تاریخ سند: 6 آبان 1344
موضوع : اظهارات نوذری مخبر روزنامه کیهان
متن سند:
شماره : 19503 /20 الف
ساعت 2000 روز 29 /7 /44 نوذری مخبر روزنامه کیهان ضمن صحبت
خصوصی اظهار نمود که خبر جالب و محرمانه ای دارم و آن این است که
اعلیحضرت همایونی به دلایلی تصمیم گرفته اند بهائی ها1 را بکوبند و به همین
جهت چند روز است که به بعضی از جراید اجازه داده شده که به ثابت پاسال2 و به
وضع تلویزیون ایران حمله شود.
ناطق افزود و از جمله چند روز قبل روزنامه آژنگ3 به وضع تلویزیون حمله
نمود و سناتور جمشید اعلم4 هم به وزیر بهداری که شهرت بهائیت دارد حمله
کرد.
ناطق سپس گفت و احتمال دارد تا 5 /8 /44 کابینه ترمیم شود و دکتر
نهاوندی ـ مهندس روحانی و دکتر شاهقلی که به بهائیت شهرت دارند از کابینه
طرد شوند.
نظریه :
اقدام مستقیم در مورد اظهارات نوذری باعث شناسائی منبع مربوطه خواهد
گردید.
توضیحات سند:
1ـ این خبر شایعه ای بیش نبود.
بهائیان از دوران رضاخان تا
پایان عمر رژیم پهلوی در مراکز
قدرت حضور فعال داشتند.
حسین فردوست در این باره
می گوید :
«یکی دیگر از فرقه هایی که
توسط اداره کل سوم ساواک با
دقت دنبال می شد، بهائیت بود.
شعبه مربوطه بولتنهای نوبه ای
تنظیم می کرد که یک نسخه از
آن از طریق من (دفتر ویژه
اطلاعات) به اطلاع محمدرضا
می رسید.
این بولتن مفصل تر از
بولتن فراماسونری بود.
اما
محمدرضا از تشکیلات بهائیت
و به خصوص افراد بهایی در
مقامات مهم و حساس مملکتی
اطلاع کامل داشت و نسبت به
آنها حسن ظن نشان می داد،
اصولاً رضاخان نیز با بهائیت
روابط حسنه داشت تا حدی که
اسداللّه صنیعی را که یک بهائی
طراز اول بود، آجودان
مخصوص محمدرضا کرد.
صنیعی بعدها بسیار متنفذ شد و
در زمان علم و حسنعلی منصور
و به خصوص هویدا به وزارت
جنگ و وزارت خواربار رسید.
ولی نفوذ اصلی بهائیت در
دوران عبدالکریم ایادی بود.
ایادی از خانواده طراز اول
بهائیت بود به این دلیل نام فامیل
«ایادی» داشت که پدرش از
«ایادی امراللّه » یعنی چند نفر
خواص اطراف عباس افندی
بود.
ایادی با نفوذی که نزد
محمدرضا کسب کرد بهائیها را
به مقامات عالی رساند.
او
مسلما در رسانیدن امیرعباس
هویدا (بهایی) به نخست وزیری
نقش اصلی را داشت.
در زمان
هویدا دیگر کار بهائیها تمام بود
و مقامات عالیه مملکت
توسط آنها به راحتی اشغال
می شد.
پدر هویدا نیز مانند پدر
ایادی از خواص عباس افندی و
گویا نویسنده مخصوص او بود.
تنها یک بار موقعیت بهائیت به
خطر افتاد و آن زمانی بود که
فلسفی (واعظ معروف) حملات
شدیدی را علیه بهائیت شروع
کرد و محمدرضا برای آرام کردن
مردم دستور تخریب
حضیره القدس مرکز مقدس
بهائیها در تهران را داد و دستور
داد که ایادی مدتی از ایران
خارج شود.
به طور کلی در
دوران محمدرضا، با نفوذ ایادی
در دربار، بهائیهای ایران بسیار
ترقی کردند و ثروتمند شدند و
ایادی هر چه از دستش برآمد در
کمک به آنها کوتاهی نکرد و آنها
هم به نوبه خود در انحطاط
اقتصاد مملکت تلاش کردند.
بهائیان بدون اجازه عکا حق
ندارند مشاغل سیاسی را
بپذیرند و تنها باید تلاش کنند که
در فعالیتهای تجاری و
کشاورزی پیشرفت کنند.
بر
اساس همین اصل روزی از
سپهبد صنیعی پرسیدم که چگونه
شما شغل سیاسی پذیرفته اید؟
پاسخ داد: «از عکا سؤال شده و
اجازه داده اند که در موارد
استثنائی و مهم این نوع مشاغل
پذیرفته شود.
» در واقع بهائیت
جهانی این تصور را داشت که در
این کشور منعی نداشتند.
بهائیها
که من دیده ام واقعا احساس
ایرانیت نداشتند و این کاملاً
محسوس بود و طبعا این افراد
جاسوس بالفطره بودند»
2ـ حبیب اله ثابت پاسال در سال
1282 ه ش در یک خانواده
متوسط در تهران به دنیا آمد.
