تاریخ سند: 11 آبان 1347
موضوع: تشکیل جلسه کمیته روشنفکران
متن سند:
از: 20ﻫ 1
به: 311 شماره: 28419 /20ﻫ 1
جلسهای با شرکت ایرج واحدی پور و بهمن و مسعود در منزل واحدی پور تشکیل، ابتدا مسعود گفت چون دکتر واحدی پور به بوشهر میرود و من هم مسافرت خارج تا یک ماه دارم بهتر است مسائل تشکیلاتی مطرح گردد.
ابتدا مسعود چنین اظهار داشت که سابق تصمیمات به وسیله خود او با مشورت واحدی پور اتخاذ میگردیده ولی حالا ناگزیر بایستی در کمیته مطرح و نسبت به آن اخذ تصمیم به عمل آید و شمهای از نظر آشنایی بهمن مطرح کرد و گفت گروه جزنی و سورکی قبلاً با دکتر واحدی پور ارتباط داشتهاند و میدانستهاند که دکتر عضو تشکیلات تهران است و با هم نشستهایی داشتهاند وقتیکه آنها را دستگیر میکنند و سازمان و پلیس دنبال آنها میگردد تقاضا میکنند که کمک برای اختفا و منزل داده شود که چند نفر از آنها را حزب مسکن میدهد منجمله یکی از آنها در منزل واحدی پور مخفی میشود بعداً این شخص که به خانه رفقایش زیاد تردد میکرده در یکی از قرارهایی که با افشار1 داشته دستگیر میگردد و آنها تشکیلات را متهم میکنند که آنها را لو دادهاند و سپس مخفی شدهها تقاضای خارج شدن از ایران به وسیله تشکیلات تهران را مینمایند که موافقت میشود ابتدا دو نفر آنها با راننده و بلد خارج میگردند و رسید خروج میدهند و از خارج هم خبر میدهند که رسیدهاند و بعد سه نفر دیگر از آنها خارج شده که در مرز دستگیر میشوند و پس از دستگیری شایع میکنند که از تهران تحت تعقیب بودهاند و به اصطلاح حزب را متهم و در مظان اتهام قرار میدهند.
مسعود و واحدی پور نحوه خروج َآنها را بیان کردند که ابتدا به خرمشهر به منزل یکی از رفقای حزبی میروند و از آن جا تا مرز 25 دقیقه راه را راننده آنها را به نام زوار قاچاق میبرد و پاسپورت مجعول که در تهران ساخته شده نیز در دست آنها بوده از دو پاسگاه که یکی دربند خان و دیگری پل نو میباشد میگذرند و وارد بیشه میشوند که بایستی از یک خانه عربی وایرانی از یک نهر ردکرده که سه متر عرض نداشته و مسعود گفت رسیدی که با رمز نوشته شده بود توسط راننده رسید و گفت اینها بیعرضهگی خودشان بوده والا امکان نداشته دستگیر شوند.
و اضافه کرد آنها گفتهاند که برای خروج پنج نفر 4500 تومان گرفته شده مسعود رد کرد و گفت 2250 تومان خرج تهیه پاسپورت و اعزام به وسیله راننده داده شده و معلوم است که کس دیگری از خود آنها سوء استفاده کرده که سمپاشی میکند.
و بعد مطرح کرد که اینها اکنون در قصر میباشند و مشغول پرونده خوانی برای محاکمه هستند و تقاضای اعزام وکیل از خارج از کشور از حزب کردهاند مطرح شد که آیا بایستی فرستاده شود یا نه؟ عقاید مختلفی ابراز کردهاند که اگر از حقوق انسانی ملت ایران دفاع شد و نسبت به حزب توده و اتحاد شوروی حمله نشود تقاضا گردد که تصویب شد البته این بحث و نحوه دستگیری و غیره به تفصیل به بحث آمد.
