تاریخ سند: 18 اردیبهشت 1348
موضوع : جلسه هفتگی عده ای از روحانیون
متن سند:
از : 20 ه 3
به : 316 شماره : 12957 /20 ه 3
از ساعت 1300 الی 1500 روز سه شنبه 16 /2 /48 جلسه ای با شرکت
محمدعلی منتظری.
شیخ حسینعلی منتظری.
حسین لنکرانی.
شیخ حسین
کاشانی خطیب.
محمدرضا سعیدی.
مجتبی صالحی و مجیدی خراسانی در منزل
مرتضی صالحی تشکیل گردید.
در این جلسه محمد منتظری از شیخ حسین
لنکرانی سئوال نمود اگر کسی نذر کرده باشد که مقداری از پول خود را در بهترین
راهها که امام زمان راضی باشد خرج کند چه باید بکند، لنکرانی گفت باید به
سازمان الفتح1 برساند این نظر من است و اثبات هم می کنم، منتظری اضافه نمود
من با بعضی از اطرافیان دکتر مظفر بقائی2 تازه آشنا شده ام وضع بقائی چطور
است، لنکرانی پاسخ داد وضع بقائی معلوم است او به وسیله آمریکاییها روی کار
آمد و نباید به وی اعتماد کرد و بعد به منتظری نصیحت کرد که با احتیاط کار کند،
لنکرانی در دنباله سخن خود گفت بقائی از اول هم با شاه رابطه داشته و به نفع او
کار کرده است.
پاستور
توضیحات سند:
1ـ سازمان الفتح مهمترین،
بزرگترین و باسابقه ترین گروه
اصلی فلسطین به رهبری یاسر
عرفات است که پیدایش آن به
سالهای 1959 میلادی باز
می گردد.
در این سال عده ای از
جوانان فلسطین که برخی از آن ها
در عملیات چریکی در غزه شرکت
کرده بودند دور هم جمع شده و
خواستار تشکیلاتی به منظور
تبلیغات و فعالیتهای سیاسی
گردیدند ولی آنها در آن هنگام
بنام «فتح» فعالیت نداشتند.
تشکیلات فتح به شکل هرمی
است که در پایه آن واحدهای
مختلفی برای آوارگان هر
اردوگاه، دانشجویان هر
دانشگاه و کارگران هر کارخانه
قرار دارد که هرکدام از این
واحدها کارها و مسئولیتهای
مختص به خود را دارند و شاخه
نظامی فتح بنام «عاصفه» در دو
دفتر سیاسی و کمیته مرکزی
فعالیت دارد و تمام افسران آن
نظامی - سیاسی هستند و بطور
کلی فتح به عنوان یک جنبش
ملی، تمام فرقه های نظامی و
سیاسی مختلف را دور هم جمع
کرده است.
پس از پیروزی فتح در جنگ
کرامه (شهر اردنی ساحل شرقی)
در اوایل 1968م و در پی آن به
خاطر برتری نفراتش در ساف
(سازمان آزادی بخش فلسطین)
در پایان همان سال توانست در
پنجمین اجلاس شورای ملی
فلسطین که در فوریه 1969 در
قاهره برگزار شده بود ریاست آن
را به عهده بگیرد که در پی آن
یاسر عرفات به عنوان رئیس
کمیته اجرایی ساف انتخاب شد.
در ژوئیه 1971 روابط فتح با
کشورهای بلوک سوسیالیسم
بهبود بیشتری یافت و در
ژوئیه 1972 یاسر عرفات درست یک روز پیش از اعلام پایان ماموریت کارشناسان نظامی شوروی در مصر ار جانب انور سادات از مسکو دیدن کرده و از همان زمان شورویها نسبت به مسئله قلسطین اظهار تفاهم بیشتری از خود نشان دادند تا جایی که کمک های نظامی و اقتصادی شوروی افزایش یافته و همچنین تعداد بیشتری از فلسطینی ها را در دورههای آموزش نظامی پذیرفتند که این کمک ها موجب تقویت بیشتر فتح درکشور های عربی و در سطح بین المللی گردید.
رابطه فتح با آلمان شرقی نیز یه حدی رسید که به ساف مجوز گشایش دفتر نمایندگی داده شد که این دفتر تقریبا اولین دفتر سیاسی بود که در یک کشور کمونیست طرفدار شوروی گشایش یافت.
پس از جنگ اکتبر 1973 که
چهارمین جنگ اعراب و اسرائیل
به حساب می آید شکافی درون
فتح بوجود آمد و اکثریت افراد
فتح به رهبری یاسر عرفات در
یک سو و چند تن از اعضای
دیگر به رهبری ابوالفضل
(صبرلنبا) نماینده ساف و سفیر
سابق ساف در بغداد در سوی
دیگر قرار گرفتند.
