صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات سید مهدی گلپایگانی1

تاریخ سند: 26 بهمن 1348


موضوع: اظهارات سید مهدی گلپایگانی1


متن سند:

از : 21 به : 316 شماره: 5000 /21 روز 20 /11 /48 در منزل سیدعباس ابوترابی عده‌ای به اسامی سیدعیسی جزایری خرم آبادی2.
سید کریم جزایری دبیر آموزش و پرورش قم و عضو حزب پان ایرانیست .
آقای حاج کسرائی و آقای رسولی اراکی مهمان بودند.
ساعت 9 بعدازظهر سیدمهدی گلپایگانی وارد شد.
پس از صرف شام، صحبت از انقلاب شاه و مردم به میان آمد.
کریم جزایری اظهار داشت: این انقلاب به نفع ایران تمام شد و مردم استقبال کردند.
سیدمهدی گفت که ما از درد دل مردم خبر داریم و در این باره مطالبی گفتیم، خریدار نداشت.
سیدکریم گفت: به چه کسی گفتید و مطالب شما چه بود؟ سیدمهدی گفت که قبلاً راجع به انقلاب و اصلاحات مملکتی مطالبی نوشتم و برای مقامات بالا فرستادم، کسی اعتنائی نکرد؛ چون ما درد مردم را می‌دانستیم.
باید اصلاحات به دست روحانیت و علماء‌ صورت بگیرد و از جزایری سؤال کرد: شما با تمام مواد انقلاب که نوشته شده موافق هستید ؟ جزایری در پاسخ گفت: هر چند من عضو یک حزب می‌باشم، بعضی‌ها را قبول دارم و از سیدمهدی پرسید: شما چه اصلاحاتی می‌خواهید بکنید، در صورتی که پول‌ها نزد شما است و اضافه کرد که در چند شب قبل یک طلبه بیچاره با عیالش گرسنه خوابیده بود و من دیدم و شما فکر این بیچاره‌ها نیستید، آن وقت می‌خواهید اصلاحات بکنید.
شما خوب است اصلاحات را از خودتان شروع کنید.
پس از آنکه از منزل خارج شدند، سیدمهدی به رسولی گفت: آقای رضوانی3 را که فرستاده بودیم به فریدون کنار، سازمان امنیت از آنجا بیرونش کرده، چون طرفدار آقای گلپایگانی4 بوده و به نفع ایشان ترویج می‌کند، مثل سیدابوطالب محمودی5 که از آباده بیرونش کردند و اکنون در تهران است.
نظریه منبع .
نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات .
مفاد گزارش صحیح است دستگاه گلپایگانی که گرداننده اصلی آن سیدمهدی می‌باشد از طرد عوامل خود از مناطق سخت ناراحت و متوحش شده‌اند، اصلح است جهت تضعیف هرچه بیشتر وی نسبت به ایجاد موانع در مورد نمایندگان فعال وی اقدام نمود.
شراره نظریه امنیت داخلی .
مفاد گزارش صحیح است.
گلپایگانی در تغییراتی‌که برای طرفدارانش در مناطق و شهرستان‌های کشور حاصل می‌گردد سخت در اضطراب است و یکی از طرق مفید برای تضعیف وی اینگونه اقدامات است که بایستی یکی پس از دیگری انجام گیرد.
به پرونده سید عباس ابوترابی ضمیمه شود

توضیحات سند:

