تاریخ سند: 27 آذر 1357
متن سند:
تلگرافات وارده
از ساعت 1000 مورخ 27 /9 جاری عده ای از طبقات مختلف مردم تبریز در جلو
مسجد جامع واقع در بازار تجمع و شروع به تظاهرات نمودند بتدریج بر تعداد این
افراد افزوده شد و به حدود پنجهزار نفر رسیدند و بطرف خیابان کورش کبیر
سرازیر گردیدند.
بدوا مأمورین با تیراندازی هوائی و پرتاب نارنجک گاز
اشک آور عده ای از تظاهر کنندگان را متفرق لکن بعلت مدارای مأمورین
فرمانداری نظامی مجددا تجمع و اطراف سربازان را احاطه در این موقع سرهنگ
امیر احمدی فرمانده منطقه شرق وابسته به فرمانداری نظامی بالای یکی از تانکها
رفته و بمردم اعلام میکند که ما با هم برادر هستیم و قصد کشتن شما را نداریم و با ادای چند جمله دیگر متاثر شده و گریه مینماید حتی قصد انتحار داشته که از عمل وی جلوگیری و او را بالای دست بلند مینمایند این موضوع باعث تجری تظاهر کنندگان میگردد لذا عده ای روی تانکها میروند و سربازان را بوسیده و مقداری میوه بین آنان تقسیم مینمایند.
همزمان با
این جریانات سه نفر شخصی که ملبس به لباس سربازی شده بودند و گفته میشود از طرف محمدعلی قاضی طباطبائی طبق طرحی که قبلاً پیش بینی شده بود از بین سربازان داخل جمعیت میشوند و وانمود مینمایند که سربازان به صفوف مخالفین پیوسته اند پس از این جریانات فرمانداری نظامی مأمورین و تانکها را از میان جمعیت بیرون
میکشد.
1 و متظاهرین به دو دسته تقسیم یکدسته از میدان شهرداری و خیابان
پهلوی بطرف چهار راه آبرسانی و دسته دیگر بطرف خیابان فرح و چهار راه
آبرسانی میروند رهبری دسته اول با محمدعلی قاضی طباطبائی و دسته دوم با
میرزا نجف آقازاده بوده و دو دسته در چهار راه آبرسانی پس از گذاردن نماز
جماعت و سخنرانی میرزا نجف آقازاده در ساعت 2300 متفرق میگردند در
تظاهرات مزبور تنها دو نفر از متظاهرین بر اثر تیراندازی مأمورین مصدوم و کسی
کشته نمیشود و سربازی هم متواری و یا به صفوف متظاهرین ملحق نگردیده
است.
افشایی
محترما بعرض میرساند خبر هنوز کامل نیست، نتیجه کار سرهنگ مزبور روشن نمیباشد و
استناد اینکه سه نفر مزبور شخصی بوده اند و از بین سربازان بیرون آمده، اقدام مزبور را انجام
داده اند، نیز مبهم است.
29 /8 /57
توضیحات سند:
1ـ نشریه اخبار جنبش اسلامی این حادثه را چنین می نویسد : «هنگامی که صف تظاهرکنندگان با نیروهای نظامی مواجه می شوند، فرمانده آنها...
مردم را با اصرار زیاد سوگند می دهد که متفرق شوند و مردم به مجرد شنیدن سوگندهای او به اتکا این که به خدا و پیغمبر معتقد است او را سردست بلند کرده و ابراز احساسات شدیدی می نمایند.
بعد از مشاهده این وضع، سربازان تحت فرماندهی اش به مردم می پیوندند و خودروها را رها
می کنند.
«بلافاصله مردم به روی تانکها و زره پوشها و نفربرها سوار شده، به شدت ابراز احساسات می کنند.
کمی بعد، به دستور فرماندهی تمام نیروهای انتظامی از مقابل مردم کنار رفته به جایگاه خود بر می گردند.
در حین این جریانات مأمورینی که با لباس مبدل خود را در بین جمعیت جا زده بودند، مبادرت به پرتاب گاز اشک آور و تیراندازی می کنند که در نتیجه آن 7 نفر کشته و 4 نفر مجروح می شوند.
سه نفر از این شهدا در همین مراسم تا گورستان شهر تشییع می شوند.
(به تاریخ 30 آذر 57، ش 8)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 21 صفحه 102