صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

انعکاس اظهارات آرمین مایر در تهران

انعکاس اظهارات آرمین مایر در تهران


متن سند:

انعکاس اظهارات آرمین مایر در تهران*
پس از انتشارات اظهارات آرمین مایر سفیر اسبق آمریکا در تهران در مورد طرح کندى رئیس جمهورى پیشین آمریکا در مورد مداخله در امور ایران و فشار براى نخست‌وزیرى على امینى روز گذشته در محافل تهران فعالیت‌هاى اخیر اسلام کاظمیه و رحمت‌اله مقدم مراغه‌اى که هر دو از عوامل و ایادى على امینى به شمار مى‌روند جلب توجه کرده است. این دو نفر که کارگردان اصلى شب شعر در کلوب ایران و آلمان بودند از نزدیکان و محارم على امینى بوده و ارتباط خود را با نامبرده همیشه حفظ کرده‌اند.
در بین این دو نفر وضع اسلام کاظمیه از جنبه دوستى و نزدیکى خارج است و داراى جنبه‌هاى عمیق‌ترى مى‌باشد زیرا مادر کاظمیه دایه على امینى بوده است.* در دوره نخست‌وزیرى على امینى اسلام کاظمیه نطق‌هاى وى را مى‌نوشته است. یک بار کاظمیه نطق امینى را از مقاله‌اى به قلم على‌اصغر حاج سید جوادى استنساخ کرده بوده که برخى از مطبوعات موضوع را کشف و توجه دادند که متن نطق به قلم حاج سید جوادى در مجله علم و زندگى چاپ شده است که در نتیجه این امر موجب گله على امینى از اسلام کاظمیه شده ولى باعث قطع ارتباط نشده زیرا به حکم ضرب‌المثل معروف ارتباط این دو با شیر اندرون شده و با جان به در رود.

توضیحات سند:

