تاریخ سند: 15 خرداد 1342
موضوع : سید عبدالکریم هاشم [هاشمی] نژاد فرزند سید حسن
متن سند:
گیرنده : ریاست اداره دادرسی ارتش (دادستانی)
فرستنده : ...
.
.
شماره : 8773 /313
نامبرده بالا در تاریخ 15 /3 /421 باتهام اقدام برضد امنیت داخلی
مملکت دستگیر و در حال حاضر در زندان شهربانی کل کشور بازداشت میباشد.
علیهذا خواهشمند است دستور فرمائید نسبت بصدور قرار بازداشت مشارالیه
اقدام مقتضی معمول و نتیجه
را باین سازمان اعلام
نمایند.
رئیس سازمان اطلاعات
و امنیت کشور
سرلشگر پاکروان
از طرف ...
دادرس لشگر 1 15 /3 /421046
عینا بلشگر 1 گارد احاله
میگردد که با توجه بمفاد
نامه بالا بدادستانی لشگر
ارجاع و بر وفق موازین
قانونی اقدام گردد.
دادستان ارتش
سرتیپ صدوقی
عینا برای اقدام قانونی به سرکار باز پرس 2 لشگر 1 گارد ارجاع میگردد
دادیار دادگاه عادی سرهنگ مشهدپور 15 /3 /42
توضیحات سند:
1ـ واقعه 15 خرداد: به دنبال
ادامه مبارزه و ایراد سخنان
کوبنده عصر عاشورا از سوی
حضرت امام خمینی(سلام اللّه
علیه)، شب 12 محرم 1383
مطابق با 15 خرداد 1342 حمله
وحشیانه رژیم شاه به سنگر
روحانیت آغاز گردید.
بسیاری
از روحانیون دزدیده شدند و
جمعی هم تحت تعقیب قرار
گرفتند.
در ساعت 3 بعد از نیمه
شب 15 خرداد سربازان گارد به
منزل امام یورش بردند و پس از
دستگیری ایشان به سوی تهران
روانه شدند.
حاج آقا مصطفی،
فرزند امام که شاهد عینی این
جریان بود، با تمام نیرو فریاد سر
داد که "خمینی را بردند" و مردم
قم سراسیمه از خانه ها بیرون
ریختند و اطراف خانه امام
اجتماع نمودند.
همزمان با
دستگیری قائد بزرگ، حضرت
آیه اللّه قمی از مشهد و آیۀ اللّه
محلاّتی از شیراز دستگیر
گردیده و به تهران گسیل شدند.
روز 15 خرداد فریاد «یا مرگ یا
خمینیِ» مردم قم، شهر را به لرزه
در آورد.
زنان که در صف مقدم
تظاهر کنندگان حرکت می کردند،
قبل از دیگران هدف گلوله واقع
شدند.
مردم که طالب آزادی بی
قید و شرط قائد خویش بودند،
بی مهابا پیش می رفتند و با
رگبار مسلسل دژخیمان چون
برگ درخت بر روی زمین
می ریختند.
اجساد و مجروحین
را با کامیون به سوی مقصد
نامعلومی حرکت دادند و
ماشینهای آتش نشانی سراسر
خیابانها و کوچه ها را شسته و از
خون پاک کردند!
خبر دستگیری قائد بزرگ
به مقامات برجسته روحانی،
ملّی و سیاسی پایتخت رسید و
ساعتی بعد، این خبر در سراسر
تهران مثل بمب صدا کرد.
بازاری ها مغازه ها را تعطیل
کردند و به تظاهرات پرداختند.
مردم از خانه ها و دانشگاهها
بیرون ریختند و فریاد اعتراض
سر دادند و همگی به سوی کاخ
شاه به راه افتادند.
تانکها و
توپها از کشته ها پشته ساخت و
خیابانهایی که به کاخ منتهی
می شد، به صورت کشتار گاه
مخوفی در آمد.
فجیع ترین این
کشتارها سرپل "باقرآباد" اتفاق
افتاد که صدها دهقان کفن پوش
ورامین با فریاد "یا مرگ یا
خمینی" به نظامیان یورش
بردند.
امّا رگبار مسلسل، آنان
را قتل عام کرد و چرخ سنگین
تانکها، گوشت و استخوانشان را
در هم کوبید و جمجمه های آنان
را خرد کرد؛ به طوری که شناخت
اجساد آنان حتّی برای بستگان
نزدیکشان دشوار بود.
جهت سرکوبی جنبش و خاموش
ساختن آتش انقلابی که می رفت
تهران را شعله ور سازد، از
ساعت 8 بعد از ظهر حکومت
نظامی اعلام شد و تهران در
سکوتی وحشت زا فرو رفت.
در
همان شب بسیاری از
شخصیتهای ملّی و سیاسی و
افراد سرشناس بازار و
دانشجویان دستگیر شدند.
امّا
علیرغم این تدابیر امنیتی با
طلوع صبح، هزاران تن از مردم
مسلمان و از جان گذشته به
پشتیبانی از قائد زندانی خویش
به خیابانها آمده و با فریاد "یا
مرگ یا خمینی" ، به طرف کاخ
شاه به حرکت در آمدند.
شاه
فرمان «آتش به قصد کشت!»
داد و در روز 16 خرداد تهران به
کشتارگاه مخوف و حمام خون
بدل گشت.
همزمان با کشت و کشتار فجیع
در تهران و قم، شهرهای بزرگ
بویژه شیراز و بسیاری از
شهرستانها زیر آتش توپ و
مسلسل قرار گرفت.
طبق آمار
تخمینی، شمار شهیدان آن روز
به 15 هزار نفر می رسید.
ر.ک: بررسی و تحلیلی از
نهضت امام خمینی، سید حمید
روحانی، صص 494 ـ 468
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد به روایت اسناد ساواک صفحه 6