تاریخ سند: 9 تیر 1329
گزارش گزارش مأمور ویژه حاکی است که روز گذشته از ساعت ۱۹ عدهای از روحانیون، طلاب و کسبه بازار در منزل آقای سیدابوالقاسم کاشانی اجتماع نموده
متن سند:
تاریخ: 9 /4 /1329
گزارش گزارش مأمور ویژه حاکی است که روز گذشته از ساعت ۱۹ عدهای از روحانیون، طلاب و کسبه بازار در منزل آقای سیدابوالقاسم کاشانی اجتماع نموده، پس از ادای نماز جماعت صدر بلاغی واعظ به شهر رفته، ضمن انتقاد از دولت و اولیای امور مردم را به مبارزه و جهاد در برابر حکومتهای فرعونی تحریک نموده و گفت: ای مردم اگر شما قدری استقامت به خرج بدهید این حکومتها، بقائی نخواهند داشت و چون اساس آنها پوشالی است، بر سر صاحبانشان خراب خواهند شد. مردم شما باید از حضرت امام حسین که تا آخرین قطره خون خود را در راه اسلام ریخت و زیر بار زور نرفت، سرمشق بگیرید و زیر بار زور و قلدری نروید. شماها توپ و تفنگ و سرنیزه ندارید ولی بدانید که صد در صد خدا با شماست و موفق خواهید شد. شما باید از یگانه پیشوای مسلمین آقای آیتالله کاشانی پشتیبانی کنید تا این مرد مبارز که شب و روز برای آزادی مبارزه میکند، موفق شوند. بعد از مشارالیه محمدی دلال بازار شروع به انتقاد از دولت و اداره کل تبلیغات نموده و گفت چرا دولت باید شاهرخ گبر(1) را بیاورد برای مسلمانان تبلیغات اسلامینماید مگر در ایران کسی پیدا نمیشد که یک نفر جاسوس اجنبی را در رأس اداره تبلیغات گذاشتند.
مردم مگر فراموش کردهاید که تیمورتاش(2) چقدر برای پهلوی زحمت کشید آخر چطور او را از بین بردند شما هم بیجهت برای دولتها زحمت نکشید زیرا شما را نیز از بین خواهند برد. مجلس مذکور مقارن ساعت ۲۴ خاتمه یافته و جمعیت متدرجاً متفرق گردیدند.
توضیحات سند:
۱- بهرام شاهرخ: در سال ۱۲۹۰ ﻫ ش در تهران متولد شد. پدرش به نام «ارباب کیخسرو شاهرخ» از زرتشتیان و سیاسیون بعد از انقلاب مشروطه و نماینده دوره دوم تا دوازدهم زرتشتیهای ایران، در مجلس شورای ملی بود. ارباب کیخسرو متهم بود که با سرویس انگلیس مرتبط است.
شاهرخ تحصیلات خود را در آلمان در رشته حقوق و روزنامهنگاری به پایان رسانید و به سه زبان انگلیسی، فرانسه و آلمانی مسلط و از همان دوران وارد فعالیت مطبوعاتی گردید. مدتی در رادیو آلمان مشغول به کار شد. در دوران جنگ جهانی دوم به نفع هیتلر سخن میگفت و مینوشت. پس از پایان جنگ دوم، راهی لندن شد. پس از بازگشت به ایران در بخش تبلیغات مشغول شد. وی از سوی دربار مأمور نفوذ در سازمان فدائیان اسلام گردید. حتی به عنوان تواب و به بهانه بازگشت به اسلام، نزد شهید نواب صفوی توبه و به آداب اسلامی آشنا شد، با یک دختر مسلمان ازدواج کرد و همسر آلمانی خود را طلاق داد. ارتباط وی در دهه بیست با محمدرضا پهلوی افزایش یافت و هفتهای دو بار به دیدن وی میرفت. در کابینه رزمآرا اداره کل تبلیغات در دست او بود. حتی بعضی از افراد وابسته به محافل آمریکایی امثال «مظفر بقائی»، «وی را شاهزاده ساسانی که در برلن جاسوس انگلیس بود» معرفی میکردند. در دوران نهضت ملی شدن نفت فعال گردید، بدان حد که اکثر خاطرهنویسان و رجال سیاسی دهه بیست و سی به نقش شاهرخ اشاراتی دارند. در سال ۱۳۳۶ سعی کرد اتحادیه روزنامهفروشها را تأسیس کند و با عباس شاهنده درگیر شد. در ۱۳۳۹ سردبیر روزنامه سیاسی و اجتماعی «تریبون» شد. در ۱۳۴۰ تقاضای تأسیس و تشکیل انجمن نمایندگان مطبوعات خارجی ایران را نمود. در سالهای ۱۳۴۱ - ۱۳۴۵ خبرنگار و نماینده و مفسر خبرگزاری آلمانی «D.P.A» در ایران بود. در دوران حکومت هویدا علیه وی مقالاتی انتقادآمیز مینوشت. سرانجام شاهرخ در سال ۱۳۵۳ درگذشت.
۲- عبدالحسین تیمورتاش: در سال ۱۲۵۸ ﻫ. ش. در یک خانوادهاشرافی در خراسان به دنیا آمد. در کودکی، توسط پدر به روسیه فرستاده شد. مدتی در عشقآباد و سپس در مدرسه نظامی «پطرزبورگ» (لنینگراد کنونی)، که ویژه فرزندان اشراف بود، به تحصیل پرداخت. تأثیر این دوران در شکلگیری شخصیت او چشمگیر بود. پس از بازگشت به ایران، نماینده خراسان در دوره دوم مجلس شد. در سال ۱۲۹۷، حاکم گیلان گردید و در سال ۱۳۰۰ در کابینه سوم مشیرالدوله (حسن پیرنیا) وزیر عدلیه و در ۱۳۰۲. حاکم کرمان شد. در کابینه سوم و چهارم رضاخان سردار سپه (۱۳۰۳ - ۱۳۰۴) وزیر فوائد عامه بود و پس از جلوس رضاخان به سلطنت از ۱۳۰۴ وزیر دربار پهلوی گردید. تیمورتاش در ۱۳۱۱ دستگیر و در ۹ مهرماه ۱۳۱۲ در زندان به طرز فجیعی کشته شد.
منبع:
کتاب
روحانی مبارز / آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد- جلد اول صفحه 185