تاریخ سند: 18 دی 1341
موضوع: جلسه منزل سید ضیاءالدین طباطبائی
متن سند:
شماره: اداره یکم عملیات- 3983/ بخش 312 تاریخ: 18 /10 /41
موضوع: جلسه منزل سید ضیاءالدین طباطبائی
ساعت ۵ بعد از ظهر روز دوشنبه گذشته جلسه سیدضیاءالدین طباطبائی با حضور عدهای در حدود ۲۰ نفر از طبقات مختلف از جمله دکتر مرتضی یزدی از وزراء اسبق. محمد یزدی برادر مشارالیه- دکتر بهزادی مدیر مجله سپید و سیاه- سرهنگ بهزادی رئیس اداره آگاهی- احمد بهزادی دبیر دبیرستانهای تهران- یوسفزاده از قضات دادگستری- ناصر مردوخی روزنامهنویس- ملکالکلامی گراورساز معروف- رنجبر از تجار- نوری عضو وزارت دارائی تشکیل گردید. ابتدا در مورد افزایش سرقت خانه و اتومبیل در تهران صحبت شد. سرهنگ بهزادی گفت ۷۵ درصد دزدان اتومبیل در تهران محصلین کلاسهای متوسطه هستند و اکثر محصلین تهران از قالپاق دزدی شروع و امروز یک محصل کلاس پنجم متوسطه رئیس دزدان اتومبیل است سابقاً معلم همین محصل هم دزدی میکرده و طباطبائی گفت آنها تقصیر ندارند همان طوری که این محصلین از مدرسهها بیرون میآیند و بیکار در خیابانها راه میروند و با سیر تمدن پول و زندگی میخواهند نه کاری دارند و نه پولی بنابراین باید دزدی کنند ولی چاره این کار حرفهای ساختن مدارس است که اینها را علاوه بر مشغول داشتن صنعتگر بار میآورد و بیکاره نخواهند شد. سپس در مورد وضع سربازی صحبت شد طباطبائی گفت من برای تعلیم و انضباط محیط سربازی را دوست دارم و معتقدم که تمام جوانان مملکت هم باید به سربازی بروند ولی با دو سال سربازی و مخارج زیاد که مملکت تحمل آن را ندارد موافق نیستم بهتر است این سربازخانهها به صورت کوچک در شهرستانها تشکیل و هر شش ماه و یک سال سربازان را مرخص کنند به این ترتیب تمام جوانان سربازی دادهاند و مخارجی نیز به دولت تحمیل نشده است. دکتر مرتضی یزدی کتابی در مدت زندانی خود در زندان در خصوص علم طب نوشته بود که یک جلد آن را به طباطبائی تقدیم کرد و سپس دکتر یزدی در مورد اصلاحات ارضی گفت زمانی حزب توده که خود او در آن موقع فعالیت میکرد صحبت از دادن زمینهای مالکین به کشاورزان میکردند و به اینها وعده میدادند که اگر زمام امور را به دست گیرند زارعین را مالک زمین و آب خواهند کرد ولی هیچ وقت از حرف تجاوز نمیکرد ولی در حال حاضر شاهنشاه ایران این وعدههای حزب توده را عمل مینمایند و به این طریق قدم مؤثری جهت بهبود وضع مردم و طبقه کشاورز برداشته شده است.
منبع:
کتاب
سیدضیاءالدین طباطبایی صفحه 273