تاریخ سند: 22 دی 1346
درباره: ستوان دوم وظیفه اکبر پرورش
متن سند:
شماره: 1-175-6-5 تاریخ:22 /10 /1346
از: مرکز شهربانیهای استان فارس (شیراز)
به: تیمسار ریاست محترم شهربانی کل کشور – تیمسار ریاست اداره اطلاعات
درباره: ستوان دوم وظیفه اکبر پرورش
پیرو شماره: 28-175-6-5 – 16 /10 /46
طبق اعلام ناحیه ژاندارمری فارس به نامبرده بالا ابلاغ گردیده مطلقاً تا خاتمه خدمت حق ایراد سخنرانی در هیچ محلی را نخواهد داشت.*
سرپرست شهربانیهای استان فارس
سرتیپ محمد حسن پهلوان
6166-3-857 – 25 /10 /1346
توضیحات سند:
* آقای ناصر فرنیا دبیر اسبق دبیرستانهای اصطهبانات فارس و بازنشستهی آموزش و پرورش عضو جمعیت پیشگامان انقلاب اسلامی اصفهان در بیان خاطرهای از ایشان در این دوران میگوید:
«اصطهبان فارس، اوّلین شهری بود که در بدو استخدام دبیری آموزش و پرورش، در آن شهر مشغول به کار شدم. استاد سیدعلیاکبر پرورش به عنوان افسر وظیفه و فرماندهی ژاندارمری اصطهبانات، دوران خدمت سربازی خود را در آن جا سپری مینمود. از طرف مسئولین شهر، تدارک برگزاری مراسمی به مناسبت چهارم آبان – زادروز محمدرضا شاه پهلوی – برنامهریزی شده و از همه مردم برای شرکت در این مراسم در محل میدان اصلی شهر، دعوت عمومی به عمل آمده بود. در کمال تعجب، سخنران مراسم استاد پرورش بود که از وی دعوت اجباری شده بود تا در اوصاف شاه، صحبت نماید. مراسم شروع شد و مجری برنامه از استاد پرورش با عنوان فرمانده محترم ژاندارمری شهر برای آغاز سخنرانی دعوت به عمل آورد. استاد پرورش سخنرانی خود را با نام خدا و سلام بر پیامبر و اهل بیت گرامیاش(ع) آغاز کرد و علی رغم انتظار مسئولین شهر، حتی یک کلـمه هم راجع به شـاه سخنی به میان نیاورد و تمام وقت سخنرانی خود را به بیان اوصاف امامزمان(عج) پرداخت. در اواخر برنامه یادداشتی به ایشان داده شد و یادآوری گردید: پس راجع به اعلیحضرت حرف بزنید! ایشان به محض دریافت یادداشت و مشاهده ی آن گفت: «به من تذکّر داده شده که راجع به اعلیحضرت سخن بگویم. خیلی معذرت میخواهم که فراموش کردم ولی چون فرصت من تمام شده، به یک دعا در حقّ ایشان بسنده میکنم: خدایا! شاهنشاه آریامهر را با خشایار شاه محشور بفرما! و بلافاصله از جایگاه سخنرانی پایین آمد، در حالی که همه را به شگفتی واداشته و با زرنگی خاصّ اصفهانی خود، هرگونه بهانهای را از مسئولین شهر گرفته بود.»
ر.ک: ویژهنامه استاد پرورش
منبع:
کتاب
استاد سید علی اکبر پرورش به روایت اسناد ساواک صفحه 13