کتاب بیستوسوم دوره کوتاه دیگرى از سلسله کتابهاى انقلاب اسلامى به روایت اسناد ساواک را شامل مىشود: یازدهم تا بیستم دى ماه 1357. هم ظاهر سندها و هم خبرهاى منعکسشده در برخى از آنها نشان مىدهد که سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در سراشیبى محسوس قرار گرفته است. اُفت کمّى گزارشهاى ساواک موجب شده که تناوب زمانى کتابها که پیش از این هر پنج روز یک مجلد را شامل مىشد ـ کتابهاى 18، 19، 20، 21، ـ با توجه به فزونى رخدادها، در این جلد به مانند جلد 22 به ده روز برسد و در ادامه به پانزده روز (جلد 24) و در نهایت هفده روز (جلد 25 که جلد پایانى است) را دربرگیرد. همانطور که خواهید دید، عمده اخبار این کتاب شامل گزارشهاى فرماندارى نظامى تهران و حومه، گزارشهاى نوبهاى اطلاعاتى اداره سوم ستاد بزرگ ارتشتاران و گزارش نوبهاى اطلاعاتى ستاد عملیاتى پلیس تهران است و از حجم گزارشهاى ساواک کاسته شده. در این دوره زمانى تهدیدها علیه ساواک به حدى شدت گرفت که ساواک مرکز در بخشنامهاى از شعب گوناگون خود خواست که ساختمانهاى ساواک را تخلیه کرده، به پادگانها بروند و در صورت لزوم اسناد و مدارک را امحاء کنند. این جابهجایى در برخى از شهرهاى کوچک و بزرگ رخ داد و بر سر در ساختمانهاى ساواک تابلوهاى دیگرى نصب شد. چنین واکنشهایى به طور طبیعى از فعالیتهاى ساواک کاست و به تبع آن جمعآورى اخبار و اطلاعات نیز اُفت محسوسى پیدا کرد. عامل دیگرى که باعث عقبنشینى بیشتر ساواک شد، افشاء اسامى اعضاء بلندپایه آن و توزیع در میان مردم بود. این اطلاعات که شامل فهرستهاى بلند و بالایى از نام و نشانى وابستگان به ساواک بود، نمىتوانست از طریقى غیر از درون ساواک و توسط برخى از آنها رو شود و به اطلاع مردم برسد. علت آن بر ما معلوم نیست، اما در فضاى ملتهبى که جان و مال آنان در تهدید قرار گرفته بود، انتشار چنین اعلانهایى چارهاى جز عقبنشینى براى ساواک نمىگذاشت. از سوى دیگر شاپور بختیار در شعارهاى ابتدایى خود به هنگام تصدى پست نخستوزیرى از محدود شدن فعالیتهاى ساواک خبر داد. در میان اسناد این کتاب خبرهاى زیادى خواهید خواند که خانه، اموال و جان نیروهاى امنیتى، نظامى و انتظامى تهدید، در برخى مواقع اقدام به تخریب، آتشسوزى و کشتن آنان شده است. چه بسا در جوّ پرهیجان و ملتهب این دوره زمانى که مصادف با روى کار آمدن شاپور بختیار، کشتار مردم در شهرهایى چون قزوین، مشهد، کرمانشاه و .. بوده، این کنشها طبیعى جلوه کند، اما واقعیت آن است که تشویق به این تعرضات و اقدامات صورت گرفته، وفق خواست رهبران نهضت نبود و احتمال وجود توطئهاى، به ویژه براى ایجاد شکاف بیش از پیش بین مردم و ارتش مىرفت. آیتاللّه طالقانى خیلى زود متوجه این موضوع شد و با صدور اعلامیهاى از مردم خواست که آرامش خود را حفظ کنند و از تعرض به جان و مال کسانى که متهم به ساواکى بودن و یا عضو نیروهاى نظامى و انتظامى هستند بپرهیزند. خبرها که به امام رسید، ایشان هم در نوزدهم دى خطاب به مردم اطلاعیهاى داده، و در آن یادآور شدند که جان و مال مردم در آیین اسلام حرمت دارد و نمىتوان بدون حکم محکمه متعرض آنها شد. توطئهاى که احتمال مىرفت با هیزم حکومت، شعلهور شود، رو به سردى گرایید.
