صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش وقایع روزانه

تاریخ سند: 17 اردیبهشت 1349


گزارش وقایع روزانه


متن سند:

شماره : 316 محترما معروض می دارد: گزارش دفتر حفاظت منافع ایران در بیروت که از طریق وزارت امور خارجه و اداره کل هفتم واصل شده حاکی است که چون شیخ محمد تقی فلسفی واعظ1 به مقامات وزارت خارجه اظهار نموده بوده که از موسی صدر رئیس شورای عالی شیعیان در لبنان نامه ای مبنی بر لزوم جلوگیری از تهیه فیلمی از زندگی حضرت رسول اکرم (ص) دریافت داشته آقای منوچهر داودی که اخیرا از طرف وزارت خارجه به دفتر حفاظت منافع به بیروت اعزام گردیده مأموریت یافته است که ضمن اخذ تماس با موسی صدر نظر وی را در مورد نامه ای که فلسفی به آن اشاره نموده استفسار نماید.
در ملاقاتی که آقای داودی در تاریخ 28 /1 /49 با موسی صدر به عمل آورده موسی صدر اظهار داشته در سفر اخیر خود به کویت و قاهره از اقدام به تهیه این فیلم آگاهی [یافته] و از دو نفر که یکی کویتی و دیگری لبنانی بوده و زیر نظر یک کمپانی آمریکایی مشغول تهیه مقدمات این فیلم می باشند خواسته است پس از تهیه سناریو فیلم آن را برای بررسی به نظر نامبرده برسانند تا چنانچه مطلبی بر خلاف مصالح شیعه در آن مشاهده نماید به حذف آن اقدام کند.
صدر در تأیید نظر خود اظهار داشت با تبلیغاتی که در حال حاضر کلیمیان و مسیحیان برای مذاهب خویش به عمل می آورند نمایش چنین فیلمی برای نشان دادن پاره ای حقایق اسلامی مفید خواهد بود و در پاسخ این سؤال که آیا نمایش فیلم مورد نظر متضمّن توهینی به مقدسات اسلامی نخواهد بود پاسخ داد خیر زیرا به طوری که گفته اند صورت پیغمبر اکرم و همسران ایشان و حتی صورت حضرت علی علیه السلام را در فیلم نشان نخواهد داد.
آقای صدر ضمن این ملاقات پیرامون مسافرت خود به مصر و ملاقات با عبدالناصر و روابط ایران و لبنان مطالبی به شرح زیر عنوان نموده است.
الف ـ در سفر اخیر خود به قاهره ملاحظه کرده که سیاست مصر نسبت به قبل از ژوئن 1967 عاقلانه تر شده و در ملاقات با عبدالناصر او را مردی مرتب و خوش فکر دیده است.
ب ـ عبدالناصر به وی گفته است نفت ایران به اسرائیل فروخته می شود.
وی معتقد بود عبدالناصر با توجه به ایرانی بودن صدر این مطلب را عنوان نموده لکن نظر عبدالناصر این است که چشم پوشی از منافعی که دوستی ایران می تواند برای آنان داشته باشد آسان نیست ولی نامبرده مجموعا از اظهارات رئیس جمهور مصر و هیکل استنباط نموده بود که تنها علت عدم ابتکار جدی مصر در پیشنهاد تجدید رابطه با ایران در حال حاضر احتمال رنجش عراق از این بابت می باشد و مصر پس از رفع یا تخفیف بحران موجود بین دولت شاهنشاهی و عراق به این کار اقدام خواهد نمود.
پ ـ آقای صدر سپس از پیشرفت تشکیلات شیعه در لبنان سخن به میان آورد و مشکلات این امر را یادآور شد و اظهار داشت «با همه این تفاصیل من ایرانی هستم و به ایران علاقه خاص دارم و همه کسانم در ایران می باشند ولی متأسفانه در مبارزاتی که در لبنان داشته ام جریمه ایرانی بودن را زیاد داده ام با این وجود دولت ایران نیز مرا دوست خود نمی داند و به خاطر بعضی گزارش ها که داده شده تصور کرده اند یکی از عواملی که در عدم تسلیم تیمور بختیار1 مؤثر بوده من بوده ام و ظاهرا این تصور بر اثر گزارش جعفر شرف الدین ایجاد شده و شرف الدین کسی است که پس از قطع روابط ایران و لبنان مناسبات صمیمانه ای با دستگاه جاسوسی عراق برقرار نمود.
» ت ـ آقای صدر همچنین گفت «چندی پیش در نظر داشتم به خاطر فوت شوهر خواهرم و دیدن دوستان و خویشان پس از اتمام سفر کویت عازم ایران گردم ولی در کویت تلگرافی از یک نفر از ایران دریافت داشتم که طی آن مرا از سفر به ایران منع کرده بود.
بنابراین در قضیه بختیار من خود را از هر کس بیشتر متضرر می بینم» وی ضمنا گفت پس از قطع مناسبات ایران و لبنان و ایجاد رابطه بین شرف الدین و عراقی ها دولت عراق سخت با صدر خصومت می نماید و چندی پیش 86 نفر را برای یک سلسله امور منجمله ترور نامبرده به لبنان اعزام داشته که قضیه فعلاً از طرف مقامات لبنانی و خود وی کشف شده است.
آقای صدر پس از بیان تفصیلی در این مورد گفت «با وجودی که رئیس جمهور لبنان اظهار داشته گرچه مسیحی است ولی سید موسی صدر را مانند پیشوایان مسیحی واسطه بین خود و خدا می داند ولی من خود را ایرانی می دانم و در این کشور غریبم.
امروز در سخنرانی که در جمعیت برّ والاحسان ایراد نمودم به مناسبت بی توجهی مقامات لبنان به وضع جنوب به دولت لبنان سخت حمله کردم.
غالبا به من اعتراض می شود که چرا در گفته ها و سخنرانی های خودم صحبت از عروبت (عرب بودن) نمی کنم.
همیشه در پاسخ گفته ام به عروبت اعتقاد ندارم و اصل را اسلام می دانم.
» ث ـ آقای صدر ضمن مطالبی در خصوص مناسب بودن تجدید رابطه بین دولت شاهنشاهی و لبنان گفت با توجه به بی اعتنایی زمامداران لبنان به وضع جنوب وی در نظر دارد از افسران بازنشسته شیعه این کشور دعوت کند که به جوانان بین 18 تا 40 ساله شیعه در جنوب تعلیمات نظامی بدهند و از داخل و خارج نیز اسلحه تهیه کرده و در اختیار آنان قرار دهد تا از جنوب لبنان دفاع کنند.
در پایان این ملاقات وی پس از اشاره به قول ضمنی که سفیر پاکستان در زمینه کمک به جنوب لبنان به او داده است اظهار داشت آرزو دارد مناسبات ایران و لبنان بهبود یابد و از طریق صحیح و مقتضی بتواند از ایران نیز برای مسلح نمودن مردم جنوب لبنان اسلحه دریافت دارد.
به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید.
تاریخ 22 /2 /49