* به دنبال اظهارات آرمین مایر سفیر سابق آمریکا در ایران، در مورد طرح آمریکا مبنى بر فشار به ایران جهت نخست‌وزیرى على امینى، مطالبى در جراید منتشر شد و عکس‌العمل‌هایى در پى داشت که مطالب به نظر خوانندگان و محققین مى‌رسد:
اداره روزنامه کیهان
2 آبان‌ماه 1356
سردبیر محترم: ‌
در شماره 2 آبان‌ماه 1356 آن روزنامه مطلبى زیر عنوان «انعکاس اظهارات آرمین مایر در تهران» در صفحه 27 چاپ شده بود.
در این مطلب اشاره‌اى بدین رفته بود که آقاى کاظمیه متن نطقى را براى آقاى دکتر امینى از نوشته من اقتباس کرده بود به این اشاره در مجموع مطالب این خبر و خبر روز قبل آن مربوط به اظهارات آرمین مایر مبنى بر اینکه دکتر امینى با فشار آمریکائی‌ها به خاطر 35 میلیون دلار وامى که ایران تقاضا کرده ‌بود به نخست‌وزیرى منصوب شد احتیاج به تذکر چند نکته دارد: ‌
اول: ‌آنکه مطلب مربوط به آقاى کاظمیه در مورد اقتباس از نوشته‌هاى من اکیداً از طرف من تکذیب می‌شود و تا آنجائى‌ که ‌من به یاد دارم این موضوع حقیقت ندارد جز اینکه طبعاً هر نویسنده و خواننده‌اى نسبت به مطالبى که از دیگران میخواند یک سابقه ذهنى پیدا می‌کند و استفاده از این نوع سوابق ذهنى ناشى از مطالعه امرى عادى است و هر نویسنده از این نوع سوابق پیش خوانده در موارد مقتضى در کار خود استفاده مى‌نماید.
دوم: ‌اینکه به میان کشیدن پاى اسلام کاظمیه با این شکل خنک و بى‌مزه در موضوع خبر آرمین مایر و دکتر امینى نشان می‌دهد که حضرات سانسورچى‌هاى اندیشه و فکر رژیم از فعالیت‌هاى صادقانه و صمیمانه کاظمیه در اداره جلسات سخنرانى و شعر کانون نویسندگان ایران سخت ناراحتند. همانطور که روزنامه‌ها خود در انعکاس اخبار این جلسات نشان دادند و حتى در همین خبر مورد بحث، حضرات سانسورچى‌هاى افکار ملت ایران حتى اجازه ندادند که در انعکاس خبر این جلسات اسمى از کانون نویسندگان برده شود و در همین خبر کذائى هم کاظمیه را کارگردان اصلى (شب شعر) در کلوپ ایران و آلمان معرفى کرده‌اند نه کارگردان اصلى شب‌هاى شعر کانون نویسندگان!!
اما مسأله اینست که شاگردى از معلمش سخت ناراحت بود و مرگ او را از خدا طلب می‌کرد و معلم مى‌گفت بچه جان برو دعا کن خودت بمیرى که از درس خواندن راحت شوى وگرنه اگر من بمیرم یک معلم دیگر. حضرات سانسورچى‌هاى فکر و اندیشه ملت ایران نخواستند به این منطق ساده توجه کنند که اگر کاظمیه کارگردان اصلى شب‌هاى شعر کانون نمی‌شد به هر حال یک نفر دیگر و نفرهاى دیگر آن را اداره مى‌کردند. همانطور که غیر از کاظمیه نیز در شب‌هاى شعر خود اعضاى هیئت مدیره کانون بودند که بر جریان جلسات نظارت مى‌کردند! اما درد اصلى‌حضرات سانسورچى‌هاى رژیم این نیست که کاظمیه چرا کارگردان اصلى شب‌هاى شعر بود بلکه این اشاره علت دیگرى دارد که در زیر می‌خوانید.
سوم: ‌اینکه حضرات سانسورچى‌هاى اندیشه و فکر خواسته‌اند به این خبر مضحک و خنک به تلویح کانون نویسندگان ایران را از طریق اسلام کاظمیه به دکتر امینى مربوط کنند به این ترتیب که طبق خبر کذائى کاظمیه با امینى مربوط است!! کاظمیه هر رابطه‌اى با دکتر امینى داشته باشد به عنوان نویسنده عضو کانون است و کانون داراى هیأت مدیره است و ایجاد کانون نیز نه بر اساس این رابطه بلکه براساس استعداد فکرى و سیاسى و اجتماعى رژیم بوده است. هر نویسنده‌اى خارج از روابط صنفى خود با کانون محاط در مناسبات اجتماعى و خانوادگى گوناگون است که این مناسبات طبعاً هیچ‌گونه تأثیرى بر وضع رابطه او با کانون ندارد. آقاى دکتر امینى نیز حساب زندگى سیاسى‌اش با کانون نویسندگان جداست و تا آنجاکه من اطلاع دارم اگر در جهت مخالف هم نباشند به هیچ وجه در جهت موافق هم نمى‌باشند و نویسندگان و شعراى عضو کانون هیچ‌گونه توافقى در روش‌ها و اندیشه‌هاى سیاسى آقاى دکتر امینى ندارند.