با علنى شدن نخستوزیرى شاپور بختیار مخالفتها و شعارها سمت و سوى تازهاى گرفت. از دیگر سو رایزنیها براى به قدرت نشاندن بختیار نیز آغاز شد. در این میان آقاى شریعتمدارى بیش از دیگران در معرض توجه بود، اما این اقدامات کارساز نیفتاد، به طورى که در انتهاى یکى از گزارشهاى نوبهاى اطلاعاتى ستاد بزرگ ارتشتاران خواهید خواند : «تصور مىرود آشوبگران در روزهاى آینده به منظور ابراز مخالفت با نخستوزیر آقاى شاپور بختیار به تظاهرات وسعت بخشیده و ناآرامیهاى بیشترى را سبب گردند.» که چنین نیز شد. بختیار از همان ابتدا با تهدید و ارعاب وارد صحنه سیاسى شد. او موضوع کودتا را پیش کشید و ماندگارى خود را با آن مربوط دانست و به نحوى ابراز عقیده کرد که اگر بنا بر رفتن او باشد امکان کودتا منتفى نخواهد بود؛ و در واقع آن را بسان چماقى به مردم نشان داد. البته او بىجهت تهدید نمىکرد؛ چرا که در چهاردهم دى ماه ژنرال هایزر وارد ایران شد. به نوشته منابع معتبر او دو مأموریت داشت: جلب حمایت ارتش از نخستوزیرى بختیار؛ راهاندازى کودتا در صورت عدم موفقیت به این کار.
شهرهاى ایران در این دوره نیز شاهد تظاهرات و جانبازیهاى مردم بود. روز یازدهم دى شهر قزوین آماج تهاجم نظامیان قرار گرفت. تصویرى که فرماندار قزوین از این حادثه داد چنین بود : «قزوین میدان تاخت و تاز مأموران لشکر» شده. وى قزوین را به شهرى جنگزده تشبیه کرد. در دوازدهم دى ماه حداقل هفت تن در گالیکش از توابع گنبد به شهادت رسیدند. چهاردهم دى عدهاى از مردم لار به خاک و خون کشیده شدند. هفدهم دى، در کنگاور عدهاى شهید و مجروح گشتند و ... با این حال از حدّت و التهاب مردم در براندازى حکومت کاسته نشد.
در این دوره اعتصاب 62 روزه مطبوعات در شانزدهم دى ماه به پایان رسید. روزنامههاى کیهان، اطلاعات و آیندگان در این روز منتشر شدند، اما روزنامه رستاخیز که در چهاردهم آبان به جمع اعتصابیون پیوسته بود، از انتشار دوباره خوددارى کرد. استقبال مردم از حضور دوباره جراید، صفهاى طویلى در برابر باجههاى روزنامهفروشیها تشکیل داد که گاه همین تجمعات منشاء اعتراضات مضاعف شد؛ چرا که مأموران مسلح با حمله به این صفها، تعدادى کشته و مجروح به جاى گذاشتند.
روز هجدهم دى روز عزاى عمومى بود. امام از مردم خواست که در پاسداشت شهداى شهرهایى چون قزوین، مشهد، کرمانشاه و ... چنین مراسمى داشته باشند. تظاهرات آن روز که سراسر کشور را در برگرفته بود در اسناد منعکس است. امام در همین پیام از مردم خواستند که وزراء دولت غیرقانونى بختیار را به وزارتخانههاى راه ندهند، مالیات پرداخت نکنند و به اعتصابیون بىبضاعت یارى رسانند.
و اما چند توضیح :
1ـ از مجموعه سندهاى ساواک که به هر نحوى به حرکت انقلابى مردم ایران مربوط مىشد (در دوره تحت بررسى این سلسله از کتابها) بهرهبردارى شده است و تدوین گران، بناى حذف سندى نداشتهاند مگر در این موارد :
الف ـ سندهاى تکرارى .
ب ـ بین اسناد دستنویس و تایپ شده که مشابه هم بودهاند، سندهاى تایپ شده انتخاب شده است. در مواردى که نسخه تایپ شده یافت نشده، از سند دستنویس استفاده شده است.
ج ـ بولتنهایى که در برگیرنده خلاصهاى از گزارشهاى ارسالى از مراکز مختلف ساواک بودند به دلیل تکرارى بودن و درج اخبار خلاصه، حذف شدهاند. اما آن دسته از خبرهاى این بولتنها که سند مشروح آن یافت نشده است، به نقل از شماره جلد بایگانى آن، در پاورقىها مورد استناد قرار گرفته است.
د ـ در میان سندهایى که محتواى تکرارى داشتهاند، اولویت به سندى داده شده است که حجم بیشترى از جزئیات حادثه را در خود داشته است.
ه ـ سندهاى ناقص (جز در چند مورد اندک) که شامل اسناد چند برگى بوده و صفحات پسین یا پیشین آن یافت نشده، معمولاً مورد استفاده قرار نگرفتهاند، مگر در مواردى اندک. علت این امر حاکمیت بحران بر ساواک در واپسین ماههاى پیروزى انقلاب اسلامى بوده که فرصت طبقه بندى و بایگانى وجود نداشته است و یا در تسخیر دفاتر ساواک به نحوى از بین رفته است.