توضیحات سند:

1 ـ حجه الاسلام محمد تقی فلسفی فرزند حاج شیخ محمد رضا تنکابنی در سال 1326 هجری قمری (1286 هجری شمسی) در تهران تولد یافت.
تحصیلات خود را از سن 6 سالگی آغاز کرد و از محضر اساتیدی چون مرحوم والدش، آقا شیخ محمد علی کاشانی، آقا شیخ مهدی، آقا میرزا مهدی آشتیانی، آقا میرزا طاهر تنکابنی و میرزا یونس قزوینی بهره مند گردید.
وی نخستین بار در سن 16 ـ 15 سالگی در مسجد محل (فیلسوفها) با شعری در وصف حضرت امیرالمؤمنین علی (ع) به منبر رفت و چنان مورد استقبال مردم واقع گردید که در سن 19 سالگی از جمله مدعوین سخنرانی در مجلس شورای ملی آن زمان شد و نامش ورد زبان مردم گردید.
او مبارزات خود را از زمان رضاخان آغاز نمود و در سال 1316 شمسی پس از حادثه خونین مسجد گوهرشاد، بر بالای منبر این حادثه را محکوم کرد و در نتیجه مدتی ممنوع المنبر و از پوشیدن لباس روحانیت محروم گردید.
حجه الاسلام فلسفی با حزب توده و تشکیل دولت غاصب اسرائیل مبارزه می کرد و به جمع آوری اعانه جهت کمک به مردم مظلوم فلسطین می پرداخت.
از خصوصیات بارز وی اطاعت محض و بی چون و چرا از مرجعیت عالی شیعه حضرت آیه اللّه العظمی بروجردی بود که ضمن ملاقات با شاه و رساندن نقطه نظرات آقای بروجردی، موجب عدم تخریب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارک فعلی، الزامی شدن درس تعلیمات دینی در مدارس و عدم حرکت دادن مشعل از امجدیه تا دربار که نمودی از آتش پرستی بود، گردید.
در پی غائله انجمن های ایالتی و لوایح ششگانه مخالفت خود و علما و مراجع وقت به ویژه حضرت امام خمینی (سلام اللّه علیه) را طی یک سخنرانی پرشور ابراز داشت و به همین دلیل تحت تعقیب قرار گرفت و تا بعد از انجام رفراندوم تحمیلی شاه از رفتن به منبر محروم شد.
آقای فلسفی نخستین بار در تاریخ 18 اسفند سال 1341 در مجلس دومین سالگرد رحلت حضرت آیه اللّه بروجردی توسط نیروهای شهربانی بازداشت و 2 روز در زندان قزل قلعه محبوس گردید و سپس به مدت 48 روز ممنوع المنبر شد.
در حادثه مدرسه فیضیه منبرهای متعدد رفت و سخنانی پرشور ایراد کرد.
در شب عاشورای سال 1342 طی نطقی کوبنده به استیضاح دولت اسداللّه علم پرداخت که در همان روز سخنرانی وی تحت عنوان «اولین استیضاح ملی در سال 1342» چاپ و در تیراژ وسیع در اختیار مردم قرار گرفت.
به همین دلیل برای بار دوم از سوی نیروهای شهربانی بازداشت و به زندان شهربانی منتقل گردید.
او که در حادثه خونین 15 خرداد در زندان بسر می برد، تدریس فن خطابه را برای علاقه مندان در زندان آغاز کرد.
این دوره زندان 45 روز به طول انجامید.
پس از آزادی از زندان روز جمعه 28 تیرماه 1342، بلافاصله به ساواک احضار و به مدت 100 روز ممنوع المنبر گردید.
اما این بار ممنوعیت به مدت 250 روز طول کشید تا سرانجام در 26 اردیبهشت 1343 برابر با دوم محرم ممنوعیت رفع شد.