چهارم ـ اینکه سانسورچی‌هاى فکر و اندیشه ملت ایران در انعکاس اخبارى که به نظر خود براى بدنام کردن افراد در مطبوعات گوسفندى ایران منتشر مى‌کنند توجه به سئوالات متعددى که از این اخبار غرض‌آلود برمى‌خیزد و بر لب‌هاى مردم موج می‌زند ندارند و طبعاً مطبوعات گوسفندى ایران نیز به خاطر سانسور نمى‌توانند این سؤال‌ها را از طرف مردم طرح کنند.
در مورد خبر مطبوعات گوسفندى ایران در روز شنبه 30 مهر 1356 که طبق گفته آرمین مایر سفیر سابق امریکا در ایران در زمان کندى شرط پرداخت 35 میلیون دلار وام مورد تقاضاى ایران از طرف آمریکا نخست‌وزیرى دکتر امینى بود، این سؤال طرح می‌شود که امریکا ممکن است طبق خبر کذائى براى مداخله در امور داخلى ایران این شرط را گذاشته باشد اما پادشاه چرا این شرط را قبول کردند؟ چگونه می‌توان قبول کرد که مقام سلطنت که خود را حامى حفظ استقلال و تمامیت ایران می‌دانند یک عامى خارجى را براى 35 میلیون دلار بر اوضاع کشور مسلط کنند و سپس فرمان انحلال مجلس را صادر نمایند؟ و بالاتر از همه اینها در فرمان انتصاب و استعفا از خدمات دکتر امینى قدردانى کنند؟!
پنجم: ‌اما اینکه در زمان دکتر امینى سانسور شدید بر مطبوعات برقرار شد آیا سانسورچی‌هاى کنونى رژیم نمى‌دانند که اجراکننده این سانسور آقاى معینیان رئیس دفتر مخصوص کنونى شاهنشاه بود؟ آقاى معینیان اگر با این سانسور مخالف بود چرا از مقام ریاست اداره کل تبلیغات و مطبوعات در زمان نخست‌وزیرى دکتر امینى استعفا نداد و اگر موافق و اجراکننده سانسور شدید مطبوعات در زمان دکتر امینى بود چگونه چنین کسى امروز دفتر مخصوص شاهنشاه را اداره مى‌کند؟
ششم: ‌من فکر می‌کردم که در دوران انقلاب شاه و ملت همه مشاغل شریف و محترم است تا اگر مادر آقاى کاظمیه دایه دکتر امینى بود این امر چه تأثیرى بر ارزش‌هاى انسانى این بانوى بزرگوار و فرزند او دارد؟ از این گذشته دروغ سانسورچی‌هاى رژیم از آنجا آشکار می‌شود که هیچ‌گاه کسى که خود هم سن و سال دیگرى است نمی‌تواند دایه او باشد!! زیرا بدون تردید سن مادر کسى که خود در حدود چهل و هفت هشت سال دارد نمی‌تواند بیشتر از سنینى در حدود هفتاد سال باشد و به این ترتیب با توجه به سنین عمر دکتر امینى که در همین حدود است مادر کاظمیه اگر سنى در حدود هفتاد سال نداشته باشد اما هرگز نمى‌تواند براى دایگى دکتر امینى هم سن و سال او باشد؟!
هفتم: ‌تا آنجا که من اطلاع دارم دکتر امینى سال‌هاست که به عنوان نخست‌وزیر سابق در صف اول وزرا و رجال قدیمى در مراسم مختلف سلام‌هاى رسمى از طرف این رجال تبریک و تهنیت عرض مى‌کند. با توجه به اینکه شاهنشاه طبعاً تنها کسى بودند که از فشار آمریکائی‌ها براى نخست‌وزیرى امینى مطلع بودند چگونه به طور استمرار تهنیت و تبریک دکتر امینى را که طبق خبر کذائى مأمور اعمال نفوذ سیاست امریکا در ایران بود مى‌پذیرند و او را مورد تفقد قرار می‌دهند؟