ابونضال در
مصاحبه با مجله لبنانی «الدیار»
در اکتبر 1974 تأیید نمود که
کمیته او متشکل از اعضای
ناراضی و منشعب از فتح تحت
عنوان «جبهه امتناع»
(جبهه الرفض) می باشد.
البته او
در اکتبر 1974 غیابا توسط
دادگاه نظامی فتح محکوم به
اعدام شد اما بعدها ابونضال گروه
انشعابی خود را تحت عنوان
«فتح شورای انقلابی» ذکر نمود.
لازم به ذکر است که قبل از این
انشعاب و در واقع پس از
جنگهای سپتامبر 1970 در اردن
گروهی نیز تحت عنوان «سازمان
سپتامبر سیاه» بوجود آمد اما
چون پایدار نبود به مرور زمان به
فراموشی سپرده شد.
سومین انشعاب فتح در 1983
توسط سرهنگ ابوموسی تحت
عنوان «فتح قیام» به خاطر
دخالتهای سوریه بر امور داخلی
فتح صورت پذیرفت.
2ـ مظفر بقایی کرمانی فرزند
میرزا شهاب الدوله در سال
1287 ه ش در کرمان متولد شد.
نامبرده جزء اولین دسته محصلین
بود که در زمان رضاشاه برای
تحصیل به اروپا اعزام شد و در
دانشگاه سوربن پاریس در رشته
فلسفه و آموزش و پرورش
کودک تحصیل کرده و به ادعای
خودش مدرک دکتری گرفت اما
در کتاب «ایران و تاریخ» نوشته
بهرام افراسیابی در صفه 126
چنین ذکر شده است : مظفر بقائی
برای تحصیلات به فرانسه رفته
بود و به علت عیاشی و ولگردی
موفق به درس خواندن نگشته و
بدون گرفتن عنوان از فرانسه باز
می گردد.
اولین دغلکاری او این
بود که برای خودش عنوان دکتری
جعل کرده بود...
» از سال 1324
وارد فعالیت های سیاسی شد و در
تشکیل حزب دمکرات ایران با
قوام السلطنه همکاری کرد و در
دانشگاه تهران نیز کار می کرد.
برای اولین بار در سال 1336 به
عنوان نماینده شهر کرمان به
مجلس شورای ملی راه یافت.
بقایی در جنبش ملی گرایی ایران
چهره ای شاخص بود و از طریق
روزنامه اش (شاهد) خط مشی
سیاسی خود را ادامه داد.
وی با
تأسیس حزب زحمتکشان به
عقاید سیاسی خود تشکل بخشید.
این حزب که در دهه های چهل و
پنجاه فعالیت چشمگیری نداشت
از ماههای پایانی سال 55 بار
دیگر فعالیت های خود را با
آزادیهای تزریق شده به
گروههای ملی گرا شروع کرد، امّا
چهره فعالی از خود نشان نداد.
وی از جمله سیاستمدارانی بود
که با اعمال سیاست های منافقانه
خود آسیب های فراوانی به کشور
وارد کرد.
همدستی او ـ البته
بطور مخفیانه و غیرمحسوس ـ با
کودتاچیان 28 مرداد 32 و
مخالفت هایش با دکتر مصدق از
آن جمله است.
او در یک دادگاه
مسخره شاه ساخته در محاکمات
بدوی محکوم شد اما دادگاه
تجدیدنظر پس از خوش
رقصی های بقائی او را تبرئه کرد.
بقائی پس از پیروزی انقلاب
اسلامی ظاهرا ادعای طرفداری
از انقلاب را داشت امّا انتشار
وصیت نامه سیاسی او مطالب را
به گونه دیگری نشان می داد.
وی
در سال 1359 دستگیر شد و
ضمن سپردن تعهد به این که از
کشور خارج نشود آزاد گردید
ولی در شهریور همان سال سفری
به امریکا انجام داد.
بقایی در
فروردین ماه سال 66 پس از
بازگشت از امریکا، در کرمان
دستگیر شد.
به گزارش
خبرگزاری جمهوری اسلامی در
همان تاریخ در بازرسی از منزل
وی مقادیر زیادی اسناد مربوط
به حزب زحمتکشان و اشیاء و
نشریات غیرمشروع که حاکی از
انحراف اخلاقی وی بود بدست
آمد.
سرانجام بقایی در آبان ماه
1366 بر اثر عود بیماری سفلیس
در بیمارستان مهر تهران جان
سپرد.
(پانزده خرداد به روایت اسناد
ساواک ـ ج 3 ـ ص 115 ـ 116)
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام محمد منتظری به روایت اسناد ساواک صفحه 95