و ـ سندهایى که هیچ ارتباطى با نهضت اسلامى نداشتهاند، همچون تحلیل ساواک از کشورهاى منطقه، حوادث طبیعى و....
2ـ در چینش سندها اولویت با وقوع حادثه بوده است. بنابراین قبل از این که تاریخ ارسال گزارش، تاریخ رسیدن خبر به منبع و... مدنظر باشد، زمان حادثهاى که سند درباره آن گزارش مىدهد، مورد نظر بوده است.
3ـ حروف چینى سندها مطابق نگارش اصل آنها بوده است و هیچ تغییرى در جمله نویسى آنها داده نشده است. فقط در مواردى که کلمه، تعبیر، تاریخ و یا مضمون سندى اشتباه بوده، در پاورقى (با توضیح) یا در متن سندها (بین دو قلاب) تذکر داده شده است.
4ـ تاریخ به کار رفته در سندها، گاه شمسى و گاه شاهنشاهى است و بیش از همه از تاریخ 2537 که مطابق 1357 شمسى است استفاده شده است. عدد 37 در تاریخ این اسناد حاکى از سال 57 است که تغییر داده نشده است.
5ـ همچنانکه در کتابهاى پیشین ملاحظه کردید، پاورقىهاى این مجموعه یا با عدد آمده است و یا با ستاره. پاورقىهاى شمارهدار توضیح برخى از اعلام یا موضوعات متن سند است، اما پاورقىهاى ستارهدار به مهمترین موضوع آن روز (مطابق با تاریخ سند) اشاره مىکند. این پاورقیها بعضا با متن سند مرتبط هستند و در مواقعى دیگر ارتباط مستقیمى با سند ندارند. با این حال به دلیل واقع شدن خواننده در ظرف زمان و آگاهى از رویدادهاى دیگرى که موقعیت رژیم شاه و یا نهضت اسلامى را بهتر نمایان مىکند، یاد شدهاند.
6ـ دستورالعمل ساواک این بود که انعکاس تعابیر ضدشاه در گزارشهایى که منابع و جاسوسان این دستگاه امنیتى مىنوشتند، با کد نگاشته شود. این کدها براى محمدرضا پهلوى، کلمه «منصور» و عدد «66» بود. بنابراین تعابیر «مرگ بر 66» و یا «نابود باد حکومت منصور» که در سندها دیده مىشوند همان «مرگ بر شاه» و «نابود باد حکومت شاه» است.
7ـ در بیشتر گزارشهاى ساواک، نظرهایى داده شده که از نظر دهنده با کلمات رمز یاد شده است. این کلمات رمز معمولاً اسامى روزهاى هفته است و منظور از آنها این است:
نظریه شنبه : نظریه منبع نفوذى ساواک (گزارشگر) است که از طریق مشاهده مستقیم یا از راههاى دیگر ارائه شده است.
نظریه یکشنبه : نظریه رهبر عملیات است که پس از گزارش منبع نفوذى آن را تأیید یا تحلیل مىکند.
نظریه دوشنبه : نظریه رئیس دایره عملیات است.
نظریه سه شنبه : نظریه امنیت داخلى است.
نظریه چهارشنبه : نظریه رئیس سازمان اطلاعات و امنیت منطقه است.
8ـ از حروف چینى سربرگ سندها خوددارى و صرفا به درج نوع سند (برگ خبر، گزارش خبر، تلفنگرام و...) و موضوع آن اکتفا شده است. همچنین نوع طبقه بندى سندها (محرمانه، خیلى محرمانه و سرى) نیز نیامده است. علت این امر آمدن اصل اسناد در صفحات مورد نظر بوده است، به طورى که علاقمندان مىتوانند با مراجعه به خود سربرگ سندها اطلاعات مورد نیاز را دریافت کنند. در سربرگ سندها برخى علائم با رمز آمده است. از جمله آنها مبدأ خبر است که منظور از آن رمزها این است:
1 ه (ساواک گیلان)، 2 ه (ساواک مازندران)، 3 ه (ساواک آذربایجان شرقى)، 4 ه (ساواک آذربایجان غربى)، 5 ه (ساواک کرمانشاه)، 6 ه (ساواک خوزستان)، 7 ه (ساواک فارس)، 8 ه (ساواک کرمان)، 9 ه (ساواک خراسان)، 10 ه (ساواک اصفهان)، 11 ه (ساواک سیستان و بلوچستان)، 12 ه (ساواک کردستان)، 13 ه (ساواک همدان)، 14 ه (ساواک سمنان)، 15 ه (ساواک لرستان)، 16 ه (ساواک بوشهر)، 17 ه (ساواک هرمزگان)، 18 ه (ساواک کهگیلویه و بویراحمد)، 19 ه (ساواک چهارمحال بختیارى)، 20 ه (ساواک تهران)، 21 ه (ساواک قم)، 22 ه (ساواک اراک)، 23 ه (ساواک قزوین) 24 ه (ساواک ایلام)،25 ه (ساواک زنجان)، 26 ه (ساواک یزد) بودهاند.