هشتم: ‌آنکه آیا سانسورچی‌هاى رژیم که از قول آرمین مایر اخبار مربوط به هزاران زندانى مخالف دکتر امینى را در زمان نخست‌وزیرى او جعل می‌کنند حاضرند صورت اسامى زندانی‌هاى سیاسى و مختلسین مالى دوران دکتر امینى را با تعداد زندانیان سیاسى و کشته‌شدگان و معدومین دوران حکومت هویدا و آموزگار منتشر نمایند؟. و آیا مى‌توانند به این سؤال جواب بدهند که وقتى به شهادت هر اسناد سیاسى، کودتاى 28 مرداد 1332 به کمک امریکا انجام شد به دخالت امریکا در ایران به سال 1340 چه تازگى دارد؟ وقتى امینى در کابینه پس از کودتاى 28 مرداد 32 به وزارت دارائى رسید و قرارداد ظالمانه کنسرسیوم با امضاى او به ملت ایران تحمیل شد عامل آمریکا نبود اما در سال 1340 که ظاهراً براى انجام اصلاحات سطحى و جلوگیرى از غارت کمک‌ها و وام‌هاى آمریکا به ایران اوضاع و احوال آشفته آن روز او را به نخست‌وزیرى رساند عامل امریکا شد؟!. و آیا اکنون که ظاهراً تاریخ تکرار می‌شود براى طرد امینى از صحنه سیاست ایران و بستن راه احتمالى او به سوى قدرت داستان کهنه گذشته ناگهان به دست سانسورچی‌هاى رژیم زنده می‌شود؟
این مطالب تفسیر مختصرى از دو خبر کذائى منتشره در روزنامه کیهان بود و تفسیر مفصل آن به وقت مناسب موکول مى‌شود. اگر آزادى قلم وجود دارد و مطبوعات محبور به اطاعت از دستورالعمل نیست ماده‌اى دولت آموزگار در زمینه تشدید سانسور و اختناق افکار و اخبار نیستند این شرح را عینا ًبراى آگاهى خوانندگان در روزنامه منتشر نمائید.
با احترام. على‌اصغر حاج ‌سیدجوادى
* به‌: ‌312
از‌: ‌20 ﻫ 12
موضوع تماس مرد ناشناس با على‌اصغر حاج سید جوادى
روز 4 /8 /36 مرد ناشناسى ضمن تماس با على‌اصغر حاج سید جوادى اظهار داشت من از صبح همینطور دارم مى‌خندم. این روزنامه ‌چی‌ها مرتب تلفن مى‌کنند منزل بنده چون دستگاه یک چیزى داده علیه من البته اسم شما و رحمت هم در آن هست معلوم شده من و آقاى دکتر امینى برادر رضاعى هستیم و مادر من دایه دکتر امینى بوده و به روزنامه کیهان فشار آوردند که چاپ شود لذا طاهرى پیشنهاد کرده که این را من یک مقاله بکنم یا خیر آنها گفته‌اند خیر مطلب را همینطور چاپ کنید حالا شما آقاى دکتر چه نظر دارید آیا چاپ شود یا جلویش را بگیریم. حاج سید جوادى پاسخ داد اگر این کار را بخواهند بکنند باید ما هم اقداماتى بکنیم. سپس مرد ناشناس اظهار داشت آیا به دکتر مصباح زاده(*) شما تلفن مى‌کنید و بگوئید دستگاه دارد اینطور شیطنت‌ها را انجام مى‌دهد؟ حاج سید جوادى پاسخ داد اشکالى ندارد و به او مى‌گوئیم سپس مرد ناشناس اضافه نمود به ایشان بگوئید که کاظمى آدمى هست که اگر شاخش را به شماها بند بکند خیلى چیزها از شما جمع کرده و آن وقت مى‌آید وسط و انتشار مى‌دهد پس این کار را بکنید و من هم به طاهرى تلفن مى‌کنم و تماس آن دو قطع گردید پس از مدتى مجدداً مرد ناشناس (احتمالاً کاظمى) با حاج سید جوادى تماس و اظهار داشت من به طاهرى تلفن کردم و موضوع را به او گفتم آیا شما به مصباح‌زاده تلفن کردید حاج سید جوادى که هیچ‌گونه تلفنى به محلى نکرده بود جواب داد بلى تلفن کردم ولى منزل نبود و به خانواده او گفتم ایشان به من تلفن بکنند و سپس تماس آن دو قطع گردید.
نظریه یکشنبه: ‌به احتمال قوى مرد ناشناس اسلام کاظمیه مى‌باشد که داراى سابقه است.