1.
حجتالاسلام حاج سیدمهدی گلپایگانی فرزند آیتالله حاج سید محمدرضا گلپایگانی است که در جریان نهضت امام خمینی(ره) در ترکیه با امام ملاقات کرد.
ایشان در بحبوبه‌ی انقلاب اسلامی مردم ایران، درحالی که برای سرکشی به زلزدگان طبس، راهی آنجا بود، در تاریخ 31 /6 /57 به همراه 5 تن از همراهان در تصادف کشته شد.
در این موقع که شریف امامی نخست وزیر بود، برای استفاده از موقعیت و عوامفریبی، پیام تسلیتی برای آیتالله گلپایگانی فرستاد که ایشان در پاسخ او، فرمودند: «تسلای خاطر اینجانب وقتی فراهم میشود که مصائب وارده بر اسلام و قرآن مجید که قلب مبارک حضرت ولی عصر ارواح العالمین له الفدا را جریحهدار ساخته، جبران و نظام کامل اسلامی در مملکت برقرار گردد.
» 2.
آیت‌الله سید عیسی جزایری فرزند مرحوم حاج سید جعفر در سال 1313 ق در خرم آباد متولّد گردید.
مقدمات اولیه علوم دینی را نزد پدر آموخت و تحصیلات تکمیلی را در اصفهان و اراک نزد آیات عظام درچه ای و حاج شیخ عبدالکریم حائری به پایان رساند.
به گواهی اسناد ساواک : وی در تاریخ 26 /3 /42 تلگرافی برای حضرت امام ارسال و در پی مهاجرت علما به تهران برای آزادی ایشان، در تاریخ 15 /4 /1342 به تهران و در تاریخ 16 /1 /1343 برای ملاقات با امام به قم، سفر کرد.
در مقطعی از تاریخ انقلاب اسلامی و در دورانی که رهبر انقلاب اسلامی در تبعید بود، ساواک برای اختلاف انگیزی در بین روحانیت در منطقه‌ی لرستان، و با توجه به تفاوت مشربی که در راهِ مبارزه در بین بود، زمانی را صرف ایشان کرد که از این مسئله طرفی نبست، که اوج آن در عدم استقبال ایشان از فرح پهلوی در سفر به خرم آباد می‌باشد که رژیم شاه حتی قبول کرد تا برای ایشان در فرودگاه صندلی بگذارد تا ایشان به حالت ایستاده در حضور فرح نباشد و ایشان نپذیرفت.
از این رو مجبور شد در‌باره‌ی وی دستور دهد: «در مورد حاج سیدعیسی جزایری به طریق مقتضی به جناب آقای استاندار لرستان و مقامات محلی و اوقاف تفهیم شود که از دید و بازدید با نامبرده تدریجاً خودداری و با پوشش اینکه ایشان سه مرتبه حمله قلبی داشته و محتاج استراحت کامل می‌باشد، رابطه اداره اوقاف را با او محدود نموده و طوری اقدام گردد که موقعیت و محبوبیت وی به مرور تضعیف و به بوته فراموشی و انزوا سپرده شود.
» در سال 1346 برای کمک به مسلمانان در جنگ اعراب و اسرائیل اقدام به جمع آوری کمک نمود و در موضوع قانون حمایت خانواده، طرف مشورت آیت اللّه میلانی واقع شد.
در ماجرای کشتار شیعیان لبنان در سال 1356 با ارسال مبلغی به کمک آنان شتافته و از جمله کسانی بود که برای امام وجوهات جمع آوری می کرد.
در ماجرای چاپ مقاله روزنامه اطلاعات مورخ 17 دی 1356 با نام جعلی احمد رشیدی مطلق، به اتفاق علمای خرم آباد نسبت به این موضوع اعتراض کرد و نامه ای خطاب به آیت اللّه مرعشی نجفی به قم ارسال نمود و در مراسم 15 بهمن 1356 نیز شرکت نکرد.
مرحوم آیت اللّه جزایری در سال 1359 شمسی به رحمت حق پیوست و مسجد و مدرسه علمیه ای به نام «امام خمینی» از خود به یادگار گذاشت.
مشاهیر لُر، تألیف ایرج کاظمی، صفحات 193 ـ 192.
( اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی) 3.
حجت الاسلام شیخ محمدرضا رضوانی فرزند ابوالقاسم، نماینده آیت‌الله العظمی گلپایگانی(ره) بودکه از طرف ایشان به فریدون‌کنار اعزام و امام جماعتِ مسجد صاحب الزمان(عج) بود.
در راستای طرحی که در ساواک برای تضعیف آیت‌الله گلپایگانی(ره) تهیه شد، مزاحمت برای نمایندگان ایشان و ممانعت از فعالیت آنان در دستور کار قرار گرفت و آقای رضوانی نیز که یکی از فعال ترین نمایندگان ایشان معرفی شده بود، در تاریخ 24 دی ماه سال 1348ش مجبور به بازگشت به قم گردید.
آیت‌الله العظمی حاج سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک .
ج 2 صفحات 638 .
681 .
700 4.
آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی در سال 1277 ش در روستای گوگد در شش کیلومتری گلپایگان دیده به جهان گشود.
