاب در اواخر سال 1356 و 1357 توانستند به فعالیت مجدد رو بیاورند ولی در به حرکت در آوردن ملت مسلمان ایران و اجتماعات عظیم مردمی و اعتصاباتی که رژیم را از پای درآورد، نقش چشمگیری نداشتند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی با اتخاذ روشهای متضاد و حرکات منافقانه نهایتاً به رویارویی با انقلاب پرداختند و در سال 1360 دست به اقدامات مسلحانه زدند که با مقابله قهرمانانه نهادهای انقلابی و مردم نهایتاً به غرب پناهنده شده و بعدها ننگ همراهی و همدستی با صدام را گردن نهادند.
ر. ک: سازمان مجاهدین خلق ایران، پیدایی تا فرجام، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
3. حجتالاسلام سید محمدحسن ابوترابی فرد، در سال در سال 1332 ﻫ ش در خانوادهای اهل علم، در شهر قم به دنیا آمد. از دوران کودکی تحت سرپرستی برادر، قرار گرفت و از سال سوم دبستان در زمان حضور سیدعلیاکبر ابوترابی در مدرسه نواب در ایام تابستان به شهرمقدس مشهد عزیمت میکرد. در این رفت وآمدها بود که با استادان برجسته برادر، از جمله آیتالله حاج شیخ مجتبی قزوینی ( ره) و دوستان مبارز ایشان، آشنا شد. سید محمدحسن در سال 1344 به همراه برادر به نجف اشرف رفت و ضمن ادامه تحصیل، در دبیرستان ایرانی آن دیار به صورت متفرقه به تحصیل علوم حوزوی پرداخت و به همراه برادر، ضمن آشنایی با چهرههای سیاسی حوزه علمیه نجف، در جریان فعالیتهای سیاسی قرار گرفت.
شرکت در درسهای حضرت امام خمینی( ره)، از جمله درس اخلاق و حکومت اسلامی از ایشان مقلدی ارادتمند ساخت. سید محمدحسن که به همراه برادر، در فعالیتهایی علیه حکومت پهلوی، شرکت داشت، اعلامیه امام خمینی (ره) را که در ضرورت دفاع از ملت فلسطین و علیه اسرائیل غاصب بود، با سختی از مرزهای عراق، کویت و عربستان، عبور داد تا در موسم حج به دست مسلمانان برساند.
حجتالاسلام سید محمدحسن ابوترابی پس از بازگشت به ایران، مدتی را در حوزه علمیه تهران بود و سپس به حوزه علمیه قم رفت و از محضر اساتید بزرگواری چون آیتالله میرزاهاشم آملی و فاضل لنکرانی و دیگران بهرهها برد. به علت سخنرانی ایشان در مجلس یادبود آیتالله شهید مصطفی خمینی در شهر قزوین، تحت تعقیب ساواک قرار گرفت. شرکت در سازماندهی اجتماعات مردمی و راهپیماییهای قزوین از جمله فعالیتهای ایشان دردوران انقلاب است. تلاش مشارالیه در جلوگیری از توطئه مقابله ارتش و ملت که ضمن تماس با پاریس و اخذ پیام امام( ره) در عدم تعرض به خانوادههای نیروهای نظامی و انتظامی همراه بود. باعث شد تا در حمله به پادگان لشکر زرهی قزوین، ضمن تسلط بر اوضاع از به غارت بردن مهمات پادگان جلوگیری نماید. سید محمدحسن ابوترابی که به همراه لشکر زرهی قزوین در خاموش کردن غائله کردستان شرکت کرده بود، پس از مدتی با نظر حضرت امام(ره) به عنوان مسئول عقیدتی سیاسی وزارت دفاع به فعالیت پرداخت و مکرراً، در جبهههای جنگ شرکت کرد. دیگر مشاغل و مسئولیتهایمشارالیه بدین شرح است:
1 مسئولیت حوزه نمایندگیمقام معظم رهبری در دانشگاه بینالمللی امام خمینی قزوین
2 نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دورههای ششم، هفتم و هشتم از شهرستان قزوین و دوره نهم از تهران
3 مسئولیت حوزه نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه تهران
4. ابوالفضل خوئینیها، فرزند رضا در سال 1333 ﻫ.ش به دنیا آمد. وی در دورهی پهلوی به اتهام پخش اعلامیه و فعالیتهای انقلابی و حضور در تظاهرات به اتفاق دوستان خود: رضا قاقازانی و ابراهیم(سعید) اصفهانی، دستگیر و تحت بازجویی قرار گرفت.
منبع:
کتاب
آیتالله هادی باریکبین به روایت اسناد ساواک صفحه 128