تاریخ سند: 11 شهریور 1350
درباره: خانم لستروود تبعه انگلیس
متن سند:
به: مدیریت کل اداره سوم ۳۲۵ تاریخ: 11 /6 /50
از: اداره کل هشتم ۸۱۰ شماره: 25541 /813 ج
درباره: خانم لستروود تبعه انگلیس
برابر گزارش یکی از همکاران این اداره کل بانوی نامبرده بالا در نظر دارد در مورد جشنهای شاهنشاهی ایران و خنثی کردن شایعات خلافی که درباره عدم آرامش و امنیت در ایران بر اثر فعالیتهای چریکی بوجود آمده است، سلسله مقالاتی جهت درج در روزنامه تایمز مالی لندن تهیه نماید.
بانوی مذکور تقاضا نموده است برای تبادلنظر و کسب تکلیف دراین باره با یکی از مقامات مربوطه ساواک ملاقات و گفتگو به عمل آورد خواهشمند است دستور فرمائید نماینده آن اداره کل را معرفی تا ترتیب این مصاحبه از طریق همکار مربوطه داده شود.
مدیر کل اداره هشتم
هاشمی
1- نماینده این اداره کل آقای ثابتی* پس از تصویب تیمسار ریاست ساواک مصاحبه خواهید نمود
۲- به استحضار آقای ثابتی رسانیده شود. 13 /6 /50
توضیحات سند:
* پرویز ثابتی، متولد ۱۳۱۵ فرزند حسین، در بهمن ماه ۱۳۳۷ با معرفی ضرابی، مدیرکل ششم ساواک به استخدام ساواک در آمد. او در بدو استخدام بیوگرافی خود را چنین اعلام داشت: از بدو تولد تا تاریخ مهرماه ۱۳۲۸ در سنگسر از بخشهای سمنان در محلههای به نام تپه سر سکونت داشتهام و از تاریخ مهر ۱۳۲۸ برای گذراندن تحصیلات متوسطه به تهران آمدم و مدت سه سال در منزل شوهر خواهرم آقای محمدحسین رحمانیان سکونت داشتهام و از مهر ۱۳۳۱ خانوادهام نیز به تهران آمدند و در همان منزل آقای رحمانیان سکونت گزیدند، از سال ۱۳۳۶ به آموزگاری مشغول شدم. دوران ابتدایی را در دبستان حسینیه و شاهپسند سنگسر از سال ۱۳۲۲ الى ۱۳۲۸ و دوران دبیرستان در فیروز بهرام و تهران از ۱۳۲۸ الی ۱۳۳۴ و در دانشکده حقوق دانشگاه تهران از ۱۳۳۴ الى ۱۳۳۷ مشغول به تحصیل بودهام و بنده از بدو تولد در یک خانواده بهایی میزیستهام و پدر و مادرم بهایی بودهاند. سنگسر یک منطقه عشایری و دارای مردمی شاهدوست و وطنپرست است. رستاخیر اهالی سنگسر در قیام ملی ۲۸ مرداد دلیل بر این مدعاست. به طریق اینجانب نیز فردی شاهدوست و وطنپرست می باشم. ثابتی در سال ۱۳۴۵ رئیس اداره یکم. اداره کل سوم، در سال ۱۳۴۹ معاون دوم اداره کل سوم و در سال ۱۳۵۲ مدیر کل سوم ساواک شد.
- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ۲، نشر اطلاعات، ص ص ۵۴۱ - ۴۵۰
منبع:
کتاب
بزم اهریمن / جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی - جلد 4 صفحه 241