تحصیلات مقدماتی را نزد پدر، آیتالله ملاتقی گوگدی، آقا ضیاءالدین اراکی و آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی گذرانید.
پس از تأسیس حوزه علمیه قم، به دعوت آیتالله العظمی حائری یزدی به قم رفت و مدارج عالی علوم حوزوی را در این شهر کسب نمود.
تبحر ایشان در علم فقه موجب شد که هفتاد سال مدرس این علم در حوزه علمیه قم باشد.
وی همچنین از مهاجرت علماء و زعمای حوزه علمیه نجف به قم در سال 1341 ق کمال بهره را برد و برای مدتی هر چند کوتاه از محضر درس برخی از آنان همچون آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، آیتالله نائینی و غروی اصفهانی بهرهمند گردید.
با درگذشت آیت‌الله حائری، آقای گلپایگانی مسئولیتهای سنگینتری را متقبل شد و به تدریس دروس خارج فقه و اصول همت گماشت و تا پیش از ارتحال، همواره کلاس درس خارج معظمله در مسجد اعظم قم، یکی از بزرگترین مکاتب تدریس علوم دینی بود.
در پی درگذشت آیت‌الله بروجردی نیز بخش اعظم وظائف آن عالم ربانی در اداره حوزه علمیه قم به ایشان واگذار شد.
با شروع نهضت اسلامی مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) ایشان همواره حامی نهضت و پشتیبان امام بود.
بیشتر اعلامیههای مراجع در مسیر مبارزه با رژیم شاه را امضا میکرد و در جلساتی که علمای قم در اوایل نهضت تشکیل میدادند، شرکت مینمود.
همگام با امام و دیگر مراجع، عید 1342 را به دلیل اصرار رژیم بر اجرای لوایح ششگانه (انقلاب سفید) تحریم و بعد از تبعید امام به ترکیه نیز از این اقدام رژیم به شدت ابراز ناخشنودی کرد.
واکنشهای سیاسی حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی نسبت به مسائل روز ایران و جهان اسلام، رژیم پهلوی را همواره وادار میکرد که از موضعگیریهای ایشان بیمناک باشد.
مراسم نیایشی که ایشان در سال 1352 برای پیروزی مسلمانان در جنگ با اسرائیل برپا کرد، در آن زمان واکنش قابل توجهی به همراه داشت.
اعلامیههایی که علیه رژیم شاه در مناسبتهای مختلف به ویژه در سالهای 56 و 57 از سوی ایشان صادر میشد، تنور مبارزه مردم را علیه رژیم شاه گرم نگاه میداشت.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در زمستان 1357 ایشان با انتشار اعلامیههایی از ارتش خواست که به ملت بپیوندد و اعلام کرد: «هر کس مردم را به گلوله ببندد، قرآن را به گلوله بسته است.
» پس از پیروزی انقلاب اسلامی در مقاطع حساس شاهد حمایت ایشان از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی بودهایم.
در طول جنگ تحمیلی نیز همواره مشوق رزمندگان اسلام بود و بارها نمایندگان ایشان برای تقویت روحیه رزمندگان به جبهه رفتند.
در تمام انتخابات در صحنه بود و مردم را تشویق و ترغیب به رأی دادن میکرد.
ایشان علاوه بر انجام اقدامات خیریه از قبیل احداث مدارس، بیمارستانها و سایر خدمات عام‌المنفعه، چندین اثر تألیفی از خود به یادگار گذاشتهاند که از آن جمله است: حاشیه بر عروۀالوثقی، حاشیه بر رسائل، مناسک حج، تألیفی در فقه و کتابی در اصول.
حضرت آیت‌الله العظمی گلپایگانی در 19 آذر 1372 به ملکوت اعلی پیوست و پس از تشییع پرشکوه در تهران و قم، در جوار حضرت معصومه (سلامالله علیه) به خاک سپرده شد.
ر.ک : روزنامه رسالت، 27 آذر 1372، صص 4 و 10 .
ویژه نامه روزنامه جمهوری اسلامی 2 /8 /60، 2 /10 /60 .
روزنامه اطلاعات 18 /11 /57 5.
حجت الاسلام سیدابوطالب محمودی گلپایگانی، یکی از نمایندگان آیت‌الله العظمی گلپایگانی بود که به آباده اعزام و به ارشاد مردم و مبارزه و مخالفت با اندیشه‌های انحرافی از قبیل؛ بهائی‌گری و شیخی‌گری مشغول شد.
این فعالیت‌ها چون مضر تشخیص داده شد، دستور اخراج وی از آباد صادر گردید.
ایشان پس از آن به تهران آمد و در مسجدی در منطقه‌ی منیریه، به اقامه جماعت و تبلیغ پرداخت.
حجت‌الاسلام محمودی در سال 1372 دار فانی را وداع گفت.
آیت‌الله العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج 2، صفحات 181 و 674

منبع:

کتاب آیت‌الله سید عباس ابوترابی به روایت اسناد ساواک صفحه 28


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.