اجدادش همگی یهودی بودند و
پدرش در اواسط عمر به فرقه
بهائیت پیوست.
حبیب اله ابتدا
کارگر ساده تعمیر دوچرخه بود.
در همین زمان موفق شد دیپلم
خود را از مدرسه سن لوئی
بگیرد.
او بعدا راننده کامیون شد
و سرانجام گاراژی برای تعمیر
اتومبیل تأسیس کرد.
در مرحله
بعد کارخانه صنایع چوب، شرکت
ثابت پاسال، شرکت زمزم و تولید
پپسی کولا را بوجود آورد.
سپس
جذب بانکداری شد و عضو
هیأت مدیره بانک ایران و
انگلیس، بانک ایران و
خاورمیانه و نایب رئیس بانک
ایران شد.
بعد از تأسیس
شرکت های زنجیره ای ابناء
(وابسته به بهائیان) در سراسر
جهان، سرمایه او در آن به کار
افتاد.
او امتیازات واردات فولکس
واگن و راه اندازی کارخانه
لاستیک سازی جنرال تایر، تولید
روغن موتور اسو، شیشه مینا را
بدست آورد و در عین اینکه
مدیر عامل کمپانی فیروز بود،
«بیش از چهل شرکت دیگر
داشت» وی مؤسس روتاری
کلاب از لژهای فراماسونری
است.
وی با توجه به این که عضو فرقه
بهائیت بود، با همکاری دربار،
تلویزیون ایران را راه اندازی
کرد.
ثابت پاسال که سوء
استفاده های زیادی از اعتبارات
بانکی کرده بود، در یک خانه 15
میلیون دلاری که الگو گرفته از
قصر «کوپتی تریافون» در
ورسای بود، زندگی می کرد.
وی
همزمان با اوج گیری انقلاب
اسلامی به امریکا گریخت.
3ـ روزنامه آژنگ : هفته نامه/
روزنامه سیاسی/ خبری
عضو جبهه مطبوعات متفق.
طرفدار حزب ملیون.
مدیر و ناشر: کاظم مسعودی
سردبیرها به ترتیب : رضا
عزیزی، ایرج نبوی، فرهنگ
فرهی و رضا عزمی.
محل انتشار و تاریخ نشر: تهران
1342.
در نیمه دوم عمر انتشار یک هفته
نامه هوایی با همین عنوان برای
ایرانیان خارج از کشور انتشار
داد که بیشتر جنبه سیاسی داشت.
ر.ک: شناسنامه مطبوعات ایران،
مسعود برزین، ص 15.
4ـ جمشید اعلم فرزند اسداللّه در
سال 1284 در تهران متولد شد.
وی پس از طی دوره مقدماتی،
مقطع متوسطه را در دبیرستانهای
علمیه و دارالفنون به پایان رساند
و جهت ادامه تحصیلات به
فرانسه رفت.
در شهر لیون (لیسه
آمپر) در دانشکده ادبیات، زبان
فرانسه را تکمیل نمود و با
تخصص گوش و حلق و بینی از
دانشکده پزشکی فارغ التحصیل
شد و پس از ازدواج با دختری
فرانسوی تبار به ایران مراجعت
کرد.
وی ابتدا در بهداری ارتش
مشغول خدمت شد.
بعد از آن در
بیمارستان شماره یک شهرداری
به کار پرداخت.
در سال 1316 به
استخدام وزارت فرهنگ درآمد
و از سال 1327 در دانشکده
پزشکی به تدریس پرداخت.
جمشید اعلم در مشاغل مهمی
چون : تدریس تعلیمات سریری،
تدریس در هنرسرایعالی، پزشک
و رئیس بیمارستان وزیری با حق
آموزش، رئیس بخش گوش و
حلق و بینی بیمارستان فارابی،
رئیس بیمارستان امیراعلم، عضو
شورای مرکزی دانشگاهها،
صاحب امتیاز مجله راه علم با
روش علمی، نماینده مجلس
شورای ملی و سنا از شهرستان
قزوین فعالیت می کرد.
او در
سال 1339 به اسرائیل سفر کرد.
ساواک وی را اهل مشروب،
پول و مقام، خودخواه، شوخ،
متکبر و ضعیف کش معرفی
نموده است.
او همچنین
نشانهای 2 و 3 همایون، 2 و 3 و
4 و 5 تاج از طرف محمدرضا
پهلوی و تعدادی نشان از
کشورهای خارجی دریافت کرد.
اعلم در تشکیلات فراماسونری
عضویت داشت و در سال 1350
به دلیل سخنرانی علیه امام
خمینی (ره) در مجلس سنا،
توسط مردم غیور و مسلمان
تهدید شد و جهت حفظ جانش
از ساواک درخواست کمک کرد.
منبع:
کتاب
هوشنگ نهاوندی به روایت اسناد ساواک صفحه 56