وی در سفرهای تبلیغی خود به شهرهای مختلف، محور سخنرانی های خود را پیام های حضرت امام قرار می داد و به تبیین و تشریح خط کلی نهضت می پرداخت.
پس از تبعید امام به ترکیه، از سوی ساواک مورد سوءقصد قرار گرفت.
در سال 1350 در مورد حادثه اخراج ایرانیان از عراق به ایراد یک سخنرانی و تشریح مواضع امام علیه بعثیون عراق پرداخت، اما به دنبال توهین دو تن از سناتورهای انتصابی رژیم شاه نسبت به حضرت امام، چنان به رژیم شاه حمله کرد که حکم ممنوعیت دائمی او از رفتن به منبر صادر شد.
پس از گذشت 2 سال از ممنوعیت منبر مرحوم فلسفی، رژیم به طور مستقیم به وی اعلام کرد که تنها با نوشتن یک دستخط یک سطری به شاه، ممنوعیت و لغو خواهد شد.
ولی او زیر بار این ذلت نرفت و همچنان استقامت ورزید.
آقای فلسفی سالهای 56 و 57 خصوصا هنگام شهادت آقا مصطفی خمینی و درج مقاله ای با نام جعلی احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام به موضع گیری های بسیار سخت پرداخت.
در ایام محرم 1357 مردم را به برگزاری باشکوه مراسم عزاداری فراخواند و آنان را از گرفتن اجازه عزاداری از شهربانی منع نمود.
سرانجام پس از هفت سال ممنوعیت منبر و در روز سوّم ورود حضرت امام خمینی (سلام اللّه علیه) به وطن، در مدرسه علوی (اقامتگاه موقت امام) و با حضور هزاران نفر از علما و روحانیون تهران و سایر ولایات ایران، اولین سخنرانی خود را در محضر حضرت امام و به خواست ایشان ایراد نمود و موجبات انبساط خاطر امام و سایر حاضرین را فراهم آورد.
در پایان امام فرمودند : «اعلام کنید که منبر آقای فلسفی فتح شده است.
» حجه الاسلام فلسفی صاحب تألیفات ارزشمند و سخنرانی های روشنگرانه ماندگار است.
علیرغم کهولت سن تا پایان عمر با برکت خود به فعالیت های مختلف و منبرهای تبلیغی خویش ادامه داد و بالاخره در روز جمعه 27 /9 /77 و در سن 93 سالگی به رحمت ایزدی پیوست.
وی در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) در شهر ری به خاک سپرده شد.
ر.ک : یاران امام به روایت اسناد ساواک و زبان گویای اسلام، صفحات یازده تا بیست و شش.
1 ـ تیمور بختیار فرماندار نظامی تهران پس از کودتای ننگین و آمریکایی، انگلیسی 28 مرداد 32 و نخستین رئیس سازمان امنیت، (ساواک) مرد جلادی که خون صدها تن از مردم بی گناه این سرزمین را بر زمین ریخت و تا مدتها در خدمت شاه و رژیم وابسته اش بود، اما هنگامی که قدرت گرفت، موجبات نگرانی شاه را فراهم آورد و تبعید شد.
وی سپس به بغداد رفت و رژیم بعث عراق به عنوان مترسکی علیه رژیم ایران از او استفاده می کرد.
بختیار و ایادی اطرافش چند بار قصد نفوذ در روحانیت و حتی امام خمینی را داشت که با هوشیاری امام و فرزند بزرگوارشان آیت الله حاج سید مصطفی در انجام این هدف ناکام ماند.
او سرانجام به دست عوامل ساواک به هلاکت رسید.

منبع:

کتاب امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 153




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.