سپس مسئله کردستان و جنگهای پارتیزانی که حزب از آن تلویحاً دفاع کرده مجدداً مطرح گردید و از مسعود خواسته شد که در بوروی کمیته مرکزی مطرح کند که اگر این عمل از ناحیه حزب است با آنچه که در رادیو پیک و در روزنامه و مجله دنیا بارها نوشته شده که آمادگی قیام و کارهای نظامی و اقدام مسلحانه در ایران نیست مغایرت دارد و از طرفی جان یک عده از بهترین فرزندان این ملت را به خطر میاندازد.
در هر حال خواسته شد تا جواب دقیق آورده شود.
سپس واحدی پور عنوان کرد که از سال 41 تا حال مرتب کار ما کار سازمانی و تشکیلاتی بوده و از آن نتیجه نگرفتهایم و این نحوه کار نیز تأثیری در اجتماع ما نگذارده و نمیتواند راه وصول به هدفهای ما، تشکیل حکومت دموکراتیک مستقل و آزاد باشد فراهم کند و عملاً ما هیچ کار مثبتی انجام ندادهایم و بلکه فقط با وجود مخاطرات بسیار هسته کوچکی را نگه داشتهایم و عدهای را به عنوان سمپاتیزان به دور خود جمع کردهایم و پیشنهاد کرد که برای عوض کردن اوضاع و جلب اعتماد مردم لازم است قیافه مبارزه عوض شود و گفت که اگر ما کمیته نجات بخشی که مسلح باشد و به کارهای کوچک جنگی و مسلحانه اقدام نماید ابتدا از خود افراد حزب تشکیل دهیم و منتهی اسم آن را حزبی کامل بگذاریم مردمی که کارد به استخوانشان رسیده و ناراضی هستند و این به خوبی در اجتماع ما قابل احساس و لمس است به ما ملحق میشوند و یا عملاً جبهه و کمیته نجات بخش را تشکیل دادهایم که میتواند پایه گذار ارتش انقلابی ما باشد.
مسعود و بهمن به عنوان مخالف این تز اظهار داشتند که مردم آمادگی روحی به دست گرفتن اسلحه را ندارند و شرایط نیز فراهم نیست واحدی پور قانع نشد و حمله به اتحاد جماهیر شوروی را آغاز کرد و گفت شوروی رسالت انقلابی در کشور ما ندارند [ندارد] چون با شاه قرارداد دوستی دارد و از ایجاد جنگ در مرزهای خود میهراسد.
چنانچه میبینیم که در رادیو پیک هم در رفتارش به مناسبت همین دوستیها تغییر داده چه اینکه دیگر یک شعار علیه شاه نمیدهد و این نمونهای از دنباله روی ما از شوروی است و بعد هم علت شکست عربها را عدم مداخله شوروی دانست که با اینکه بسیار بحث به عمل آمد مطالبی را ظاهراً پذیرفت ولی قانع نشد در هر حال بحث درباره کمیته نجات بخش بسیار به طول انجامید.
در جریان این بحثها مسائل انتقادی موسوی و بهشتی پور را بهمن مطرح کرد و روی تماس بعدی مسعود با موسوی انتقاد کرد و مسعود گفت چنین چیزی نبوده چون او به منزل واحدی پور برای کاری رفته بوده و موسوی هم در منزل واحدی پور حضور داشته است و هیچگونه مسائل حزبی مطرح نکرده است و از مسعود خواسته شده که شبها از منزل خارج گردد و حتی المقدور از تماس زائد جلوگیری شود
توضیحات سند:
1.
مقصود احمد جلیل افشار یکی از اعضای گروه جزنی است.
جلیل افشار در قراری که با حسن ضیاء ظریفی داشت، در تاریخ 25 /11 /46 به اتفاق دستگیر میشوند.
زمان و مکان قرار توسط شهریاری به اطلاع ساواک رسیده بود.
منبع:
کتاب
تشکیلات تهران حزب توده به روایت اسناد ساواک صفحه 142