تاریخ سند: 12 آذر 1347
گزارش 1
متن سند:
محترما بعرض می رساند در ساعت 20 /13 روز گذشته در مسجد جامع پس
از برگزاری مراسم دعا نماز ظهر و عصر بوسیله آقای سید عبدالحسین دستغیب
و آقای حجتی آقای سید عبدالحسین دستغیب در ساعت مذکور روی منبر رفته
رشته سخن را در پیرامون علم و عمل و دروغ بدست گرفت و در اطراف آن
مفصلاً با ذکر حکایت تاریخی صحبت کرد و ضمن آن گفت بسیار اوقات بخاطر
یک دروغ و گزارش کذب چه فتنه و فسادی بر پا خواهد شد مثلاً مرتیکه
می آید پای منبر می نشیند یک دروغ می گوید گزارش دروغی کشور را بباد فنا
می دهد و بین دولت و ملت شکاف ایجاد می کنند ضمن آن اشاره به تاریخ
حکایتی درباره غلامی نقل کرد که دروغگو بود و حکایت دیگری در مورد
منصور دوانقی و حضرت صادق نیز ایراد کرد که به منصور گزارش دادند که
حضرت صادق چنین و چنان کرده و او برای خود صاحب قدرت و مال گزاف
است و دارای اقتدار و برای خود حکومتی است بعد که ثابت شد گزارش دهنده
منظوری که در سر داشته گزارش او کذب و مغرضانه بوده است بعد که گزارش
دهنده را حاضر کردند گفتند قسم هم می خوری گفت بله البته آدم دروغگو ایمان
ندارد قسم هم می خورد و بجای اینکه خجالت بکشد و سرش را پائین بیاندازد
در عین حال هیچ ملالی هم ندارد خدایا از تو می خواهم که کشور ایران را از هر
گونه بلای آسمانی و دروغ و دشمن خارجی محفوظ بداری مجلس با ذکر
مصیبت در ساعت 2114 خاتمه یافت.
مراتب جهت اطلاع گزارشا عرض شد
توضیحات سند:
1ـ نامه ارسالی 7/ ه به 316 در
خصوص همین گزارش بشرح
زیر می باشد:
از : 7 ه
به : 316
تاریخ : 16 /9 /47
شماره : 11265/ ه
موضوع: آیت الله سید
عبدالحسین دستغیب
نامبرده بالا ضمن وعظ در
مسجد جامع عتیق شیراز اظهار
داشته است (بسا اوقات بخاطر
یک دروغ و گزارش کذب چه
فتنه ها که بر پا خواهد شد مثلاً
می آیند پای منبر می نشینند و
گزارش دروغ می دهند و بین
دولت و ملت شکاف ایجاد
می نمایند) سپس اشاره به
حکایت منصور دوانقی و
حضرت صادق علیه السلام و
گزارش برخلاف منصور نمود و
اظهار داشت (بعد از اینکه
گزارش کذب منصور ثابت شد
او را احضار کردند گفتند قسم
می خوری گفت بله.
البته آدم
دروغگو ایمان هم ندارد بجای
اینکه خجالت بکشد سرش را
پائین بیاندازد قسم هم
می خورد) در خاتمه جهت حفظ
کشور دعا نمود.
فسا
آقای کاشی 21 /9
در پرونده عبدالحسین دستغیب
بایگانی شود کاشی 22 /9 /47
37145
ر.ک: ضمیمه شماره 71
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک صفحه 393