نظریه سه‌شنبه: ‌نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
نظریه چهارشنبه: ‌نظریه سه‌شنبه تأیید مى‌گردد.
(*) مصطفى مصباح‌زاده:
نامبرده در سال 1287 به دنیا آمد. عبدالرحمان پدر مصطفى به پیله‌ورى اشتغال داشت و هر چند مدت در یک شهر اقامت مى‌نمود. ایام اقامت در شهر شیراز مصطفى دوره مقدماتى تحصیلات خود را به پایان رسانید. و براى ادامه تحصیل با مشکل مواجه بود. در این بین قوام شیرازى از ثروتمندان شیراز در فکر ادامه تحصیل فرزندش على در بیروت بود. با توجه به این که على قوام در خانه اشرافى بزرگ شده بود و به تنهائى زندگى و تحصیل مشکل مى‌نمود. لذا با شناختى که به خانواده مصباح‌زاده پیدا کرده بودند، مصطفى مصباح‌زاده را براى همراهى على برمى‌گزینند که علاوه بر تحصیل کارهاى على را نیز انجام دهد.
مصطفى مصباح‌زاده هنگام اقامت در بیروت بیشتر از على قوام از خود شایستگى نشان داد و با درجه ممتاز فارغ‌التحصیل شد. قوام شیرازى مخارج ادامه تحصیل مصطفى را به عهده گرفت و مصباح‌زاده پس از هفت سال تحصیل در فرانسه با درجه دکتراى حقوق فرانسه‌ فارغ‌التحصیل شد. مصطفى در سال 1316 به ایران برگشت و پس از دو سال خدمت در دادگسترى با سمت بازپرس به کار مطبوعاتى روى آورد. ایشان روزنامه کیهان را با کمک عبدالرحمان فرامرزى در سال 1320 تأسیس و در سال 1321 نیز کار تدریس را در دانشکده حقوق آغاز نمود.
مصباح‌زاده در دوره‌هاى 15، 16، 17، 18 مجلس شوراى ملى از بندرعباس به مجلس راه یافت. مهمترین مسأله براى وى توسعه مؤسسه کیهان بود. در دوران نمایندگى نیز بیشتر پیگیر کارهاى خود در کیهان بود و مرتب در جلسات مجلس حاضر نمى‌شد. البته کوشش ایشان بى‌نتیجه نبود پس از گذشت چند سال مؤسسه کیهان صاحب موسسات ذیل شد.
1ـ چاپخانه بزرگ رتاتیو، 2ـ چاپخانه مجهز به ماشین‌هاى آلمانى و انگلیسى 3ـ گراورسازى 4ـ روزنامه کیهان (از سال 1320) 5 ـ مجله کیهان کودکان (از سال 1335) 6 ـ مجله کیهان ورزشى (از سال 1332) 7ـ کیهان هوائى (از سال 1348) 8 ـ کیهان حقوقى (از سال 1330 شامل کلیه قوانین تصویب‌نامه‌ها و آیین نامه‌ها) 9ـ کیهان انترناشنال به زبان انگلیسى (از سال 1338) 10ـ مؤسسه چاپ کتاب کیهان (از سال 1337). از دیدگاه ساواک مصطفى مصباح‌زاده از لحاظ سیاسى موافق سیاست روز گام برمى‌دارد. در زمان دکتر مصدق از دولت وى طرفدارى مى‌نموده و از وکلاى مستعفى مجلس هفدهم مى‌باشد. پس از کودتاى 28 مرداد طرفدارى محمدرضا پهلوى را در پیش گرفت. با این وجود براى بالا بردن تیراژ روزنامه کیهان از سازش با گروه‌هاى سیاسى روى گردان نبود.
على‌رغم برخى اختلافات با عباس مسعودى (مدیر مسئول و صاحب امتیاز روزنامه اطلاعات) سعى مى‌نمودند با همدیگر یک هماهنگى داشته باشند. در سال 1347 مصباح‌زاده و مسعودى با کمک برخى از دوستان خود شرکت «روزتل» به معناى روزنامه و تلویزیون را باهدف تثبیت نرخ آگهى در رادیو و تلویزیون و مطبوعات تأسیس نمودند.
هنگام تأسیس روزنامه آیندگان، مسعودى و مصباح‌زاده تلاش فراوانى را انجام دادند تا آن روزنامه را ناموفق بگردانند که با پشتیبانى‌هاى دولت، خصوصاً ساواک از آیندگان تلاش‌هاى آنها نتیجه نداد.

منبع:

کتاب علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 266

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.