همچنین مقصد خبر نیز با علائم رمز عنوان شده است که قریب به اتفاق آنها مربوط به ادارات تابعه اداره کل سوم (امنیت داخلى) ساواک بوده است.
اداره کل سوم از هفت بخش تشکیل مىشد که عبارتند از : 1ـ مدیریت اداره کل سوم 2ـ اداره یکم عملیات و بررسى 3ـ اداره دوم عملیات و بررسى 4ـ اداره سوم کل سوم 5 ـ اداره چهارم کل سوم 6ـ اداره پنجم کل سوم 7ـ اداره ششم کل سوم.
اجزاء اداره یکم عملیات و بررسى شامل : 310 (دفتر اداره یکم عملیات و بررسى)، 311 (بخش احزاب و دستجات کمونیستى)، 312 (بخش احزاب و دستجات سیاسى و مذهبى افراطى)، 313 (بخش هدفهاى تازه و فعالیتهاى مربوط به عرب زبانان ناراحت و بلوچهاى حاد ایرانى)، 314 (اکراد) و 315 (فعالیتهاى خارجى) بوده است.
اجزاء اداره دوم عملیات و بررسى شامل :
320 (دفتر اداره دوم عملیات و بررسى)، 321 (بخش دانشگاه تهران)، 322 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى تهران)، 323 (بخش دانشگاهها و مراکز عالى آموزشى استانها و شهرستانها) و 324 (بخش آموزش و پرورش و مدارس در تهران و استانها و شهرستانها) بوده است.
اجزاء اداره کل سوم شامل :
330 (دفتر اداره سوم کل سوم)، 331 (بخش ممالک اسکاندیناوى و اروپاى شرقى)، 332 (بخش کشورهاى اروپاى غربى)، 333 (بخش آمریکا و کانادا و آمریکاى جنوبى و مرکزى) و 334 (بخش خاورمیانه و کشورهاى غربى و ممالک قاره آسیا و آفریقا) بوده است.
اجزاء اداره چهارم کل سوم شامل :
340 (دفتر اداره چهارم کل سوم)، 341 (بخش احزاب و دستجات راست، انجمنها و اتحادیههاى دولتى و خصوصى)، 341 (بخش وزارتخانهها و ادارات و سازمانهاى دولتى)، 343 (بخش کارگرى)، 344 (بخش اصناف و بازرگانان)، 345 (بخش کشاورزى و امور زراعى)، 346 (بخش عشایر و قاچاق اسلحه و مهمات و کالا)، 347 (بخش جراید و سینما و تلویزیون)، 348 (بخش نارضایتىهاى عمومى) و 349 (بخش روابط عمومى) بوده است.
اجزاء اداره پنجم کل سوم شامل :
350 (دفتر اداره پنجم کل سوم)، 351 (بخش دکترین و آموزش و سازمان و وظایف رهبران عملیات امنیت داخلى)، 352 (بخش سانسور و کنترل مکاتبات) و 353 (بخش منابع و مأموران و گروههاى تعقیب و مراقبت) بوده است.
اجزاء اداره ششم کل سوم شامل:
360 (دفتر اداره ششم کل سوم)، 361 (بخش فیش)، 362 (بخش بایگانى) و 363 (بخش بررسى و تجزیه) بوده است.
9ـ توضیح اعلام در پاورقىها، به ویژه درج زندگى نامه معاریف، به یک بار بسنده شده است. براى مثال وقتى زندگى نامه مرحوم آیتاللّه العظمى گلپایگانى در جلد اول یاد شد از تکرار آن در مجلدات بعدى خوددارى شده است.
10ـ شمارى از سندها مربوط است به توزیع اعلامیه، کشف جزوهها و کتابها، ضبط نامههاى پستى و بالاخره مدرکى که به دست ساواک افتاده است. معمولاً در یکى از نظریههاى این نوع سندها نوشته شده است که اعلامیه، کتاب، نامه یا ... به ضمیمه است. توضیح این که بسیارى از این سندها به صورت مجزا در پروندهها نگهدارى مىشوند و در مواردى اندک ضمیمه یاد شده کنار سند بوده است. در تدوین این مجموعه کتابها، ضمائم اسناد در صورت بودن یا در پاورقى مورد اشاره قرار گرفتهاند و یا در بخش ضمیمه کتاب.
11ـ کتاب حاضر مقطع زمانى 11 / 10 / 57 تا 20 / 10 / 57 را در برگرفته است. مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات امیدوار است با ورود این حجم از اطلاعات به حوزه تاریخ معاصر ایران، راه پژوهشهاى تازه درباره انقلاب اسلامى ایران هموارتر گردد.